کد خبر: ۵۳۹
۱۷ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

تخته شدن دکان‌های سرای عزیزالله‌اف

قصه مرمت این سرای تاریخی مشهدی‌ها به سال1398 بازمی‌گردد. در مرداد این سال حیاط کوچک تجارتخانه صدساله مشهدی‌ها با حکم مقام قضایی و در راستای ایمنی و حفاظت پلمب شد. به‌دنبال این اقدام و بعد از درج خبر در رسانه‌ها، مسئولان میراث فرهنگی استان تصمیم به مرمت این سرا گرفتند، اما از آنجا که این اداره همیشه با کمبود بودجه روبه‌رو است، تصمیم گرفت شهرداری و کسبه را نیز پای کار بیاورد.

 یک سال دیگر از آخرین وعده مسئولان میراث برای پایان مرمت سرای تاریخی عزیزا...اف گذشت. به گفته کسبه در این مدت مرمت‌کاران داخل این سرا روزی چندتیشه به دیوار می‌زدند و یک هفته استراحت می‌کردند.

قصه مرمت این سرای تاریخی مشهدی‌ها به سال1398 بازمی‌گردد. در مرداد این سال حیاط کوچک تجارتخانه صدساله مشهدی‌ها با حکم مقام قضایی و در راستای ایمنی و حفاظت پلمب شد. به‌دنبال این اقدام و بعد از درج خبر در رسانه‌ها، مسئولان میراث فرهنگی استان سرانجام تصمیم به مرمت این سرا گرفتند، اما از آنجا که این اداره همیشه با کمبود بودجه روبه‌رو است، تصمیم گرفت شهرداری و کسبه را نیز پای کار بیاورد. به این صورت که 2سازمان و همچنین کسبه نسبت به سهم خود آورده بیاورند و میراث مرمت و بازسازی را آغاز کند. قرار بر این بود که این سرا در چند مرحله مرمت شود. مرحله اول بعد از مشکلات ریز و درشت سرانجام به بار نشست. مرحله دوم نیز در مرداد سال1399 آغاز شد، اما در این مرحله به گفته کسبه تیشه‌هایی که به دیوارها می‌خورد کم و هفته‌ای و ماهانه است. این روند آن‌قدر به درازا انجامیده است که این‌بار جمعی از کسبه با اعتراض به این روند به دفتر شهرآرامحله آمدند و با مطرح‌کردن مشکلات خود و دیگر کسبه سرا و با بیان اینکه میراث جوابی به آن‌ها نداده است، خواستار رسیدگی بیشتر مسئولان شهرداری به این مرمت و بازسازی سرا شدند. آن‌ها بنا به ملاحظات تمایل نداشتند نامشان منتشر شود.

 

18ماه گذشت و خبری از افتتاح نیست

یکی از کسبه این سرای تاریخی می‌گوید: روز اولی که با ما مذاکره کردند، گفتند که هجده‌ماهه تحویل می‌دهیم، مرمت‌شده هم تحویل می‌دهیم. 18ماه هم تمام شد، اما هیچ خبری از افتتاح و تحویل نیست. او ادامه می‌دهد: وقتی به اتاق معاون میراث‌فرهنگی می‌رویم، فقط با شنیدن وعده و وعید تازه از اتاق خارج می‌شویم. ایشان همیشه می‌گوید که بودجه نداریم، یا از شهرداری بودجه گرفته‌ایم و کار را تمام می‌کنیم. برای من سؤال است چطور می‌شود برای مرمت اثری به این مهمی بدون بودجه و فکر و برنامه کار آغاز شود؟! اگر بودجه نداشتند چرا کسبه را با زور و وعده غیرواقعی از مغازه‌هایشان بیرون کردند؟ نمی‌دانید افرادی که از مغازه‌هایشان بیرون رانده شدند، الان در چه وضعیتی هستند.

 

کارگری سر گذر

یکی دیگر از کسبه قدیمی این تجارتخانه تاریخی در ادامه حرف‌های همکارش می‌گوید: جوانی بسیار بالیاقت در سرا بود که مغازه‌ای از پدرش به او ارث رسیده بود، اما با آغاز مرمت مغازه‌اش در حیاط کوچک مجبور شد برای گذران زندگی‌اش کارگری کند. می‌خواهم بگویم تأخیر افتتاحیه و کم‌کار‌ی‌ها باعث شده فردی که تا دیروز برای خود شغل و درآمدی داشته است،برای تامین مخارج زندگی‌اش سرگذر بایستد.او در ادامه به فوت حسینی، یکی از کسبه قدیمی، اشاره می‌کند که پس از تحمل استرس و اضطراب‌های بسیار سکته و فوت کرد.

 

ضرر پشت ضرر

یکی دیگر از کسبه نیز می‌گوید: مرمت این سرا تا اینجای کار که فقط ضرر بوده است. سرای عزیزا...اف همیشه مشتری‌های خاص خود را در هر فصلی داشت، اما وقتی مشتری می‌آید و فضای کارگاهی سرا را می‌بیند، دیگر برنمی‌گردد. خیلی از کسبه که مانده‌اند همپای آن کسبه‌ای که مغازه‌هایشان را برای مرمت گرفته‌اند، ضرر کرده‌اند. ما باید این ضررهای مالی جبران‌ناپذیر را به چه کسی بگوییم؟ به چه کسی می‌توانیم شکایت خود را بگوییم؟ با برگزاری جلسه و بازدید که مشکل حل نمی‌شود.
او ادامه می‌دهد: قبل از سال که با معاون میراث جلسه داشتیم، به ما گفت تا قبل از عید نوروز مغازه را تحویل می‌دهیم، اما وقتی هنوز فقط کف‌ها کنده شده است و فقط یک کارگر، آن هم سالی و ماهی یک‌بار می‌آید و استانبولی به‌دست از این طرف به آن طرف سرگردان می‌رود، تحویل و افتتاح حالا حالاها رؤیاست.

ارسال نظر