وارد زورخانۀ فاتح خیبر که میشوید، باید دالان وسیعی را طی کنید تا به گود برسید. داخل گود هشت ضلعی، ورزشکاران با پیراهنهایی سفید که عبارت «یا علی مدد (ع)» روی آنها حک شده، کباده گرفتهاند و میاندار از یک تا ده میشمارد. هر یک از بزرگان و پیشکسوتها که وارد میشوند، مرشد زنگ را به احترام ورود آنها به صدا درمیآورد.
در زمان حضور ما در گود فاتح خیبر، پهلوانان و ورزشکاران گروه «جهاد» داخل گود هستند؛ تیم ثابت سینفرهای که ۲۵ سال پیاپی در میان گودهای مختلف شهر در کنار هم به این ورزش مشغول بوده و بعد از افتتاح گود فاتح خیبر، سه سال است در این مکان واقع در محلۀ حجاب حضور پیدا میکنند.
این ورزشکاران که نیروهای سازمان جهاد کشاورزی هستند از نقاط مختلف شهر به این زورخانه میآیند تا تن از تیرگیهای جسمی و روحی بشویند. در میانه صدای ضرب بلند مرشد نیشابوری و نوای زنگ و مدح مولا علی (ع)، خاطرات دیروز و امروز چند پیشکسوت کهنهکار گود را میشنویم.
سقف گنبدیاش که در راستۀ بولوار شاهد دیده میشود، باعث شده تا هرکسی که از کنار آن میگذرد، پی ببرد اینجا گود زورخانه است. دورتادور این ساختمان دایرهایشکل، اتاقهایی ساخته شده، این را بهراحتی از پنجرههای باز این بنای تازهساز میتوان تشخیص داد.
در قسمت ورودی، تابلوی هیئت پهلوانی و زورخانهای استان خراسان این نکته را یادآوری میکند که این پاتوق ورزشکاران باستانی، به همت همین هیئت ساخته شده است. از دالان وسیع و بزرگ که عبور میکنیم، با گود زورخانهای رو بهرو میشویم که دورتادور آن، جایگاه تماشاچیهاست.
بالای جایگاه تماشاچیها نیز، عکسهایی از پهلوانهای نامی گذشته چشمنوازی میکند. مرشد نیشابوری دم میگیرد. ورزشکاران و پهلوانان پیش از ورود به گود یا انجام هر حرکت دیگری، زمین ادب میبوسند و از مرشد رخصت میگیرند. فلسفۀ اینکار را از یکی از ورزشکارانی که هنوز وارد گود نشده، میپرسیم و او چنین میگوید: احترامگذاشتن، یکی از آداب اصلی در این ورزش باستانی است، یعنی باید از مرشد که آن بالا نشسته و حکم بزرگتر را دارد، قبل از هرکاری رخصت بگیری.
حتی مجید صفار که ۳۳ سال خاک گود زورخانه را خورده و هفت سال هم مرشد بوده، از این قاعده مستثنا نیست. او زمین ادب میبوسد، رخصت میگیرد و از بلندی به داخل گود هشت ضلعی میپرد. مرشد که به دقت گود را زیر نظر دارد، به احترام ورود یک پیشکسوت به گود، زنگ میزند. ورزشکاران که از بچۀ هفت ساله تا پیرمرد شصت ساله در بینشان وجود دارد، با نوای زنگ مرشد، در حال گرمکردن خود هستند.
با زبان اشاره یکی از آنان را که کهنهکار به نظر میرسد، به روی سکوی تماشاچیها دعوت میکنیم. حسین وحیدی ساکن بولوار شهید فلاحی است و پدرش باعث و بانی حضورش در گود زورخانه شده است. او مدتی نیز وزنهبرداری کار میکرده، اما حضورش در این رشتۀ ورزشی، موجب نشده گود زورخانه را فراموش کند.
او دربارۀ دلیل علاقهاش به ورزش باستانی میگوید: «این رشتۀ ورزشی، در دنیا و آخرت برایت عزت و اعتبار میآورد. برخلاف اینکه در بسیاری از رشتههای ورزشی، با بالارفتن سن، از ارج و قرب میافتی، اما در این رشته هر چه سن زیاد شود، احترام و عزتت بیشتر میشود.»
در شلوغی صداها، به زحمت از راز و رمزهای گود هشت ضلعی میپرسیم و اینکه چرا هیچ پلهای ندارد تا پهلوانان مجبور نباشند بپرند؟ وحیدی که سابقۀ ۳۵ سالۀ حضور در گود زورخانههای مختلف شهر را داشته، رمزگشاییهای جالبی میکند: «گوشه گوشۀ زورخانه و بهخصوص گود، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. گودهای قدیمی، به نیت حرم امام حسین (ع)، ششگوشه ساخته میشد، اما حالا همۀ گودهای شهر مشهد، به نیت امام هشتم (ع)، هشت ضلعی هستند. کف زورخانه هم، در پایینترین سطح است و هیچ پلهای ندارد. باید از گوشۀ گود به داخل آن بپرید، چون بالاآمدن و پایینرفتن از پله، خود نمادی از تجملات دنیایی است. وقتی با پرش وارد گود میشوی، از همۀ افکار منفی رها شده و خاکیبودن را یاد میگیری. عمق گود هم به نیت ۷۲ یار وفادار امام حسین (ع)، ۷۲ سانتی متر است.»
علاقۀ وحیدی به ورزش پهلوانی، به داخل خانه هم سرایت کرده و حالا دو پسر جوانش نیز پای ثابت گود زورخانه هستند. او به نکتۀ جالب دیگری اشاره میکند: «برعکس باشگاههای بدنسازی، داخل فضای زورخانۀ ما هیچ آینهای وجود ندارد تا مبادا بدن ورزشکار عامل غرور او شود.».
شوق پیوستن به وسط گود را دارد، اما دلش نمیآید خاطرهاش دربارۀ حجتالاسلام ناطق نوری را نگوید: «سال ۸۳ گروه ما در گود آستان قدس برنامه داشت. حاج آقای ناطق نوری میهمان گود بود و در وسط گود میانداری میکرد. من شنیده بودم که ایشان باستانیکار زبدهای است و با مقام معظم رهبری، برنامۀ مستمر کوهپیمایی دارد.
حتی شنیده بودم که عرض سد کرج را یکتنه شنا کردهاند، با این حال از چیزی که دیدم تعجب کردم. ایشان وقتی وسط گود، حرکات را شروع کرد، آنچنان حرفهای آنها را انجام میداد که همه تعجب کرده بودند چطور یک روحانی میتواند در رشتۀ باستانی، اینقدر قوی باشد؟! ما با اینکه کهنهکار بودیم، تا چند روز بعدش، به خاطر حرکات سنگینی که ایشان انجام دادند و ما هم عیناً تکرار کردیم، عضلاتمان گرفته بود!
صدای ضرب و صلواتهای پیدرپی برای محمود جوهری، ویژگیهای مثبت این ورزش را گوشزد میکند. او که ۲۵ سال است با گروه جهاد همراه است و در گذشته نیز، همراه با پدرش به گود جوانان در بالاخیابان میرفته، میگوید: «این ورزش هم مفرح است و هم متبرک از نام خدا و ائمه.».
او دربارۀ خود گود هم اینطور میگوید: «میتوانست گود نباشد، مگر نه اینکه همیشه هنرنماییها روی سن و سکو انجام میشود، اما هنرنمایی در این ورزش، باید داخل گود باشد. یعنی در حضیض، باید عزیز خدا شوی و جامۀ کبر از تن به در کنی. این نکته را هم بگویم که اگر کسی ذرهای ناخالصی داشته باشد، در این ورزش دوام نمیآورد.».
جوهری از فعالیتهای جانبی گروه پویای جهاد میگوید: «گروه ما که ۲۵ سال است به طور پیوسته در گودهای مختلف تمرین داشته و در این مدت، از جیب خودمان هزینه کردهایم، گاهی اردوهایی به شهرهای دیگر هم داشته و آنجا ورزش پهلوانی را اجرا کرده است؛ یا از طریق فدراسیون به کشورهای مختلف نامه زدیم و این رشته را توضیح دادیم تا در صورت تمایل، ورزشکارانی را برای یادگیری پیش ما بفرستند که همینطور هم شد و کشورهای چین و کره و پاکستان و عراق و چند کشور، ورزشکارانی را فرستادند و ما به آنها این ورزش باستانی را یاد دادیم تا تبلیغی در دنیا باشد. وقتی مترجم، فلسفۀ حرکات مختلف را برای آنها ترجمه میکرد، شگفتزده میشدند.»
با اینکه موهایش سپید شده؛ اما زور بازوی یک جوان ۲۰ ساله را دارد و حرکات سنگین را یکتنه انجام میدهد. همه علی جمشیدی را پاشنۀ آشیل گروه میدانند؛ کسی که گود جهاد را برای اولینبار راه انداخته و از سه سال پیش، تمرینها را به گود فاتح خیبر آورده است.
حرکات او متناسب با ریتم ضرب است. صدای ضرب که تند میشود، حرکات او هم سنگین میشود. «شنو» میرود، میل میگیرد و با نفس گرم و گیرایش اشعاری در مدح خدا و ائمه (ع) میخواند.
جمشیدی اشعار متعددی را وسط میدان میخواند، اما وقتی به این اشعار میرسد، سیل یاعلی و بعد صلوات بلند میشود: «دانی که چرا خدا تو را داد دو دست/ من معتقدم که اندر آن سرّی هست/ یک دست به کار خویشتن پردازی/ با دست دگر ز دیگران گیری دست».
او اشارهای هم دارد به اینکه آلات و ادوات بهکار رفته در ورزش زورخانهای، شباهت زیادی به وسایل جنگی گذشته دارد. مثلا ضرب زورخانه بدل از طبل جنگ است. سنگ یادآور سپر است. کباده همان کمان میباشد و از نظر شکل، شباهت زیادی به کمان و زه آن دارد. میل و میلگیری هم، همان گرز و نواختن و چرخش آن در دست به هنگام جنگ است. تختۀ شنو (تخته شنا) بدل از شمشیر و حرکات خاص با شمشیر است و تخته شلنگ برای ورزیدگی و توانایی جهش روی اسب انجام میشده.»
در دو ساعتی که مرشد ضرب میزد، بیشترین ذکرش نام علی (ع) و صلوات بود. او که ارادت ویژهای به مولای متقیان دارد، به گفتۀ خودش، مراسم ازدواجش را در شب میلاد حضرت علی (ع) گرفته و نامهای فرزندانش را نیز علیرضا و علیسالار گذاشته. محسن نیشابوری طرقبه، هر روز عصر از طرقبه (محل زندگیاش) به زورخانۀ فاتح خیبر میآید: «در این فضا صلوات زیادی فرستاده میشود که فضا را معنوی میکند. ذکر خدا و ائمه (ع) را هم که میاندار و من، هر دو میگوییم. ذکر حضرت علی (ع) هم عبادت است. درواقع ورزشکاران این رشته، طی دو ساعتی که اینجا هستند، هم ورزش میکنند و هم عبادت.».
او که بین پهلوانها به مرشد نیشابوری معروف است، ۳۶ سال دارد، اما از ۱۸ سالگی ضرب میگرفته و ۹ سال قبلتر از آن نیز، وسط گود ورزش میکرده است. مرشد پارهشدن ضرب را حین ضربزدن عادی میداند و میگوید: «وقتی ضرب پاره میشود، صلوات کار را راه میاندازد و فوری از ضرب کمکی استفاده میکنم.».
او از الگوی مرشدیاش نیز میگوید: «مرشد علیرضا رجبزاده طرقبه، مرشد زبردست و الگویم بود که وقتی من ۱۲ ساله بودم، او در ۳۷ سالگی به رحمت خدا رفت، اما مشی و مرام و اجراهای او را هیچگاه فراموش نمیکنم.».
شغل مرشد نیشابوری ارتباطی با ورزش پهلوانی ندارد: «رشتۀ تحصیلیام عمران است، اما دفتر بیمه دارم و گاهی به عشق ائمه (ع) در مجالس مداحی میکنم و دو سه گود هم مرشدی.»
یکی از مزیتهای منحصربهفرد زورخانۀ فاتح خیبر این است که مادرها و بانوان میتوانند وارد فضای زورخانه شوند. سیدجعفر حاجیمجتهدی، از دیگر پهلوانان گود، حضور بانوان را در زورخانه اتفاقی خوب میداند و در این خصوص میگوید: «خیلی خوب است که در این زورخانه، بانوان هم میتوانند حضور داشته باشند. آنها میتوانند در فضایی که برای آنها در نظر گرفته شده بنشینند. در واقع این حضور باعث میشود که خانوادهها بیشتر به این ورزش و استادان آن اعتماد داشته باشند و فرزندان خود را به این زورخانه بفرستند تا این ورزش از مظلومیت و بیمهری خارج شود.».
جشنهای مذهبی زیادی در این زورخانه برگزار میشود و این جشنها در معرفی زورخانه به مردم میتواند مفید باشد. حاجیمجتهدی که ۲۵ سال است از اعضای ثابت گروه است، یکی از پیشکسوتان ورزش پهلوانی و از قدیمیها محسوب میشود. او دربارۀ این جشنها میگوید: «مراسم و جشنهایی با بهانههای مختلف در این مکان برگزار میشود و همه میتوانند با خانوادۀ خود در برنامهها حضور داشته باشند. این مراسم باعث همدلی بیشتر میشود. در این جشنها ابتدا پذیرایی مختصری انجام میشود و سپس با نمایش شیوههای پهلوانی جشن ادامه پیدا میکند. در آخر هم مراسم با خواندن دعای دستهجمعی ازجمله دعا برای بارش باران و نزول رحمت الهی پایان مییابد.».