کد خبر: ۴۵۴۷
۲۶ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۰

نجوا‌های یک ارادت ۴۰۰ ساله

آنچه زائران می‌بینندآدمی است که ردای خادمی پوشیده و صحن و سرای حضرت را می‌روبد، اما آنچه دیده نمی‌شود ارادتی است که در قلب غلیان دارد و تمام نمی‌شود.حکایت این عاشقی عمری دارد به بلندای ۴۰۰ سال.

در بزم یار که باشی، حتی جاروکشی می‌تواند حکایت عاشقانه‌ای باشد که نجوا‌های درون را به خش‌خشی بی‌انت‌ها بر روی زمین بدل می‌کند. آنچه زائران می‌بینندآدمی است که ردای خادمی پوشیده و صحن و سرای حضرت را می‌روبد، اما آنچه دیده نمی‌شود ارادتی است که در قلب غلیان دارد و تمام نمی‌شود.حکایت این عاشقی عمری دارد به بلندای ۴۰۰ سال.از عهد صفوی تا کنون.

در آن عهد این خدمت یک شغل محسوب می‌شد که برایش مواجب می‌دادند. اما از همان زمان هم افرادی که می‌خواستند ارادت خودشان را به محضر امام هشتم اثبات کنند، تقاضا می‌کردند تا عنوان «جاروب‌کش آستانه» را بر سینه بچسبانند.

وقف برای این خدمت مریدانه نیز بازارِگرمی از قدیم داشت. بزرگان از مالشان وقف می‌کردند تا برصحن و سرای عالم آل محمد گردی ننشیند. سال‌ها پیش، صحن‌ها به سبب سنگ‌فرش نبودن و بیتوته زائران در آن‌ها، روزی پنج نوبت جارو می‌شد.

پیرمرد از همان آدم‌هاست که بسم‌الله می‌گفت و جارو دست می‌گرفت تا حریم حرم یار را از آلودگی‌های ظاهری نیز پاک کند. او بر خستگی جسمش فائق آمده و با جارویی در دست در دلِ سرای حضرت ایستاده است تا که شوق جانش را برای خدمت پاسخ بدهد.

اکنون گرچه دیگر همه چیز مکانیزه شده و نظافت حرم نیز ماشینی شده است؛ اما برنامه فراشان برای عرض ارادت به حضرت ادامه دارد. خادمان حضرت هر روز به صف می‌ایستند و مسیری را که پیرمرد بار‌ها و بار‌ها پیموده با نوای رضا جانم می‌پیمایند. جارو می‌زنند تا بگویند: یا امام رضا (ع)، ارادت به شما پایانی ندارد.

ارسال نظر