کد خبر: ۵۰۵۳
۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۷:۰۰

حمزه وحدت، آخرین بازمانده نسل طلایی کشتی بود

شادروان حمزه وحدت تنها کسی بود که در ایران موفق به کسب قهرمانی همزمان در ۲ رشته ورزشی کشتی و ژیمناستیک شد.

ورزش خراسان‌رضوی و ایران صبح پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت سال ۱۴۰۲، در ماتم درگذشت بزرگمردی دیگر عزادار شد. استاد حمزه وحدت در سن نودوشش‌سالگی درگذشت. شادروان وحدت از بزرگان و پیش‌قراولان ورزش کشتی و ژیمناستیک در خراسان بزرگ و هم‌دوره بزرگانی مانند مرحوم وفادار و مرحوم محمدیان بود.

او علاوه بر میدان ورزش در میدان علم و دانش هم از سرآمدان زمان بود و پس از تحصیل در دانشگاه‌های معتبر آمریکا و اروپا و کسب مدرک دکترای جامعه‌شناسی سال‌ها به جوانان این مرز و بوم و به‌خصوص مشهدی‌ها در سنگر دانشگاه خدمت کرد.

استاد منوچهر نقافی از پیشکسوتان ورزش یادداشتی برای ایشان نوشته است که در ادامه می‌خوانید. 

روان‌شاد حمزه وحدت‌فریمانی، اعجوبه‌ای در ورزش و آخرین بازمانده از نسلی بود که تختی‌ها و وفادار‌ها و زندی‌ها را پرورده بود. او در سال ۱۳۰۴ در قصبه فریمان که بعد‌ها به یکی از شهر‌های زیبا بدل شد، چشم به جهان گشود. پس از طی دوران ابتدایی، برای ادامه تحصیل به مشهد آمد و در این دوران به تمرین کشتی و ژیمناستیک پرداخت. زیرا علاقه بسیاری به ورزش داشت و در دیارش با همه خردسالی در کشتی باچوخه با هم‌سالانش به رقابت می‌پرداخت.

حمزه وحدت در سال ۱۳۲۴ شگفتی آفرید و به‌دور از انتظار همگان، در ژیمناستیک عنوان قهرمان قهرمانان کشور را کسب کرد و درحالی‌که خراسانی‌ها هنوز داشتند شیرینی این رویداد را مزمزه می‌کردند، حمزه وحدت آن‌ها را انگشت‌به‌دندان گذاشت و این‌بار در کشتی آزاد، فرنگی و پهلوانی سکو‌های قهرمانی کشور را فتح کرد و در سال ۱۳۲۶ به عنوان عضو تیم‌ملی کشتی ایران ثابت کرد که اعجوبه‌ای در ورزش است، آن‌چنان که استاد حسین بنایی، شخصیت معروف و اثرگذار ورزش و فرهنگ کشورمان، در وصف استعداد و توانایی او در همان دوران گفت: «در ایران سابقه ندارد که یک قهرمان کشتی به قهرمانی ژیمناستیک برسد و برعکس یک ژیمناست قهرمان کشتی شود و این فقط حمزه وحدت فریمانی است که این مهم را به انجام رسانده است.»

اما حمزه وحدت در عین قهرمانی در رشته‌های گوناگون از دانش‌افزایی نیز غافل نبود و در سال ۱۳۳۵ به دانشگاه فردوسی مشهد راه یافت و تحصیلاتش را در ایران و آمریکا ادامه داد و به دریافت مدرک دکتری علوم تربیتی رسید و به خدمت در آموزش‌وپرورش پرداخت.

از خصوصیات حمزه وحدت این بود که هرگز در گفتگو با اطرافیانش از مقام و سوابق درخشانش سخنی نمی‌راند و به نقل خاطرات جالب می‌پرداخت و چهره‌ای گشاده و طبعی مهمان‌دوست داشت، آن‌چنان که بزرگان ورزش ایران هرگاه گذرشان به مشهد می‌افتاد، حتما به دیدار حمزه وحدت می‌شتافتند.

به خاطر دارم که بار‌ها با استادم، روان‌شاد منوچهر لطیف، به دیدار حمزه وحدت می‌رفتیم و ساعتی را با خوشی در کنار او و خاطراتش می‌گذراندیم. یک روز که آقای محمدرضا طالقانی، رئیس وقت فدراسیون کشتی، به مشهد آمده بود، از من خواست باهم به دیدار استاد حمزه وحدت فریمانی برویم. حمزه با همان روی گشاده همیشگی پذیرایمان شد و سر صحبت گشود و از خاطرات بسیار شیرینش نقل می‌کرد که یک روز وقتی در مسابقه کشتی به قهرمانی رسید، روی تشک برزنتی چند حرکت زمینی ژیمناستیک چاشنی کارش کرد که با تشویق عجیب تماشاگران مسابقه روبه‌رو شد.

می‌گفت من آنجا درک کردم که هم‌وطنانم در ذاتشان ورزش‌دوست و ورزش‌فهم هستند. آقای طالقانی گفت استاد حمزه، قبول کنید که ورزش کشتی در خون ایرانیان است و سابقه‌ای بسیار کهن دارد و کشورمان در سال‌های مختلف پهلوانان بزرگ و نامداری داشته است که هریک جایگاه خاصشان را در فرهنگ ورزشی ما دارند.

استاد حمزه وحدت ضمن تأیید این گفتار، افزود: «اما دشوارترین و سنگین‌ترین ورزش کشتی پهلوانی است که ریشه در زورخانه دارد و افسوس که ورزش زورخانه‌ای در آستانه فراموشی است.»

 

حمزه وحدت، آخرین بازمانده نسل طلایی کشتی بود

 

کشتی‌گیری با گوش‌های سالم

شادروان حمزه وحدت در سال‌های پایانی زندگی، نه از فقر و بی‌پولی که از بی‌توجهی مسئولان دلش گرفته بود. می‌گفت هیچ کس به سراغش نمی‌رفت و یادی از او نمی‌کرد. در مصاحبه‌ که در۹۰سالگی با او داشتیم از هر دری گفت. از همسرش، فرخ کیمیاوی، که از معلمان پیش‌کسوت این شهر است و در ۸۶ سالگی همچنان با ادای هر کلمه لبخند می‌زند، از همه دوه‌ای با احمد وفادار و تختی و...

آنچه در ادامه می‌خوانید ماحصل ساعاتی گپ وگفت خانم هانیه فیاض با حمزه وحدت در ۱۵ دی ۱۳۹۷ است که در شماره ۳۲۲ شهرآرا محله منطقه یک چاپ شده است.

 

علاقه فراوان به تحصیل

خانه قدیمی‌شان در  محله کوی دکترا قرار دارد؛ حیاط بزرگی که با سلیقه زیبایی درختکاری و گل‌کاری شده است، فرش‌های قرمز دست‌باف، کتابخانه بزرگ دیواری با انبوه کتاب‌های قدیمی، اشعار قاب گرفته شده، چندین آلبوم عکس قدیمی و شاهنامه فردوسی، همگی نشان از اصالت این خانه دارد.

پیش‌کسوت ورزش شهر ما به همراه همسرش با روی گشاده به استقبالمان می‌آید. خوش‌آمدگویی گرمی با ما می‌کند؛ گویا سابقه مصاحبه‌های متعددی را دارد، زیرا در همان ابتدا بی‌وقفه از گذشته‌های دورش می‌گوید: در سال ۱۳۰۴ در فریمان به دنیا آمدم. فرزند محمدخان هستم.

یکی از بزرگان و پهلوانان ایل که صاحب اسم و رسمی بود. به دلیل اینکه پدرم معروف بود و به لحاظ اقتصادی وضعیت مناسبی داشتیم، می‌توانستم خیلی راحت در فریمان کار او را ادامه دهم، اما علاقه‌ام به تحصیل و ورزش نگذاشت تا بیشتر از مقطع دبستان در فریمان بمانم. روز‌های سختی را سپری کردم.

تک‌ پسر خانواده بودم و پدرم اصلا دلش نمی‌خواست در مشهد بمانم، اما آن‌قدر به تحصیل علاقه داشتم که حاضر بودم در شرایط دشوار زندگی کنم، اما راهم را ادامه بدهم. پس از پایان دوره دبستان بلافاصله به مشهد آمدم و درسم را در دبیرستان شاه‌رضای وقت ادامه دادم و به‌سرعت مدرک گرفتم و وارد دانش‌سرا شدم. فوق‌لیسانس دبیری را از دانشگاه تهران و بعد‌ها مدرک دکترای جامعه‌شناسی‌ام در گرایش ورزش را از آمریکا گرفتم. هم‌زمان با دوره دانشجویی‌ام در مدارس به‌عنوان معلم مشغول به کار بودم.


هم‌مکتبی با شهید مطهری

وحدت به زبان فرانسه تسلط کامل دارد. دنیا‌دیده است و به گفته خودش به خیلی از کشور‌های جهان سفر کرده است. او خاطراتی هم از شهید مطهری به یاد دارد که در جملاتی کوتاه درباره‌اش می‌گوید: من و شهید مطهری با هم در یک مکتب‌خانه بودیم؛ مادر بزرگوارش از زنان بسیار مؤمن فریمان بود و پدرش از معتمدان. او یک نبوغ بسیار عالی در قرآن و تفسیر از همان کودکی داشت. هر دو با هم قرآن را حفظ می‌کردیم.

این پیش‌کسوت ورزش در پُست‌های مختلف مشغول به کار بوده است. جالب است که با فراموشی زودگذرش همه آن‌ها را به یاد دارد و می‌گوید: به دلیل جوش و خروشی که داشتم در اواخر دوران تحصیلم  در کنار فعالیت‌های ورزشی‌ام، از من برای کار در اداره دارایی دعوت شد. بعد از آن به‌عنوان مدیر فنی تربیت‌بدنی در قوچان مشغول به کار شدم.

به یاد دارم در آن زمان با پیشنهاد من که فقط ۲۲ سال داشتم، مسابقات قهرمانی کشتی ایران در قوچان برگزار شد. سال‌ها نیز در مدارس به‌عنوان معلم، معاون و رئیس مشغول به کار بودم. در سال ۱۳۴۱ به عنوان مدیرکل تربیت بدنی فارس منصوب شدم.

در همان زمان زمینه آشنایی من با آقای پیرنیا، استاندار وقت فارس، فراهم شد. پس از آنکه او به مشهد منتقل شد من هم به واسطه رابطه صمیمی‌ای که با او داشتم و از طرفی هم بسیار دلتنگ پدرم بودم، درخواست انتقال به مشهد دادم و در جایگاه معاون تربیت‌بدنی خراسان مشغول به کار شدم. این روند سال‌ها ادامه داشت.

کمی بعد با مهندس شهرستانی وارد کار شدم و در راه‌اندازی راه‌آهن مشهد همکاری کردم. بعد‌ها نیز به عنوان مشاور وزیر راه د‌ر پروژه‌هایی از جمله  ساخت تعداد زیادی از مساجد بین راهی مشهد - تهران فعالیت کردم. من به شدت معتقد بودم که زائران امام رضا (ع) وقتی برای زیارت به مشهد مشرف می‌شوند، باید شرایط بین‌راهی مناسبی داشته باشند.

او به حکم خادمی افتخاری‌اش که روی طاقچه کنار دستش قرار دارد، اشاره کرده و ادامه می‌دهد: اکنون حدود۴۰‌سال است که از خادمان رواق‌های منتهی به ضریح امام (ع) هستم البته سال ۱۳۵۸ از سِمت‌های اداری بازنشست شدم.

 

قهرمانی کشتی و ژیمناستیک

وحدت در ادامه از چگونگی ورودش به عرصه ورزش می‌گوید: در خانواده من از همه کوتاه قدتر هستم و علتش هم ورزش زیادی است که می‌کردم. من ورزش را از ۱۲ سالگی با کشتی چوخه شروع کردم و با شرکت در رقابت‌های کشتی‌های آزاد، فرنگی و زورخانه‌ای به مقام قهرمانی رسیدم. در سال‌۱۳۳۰ برنده مدال طلا و جام پیروزی شدم.

به یاد دارم در سال ۱۳۲۶ که تیم معروف کشتی ترکیه به ایران آمد، به‌عنوان عضو تیم ملی با آکار قهرمان المپیاد ۱۹۴۸ کشتی گرفته و برنده شدم. قبل از سال‌۱۳۳۰ که اصلا مسابقات جهانی به این شکل نبود، بیشتر کشتی‌گیر‌های روس و ترک به ایران می‌آمدند و در ایران مسابقه برگزار می‌شد.

او سپس کمی بلند می‌خندد و با شور و شعف خاصی بیان می‌کند: روزی در حال گذر از مکانی افرادی را دیدم که از میله‌ای آویزان شده و کار‌هایی انجام می‌دادند که به نظر عجیب می‌رسید. از حرکاتشان خوشم آمد. به خیابان تهران رفتم و میله آهنی خمیده‌ای گرفتم و شروع به تمرین کردم.

دست‌های بلند و خوبی داشتم و علاقه‌ام به ورزش این اجازه را به من می‌داد که در دو رشته کار کنم. به دلیل انعطاف بالای بدنی توانستم چندین مقام قهرمانی را در این رشته کسب کنم. شادروان دکتر حسین بنایی در جایی برایم نوشته بود: «سابقه ندارد در ایران یک قهرمان کشتی به مقام قهرمانی ژیمناستیک برسد و برعکس یک قهرمان ژیمناستیک به مقام کشتی دست یابد.»


تلخ و شیرین

از او می‌خواهیم برایمان خاطره‌ای تعریف کند و می‌گوید: در یک مسابقه کشتی حریفم سبزواری بود. قبل از شروع مسابقه، مدیر تربیت‌بدنی سبزوار پیشم آمد و گفت: ما می‌دانیم تو چابک و قوی هستی و قهرمان می‌شوی، اما از تو می‌خواهیم که حداقل ۳ تا ۴ دقیقه به بازیکن ما فرصت دهی تا خودش را نشان داده و جولان دهد.

من هم قبول کردم. طبق قولی که دادم چند دقیقه ابتدایی ساکن سرجایم ایستادم، اما بازهم در همان حال اجازه زدن ضربه‌های کاری را نمی‌دادم. کمی بعد کشتی واقعی‌ام را شروع کردم. دیگر نمی‌توانست به من نزدیک شود، نه می‌توانست پایم را بگیرد و نه دست‌هایم را. اما من طوری با او کشتی گرفتم که در نهایت از حال رفت.

او گوش‌هایش را نشان می‌دهد و بیان می‌کند: تابه حال کشتی‌گیری را دیده‌اید که گوش‌هایش نشکسته باشد؟ من گوش‌هایم سالم است به دلیل اینکه ژیمناستیک‌کار بودم و اجازه نمی‌دادم در طول بازی کشتی کسی به من و به‌ویژه سرم نزدیک شود.

با این حال در کنار خاطرات خوبم خاطرات تلخ نیز دارم نتیجه سال‌ها تلاش و مدال‌های طلایم که قابل شمارش نبود به سرقت رفت و حالا تنها لوح‌های یادبود و تعدادی جام از آن‌روز‌ها به جا مانده است.



* این  گزارش  شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۷ در شماره ۳۲۲ شهرآرا محله منطقه یک چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44