
زهرا خانم با خواندن مجله مجسمهساز شد!
عروسکها رنگارنگ و متنوع است و به شکل طبیعی و هنرمندانهای ساخته شده، طوریکه احساس میکنی با قالب مشخصی به این شکل درآمده، اما همۀ این کارهای هنری رنگارنگ، ساختۀ دستان هنرمندی است که بر کارش تسلط داشته و با دقت زیادی آنها را ساخته است.
«زهرا غزنوی»، بانوی پنجاه سالهای است که با عشق و علاقه، مجسمههای چینی میسازد؛ مجسمههای کوچک و بزرگی از شخصیتهای کارتونی. از برۀ ناقلا گرفته تا عروسکهای روسی و مگنتهای زیبا و پرفروش.
هنرمند ساکن محلۀ حجاب، حرفهای شنیدنی زیادی دارد دربارۀ روی آوردنش به این هنر و چگونگی درآمدزایی امروزش و انگیزه و اشتیاقی که به کارش دارد.
فکرهای منفی مثل خوره به جانم افتاده بود
دیپلم تجربی دارد و پیش از شروع عروسکسازی، تجربۀ کارهای هنری را نداشته. بهگفتۀ خودش، یکنواختی زندگی و استرسهایی که بهخاطر منفینگریهای گاهوبیگاه، بهسراغش میآمده، او را به سمت هنر خانگی و درآمدزایی کشانده. در اینباره میگوید: «فکرهای منفی مثل خوره به جانم افتاده بود و وجودم را اذیت میکرد.
مدتی روی خودم کار کردم و کتابهای روانشناسی خواندم. اصلا به فکر یادگیری هنر نبودم تااینکه سال پیش، یک شماره از مجلهای اجتماعیهنری را به توصیۀ یکی از دوستانم خریدم و خواندم. محتوایش تأثیر زیادی روی من گذاشت. انگار آن روز، دوباره متولد شدم.
تصمیم گرفتم در کلاس سرمهدوزی ثبتنام کنم تا هنری یاد بگیرم، اما این هنر برایم چندان دلچسب نبود. یکی از همدورههای این کلاس، در کار عروسکسازی و گل چینی بود. با او دوست شدم و دو هفته برای آموزش دیدن به خانهاش رفتم تا اصول اولیۀ کار با گل چینی را یاد بگیرم.
بعد از آن، برنامههای تلویزیونی را که به آموزش گل چینی میپرداخت، نگاه میکردم تا ایرادهای کارم را برطرف کنم. ناگفته نماند که دنیای مجازی و کانالهای مختلف آموزشی هم بیتأثیر نبود. در شروع کار، مواد اولیۀ زیادی را هدر میدادم و نمیتوانستم خمیر خوبی درست کنم، اما ناامید نشدم و ادامه دادم. تهیۀ خمیر چینی را آنقدر تکرار کردم تااینکه در مدت زمان کوتاهی، زیروبم کار دستم آمد.».
با عروسکها حرف میزنم
«هیچوقت برای شروع دوباره دیر نیست.». این را زهرا غزنوی میگوید که تمام افکار منفی و استرسهای بیهودهاش با سرگرم شدن به هنر از بین رفته است. او در ادامه میگوید: «الان روزی بیش از ده ساعت، در خانهام مشغول ساخت عروسک هستم. وقتی به خمیر، شکل میدهم، حالم عوض میشود.
گاهی حین ساخت، با عروسکها حرف میزنم؛ مخصوصاً اگر دختر باشند، چون خودم فقط سه فرزند بزرگ پسر دارم.».
بیش از ده ساعت کار پشتسر هم، مانع رسیدگی او به امور خانه و خانوادهاش نشده است؛ «مثل سایر خانمها ناهار میپزم و رفتوروب خانه را انجام میدهم و برای خانوادهام هم، آخر هفته وقت میگذارم و برنامههای دستهجمعی خودمان را داریم.».
اولین عروسکها طی چند روز فروش رفت
کمی که از آشنایی انگشتان زهراخانم با خمیر چینی میگذرد، او تصمیم میگیرد از راه هنرش به درآمدزایی برسد؛ به همین خاطر، ساخت مگنت یا عروسکهای کوچک را شروع میکند که معمولا زیور یخچال و آشپزخانۀ خانمهاست. او در ابتدای کار ۶۰ عدد از آنها را میسازد و سپس به مغازه داری در الماس شرق میدهد تا آنها را برایش بفروشد.
خودش میگوید امید چندانی به فروش آنها نداشته، اما در مدت زمان کوتاهی، هر ۶۰ عروسک کوچک و ارزانقیمت، فروخته میشود و صاحب مغازه، دوبرابر آنها را به زهراخانم تازهکار سفارش میدهد. حالا کارش طوری رونق گرفته که هر چند روز یکبار، ۲۰۰ عروسک کوچک، درست میکند تا سفارشها را بموقع، دست مشتری برساند.
بازاریابی؛ سختترین بخش کار
شاید در نگاه اول، ساخت عروسکهای چینی کار سادهای بهنظر برسد، اما اگر کسی با دقت به عروسکهای دستساز زهراخانم نگاه کند، به این نتیجه میرسد که پرداختن به این هنر، دقت و ظرافت زیادی میخواهد؛ کاری که این بانوی هنرمند از پس آن بهخوبی برآمده و همین موضوع، وجه تمایز کار او با بسیاری از سازندگان دیگر شده است.
قیمت عروسکهایش هم بسته به نوع کار و اندازۀ آنها متفاوت است و مشتریهای خاص خود را دارد. بهگفتۀ او، سختی این کار، در بخش بازاریابی است و اگر بخواهی فعالیتت را ادامه بدهی، باید برنامۀ خوبی برای بازاریابی داشته باشی که البته او خودش را در این بخش، ضعیف میداند.
زمینۀ آموزش دادن برایم فراهم نشده است
هنرمند محلۀ ما برای آموزش هنرش به دیگران، آمادگی دارد، اما نه خودش مکانی برای آموزش دادن دارد و نه تاکنون توانسته است با ارگانها و سازمانهای دستاندرکار در این زمینه همکاری کند؛ «دوست دارم هنرم را به دیگران یاد بدهم، اما تاکنون زمینهاش فراهم نشده است.».
حرفش را اینطور ادامه میدهد: «ارگانی بود که حاضر شد فقط ۲۰ درصد شهریۀ دریافتی از هنرجو را به من پرداخت کند که، چون این درصد را غیرمنصفانه دیدم، کار آموزش را نپذیرفتم.».
او دربارۀ ابزار اولیۀ هنرش میگوید: «وسایل این کار شاید در خانۀ هرکدام از ما پیدا شود. چسب چوب، رنگ، نشاستۀ ذرت (آرد گندم)، وازلین و گلیسرین از ابزار لازم این کار است.».
راهاندازی کارگاه؛ هدف آینده
طبق نظر هنرمند محلۀ حجاب، پرداختن به این هنر، میتواند شغل خوبی برای زنان خانهدار باشد تا درکنار انجام کارهای منزل، درآمد خوبی هم برای خود کسب کنند. او در اینباره توضیح میدهد: «بعضی هنرهای دستی، ازجمله کار با خمیر چینی، طوری است که خانمها میتوانند حتی در حین تماشای تلویزیون، آن را انجام دهند و درعینحال، به کار روزانۀ خود هم برسند اما اگر کسی بخواهد از این راه درآمدی داشته باشد، باید برنامهریزیشده پیش برود. الان خانۀ کوچک من با وجود سه فرزند بزرگ پسر، فضای مناسبی برای انجام این کار ندارد. مجبورم در آشپزخانه، خمیر درست کنم و همانجا هم عروسک بسازم که مکان مناسبی نیست.».
او امیدوار است که بتواند روزی با درآمد هنرش، کارگاهی برای خودش راه بیندازد و به خانمهای دیگر هم، هنرش را یاد بدهد؛ «نیت کردهام اگر زودتر به هدفم برسم و درآمدم خوب شود، چند دختر بیسرپرست را تحت پوشش بگیرم و به آنها کمک کنم.».