گفتوگوی این هفته ما با مالک یکی از نانواییهای محله است. سید محمدرضا حسینزاده موسویان توانسته با تولید نان باکیفیت و استاندارد، مشتریان زیادی جذب کند و حالا با کمک همین مشتریها و هممحلهایهای خیر، چند زندانی بدهکار مالی را آزاد کرده است. علاوه بر این به زوجهای جوان هم برای تهیه جهیزیه کمک میکند. در ادامه بخشی از گفتوگوی ما با این کاسب موفق و خیر محله کویدکترا را میخوانید.
تعداد مشتریهای نانوایی آنقدر بسیار است که یا باید مدت طولانی در انتظار بنشینند یا پولشان را بدهند و ساعتی دیگر بیایند نانشان را تحویل بگیرند. در نانوایی همه مشتریها از کیفیت نان تعریف میکنند، اینجا انواع نان سنتی، محلی، صنعتی و کلوچه طبخ میشود. سید محمدرضا حسینزاده موسویان متولد 1352 است و اصالت او به بیرجند برمیگردد. پدر و مادرش بیرجندی بودند اما بچهها در مشهد به دنیا آمدهاند و همین جا بزرگ شدهاند. او تنها پسر خانواده است و سه خواهر دارد. پس از فوت پدر تصمیم میگیرد، حرفه او را دنبال کند. آقا محمدرضا میگوید:« پدرم یکی از نانواهای قدیم مشهد بود و بیش از 50سال در این حرفه تجربه داشت. نانوایی پدر، اول کاشف، نبش مطهری جنوبی18، به نانوایی علویه معروف بود و نزدیک مدرسهای نیز به همین نام بود.
دوست داشتم نام پدرم را زنده نگه دارم و به همین دلیل نانوایی باز کردم. البته نانوایی را با علم روز تأسیس کردم تا نان باکیفیتتری درست کنم. دقت میکنم تا نان خوب به دست مردم بدهم.». او بیش از این در کارخانه کمپوت و کنسرو آستان قدس رضوی مسئول فنی بوده اما پس از فوت پدر تصمیم میگیرد مدیریت نانوایی او را به عهده بگیرد. میگوید:«پدرم دوست نداشت شغل او را دنبال کنم و از همان کودکی میگفت درس بخوان و پشت میزنشین شو. اما بعد از فوت پدر دارایی او بین ورثه تقسیم شد و مدیریت نانوایی را من به عهده گرفتم. شش سالی میشود که بهطور جدی وارد این حرفه شدهام.»
آقا محمدرضا در زمان دانشجویی با همسرش آشنا شده و پس از فارغالتحصیلی ازدواج کردهاند. همسرش دکترای ادبیات دارد و مدیر مدرسه است. یک دختر و یک پسر دارد. درباره کارهای خیرش میپرسم، میگوید:«سال82 با پدر به مکه مشرف شدم. آن زمان تازه فارغالتحصیل شده بودم و در تاکسی تلفنی کار میکردم. در سفر حج به خانه خدا که رسیدیم پدرم گفت «سه آرزو کن تا برآورده شود.» اولین آرزوی من داشتن فرزند پسر بود، آن زمان هنوز بچهام به دنیا نیامده بود و از خدا خواستم تا فرزند پسر داشته باشم. سلامتی پدر و مادر و خانواده دومین آرزویم بود و سومین خواستهام داشتن شغلی آبرومند و پردرآمد بود. نذر کردم اگر آرزوهایم برآورده شود به نیازمندان کمک کنم. تازه از مکه برگشته بودیم که متوجه شدم همسرم، پسرم را باردار است. کمی بعد هم شغل خوبی پیدا کردم و از آن زمان به نیازمندان کمک میکنم.»
او چند ماه است که پوستر کمک به آزادی زندانیان و تأمین جهیزیه برای زوجها را داخل مغازه نصب کرده است. در این باره میگوید:« تا قبل از این هر سال کمکهای خود را به مرکز خیریه میدادم. بعد از مدتی تصمیم گرفتم با کمک هممحلهایها و مشتریانی که تمایل به کار خیر دارند، به زندانیانی که بهدلیل بدهی در زندان هستند کمک کنم و برای زوجهای جوان نیز لوازم ضروری مانند یخچال، گاز، فرش و ماشین لباسشویی تهیه کنم. خوشبختانه بیشتر ساکنان این منطقه وضعیت اقتصادی خوبی دارند و میتوانند در امور خیر یاریرسان نیازمندان باشند. خود نیز بخشی از درآمدم را برای این کار در نظر گرفتم. پس از جمعآوری مبالغ مورد نظر به سراغ زندانیانی میروم که به علت بدهی در زندان هستند، اولویت آزادکردن این افراد است.
علاوه بر این پس از تحقیق به خانوادههایی که نیاز مالی دارند و به ما مراجعه میکنند برای تأمین جهیزیه یا وسایل مورد نیاز منزلشان کمک میکنم. در مغازه دیوار مهربانی هم داریم. هر روز تعدادی از مشتریها علاوه بر نان خود برای نیازمندان هم نان میخرند. بعدازظهرها به میزان پول جمع شده نان میپزیم و شب میان نیازمندان تقسیم میکنیم. مؤسسهای نیز در بولوار ابوطالب مخصوص معلولان است که هر روز صبح نان آنها را تهیه کرده و برای آنها میفرستیم.»
نانوایی آقا محمدرضا دو شعبه دارد، یکی در همین خیابان پاستور و شعبه دوم را نیز در خیابان راهنمایی افتتاح کرده است. حالا در هر شعبه نانواییاش هشت نفر کار میکنند. مشکل اینجاست که شعبه دوم مجوز دارد اما در سامانه شرکت بازرگانی دولتی ایران ثبت نشده است و به همین دلیل نمیشود برای آن آرد دولتی گرفت و نان در این شعبه قیمت بیشتری دارد. او برای این مشکل به ادارهها و سازمانهای مختلف مانند استانداری، خانه صنعت و معدن خراسانرضوی، اتحادیه نانوایان و دادستانی رفته اما فایدهای نداشته است.
او ادامه میدهد:«همه این ادارهها میگویند مجوز در سامانه مورد نظر اداره آرد و غلات ثبت نشده است و به همین دلیل نمیتوانم آرد دولتی تهیه کنم. آرد این شعبه را آزاد میخرم و در نتیجه نان آن هم گران میشود. سه نانوایی در مشهد این مشکل را دارند و تعزیرات هم مرتب ما را جریمه میکند. اگر شرایط همینطور ادامه پیدا کند مجبور میشوم این شعبه را تعطیل کنم. خیلی عجیب است که هیچ اداره و ارگانی در مشهد نمیتواند این مشکل را حل کند.»