انتهای خیابان شهید اسفندیانی ۸ کنار مسجد جوادیه، ساختمان چندطبقهای قرار دارد که تابلو آبیرنگ مرکز نیکوکاری و توانمندسازی فدک روی آن خودنمایی میکند. در این خیریه، افرادی تلاش میکنند که بهجای دادن ماهی به دست نیازمندان، به آنها ماهیگیری یاد بدهند تا اعتمادبهنفس ازدسترفتهشان بازگردد.
در ساختمان خیریه در مسیر پاگرد پلهها، عکس شهدای محله دیده میشود. در طبقه اول بعداز گذشتن از سالن بزرگی به اتاق مدیریت میرسیم. قاسم حسینزاده، مدیر این مجموعه، از این مرکز برای ما میگوید.
قاسم حسینزاده که خودش را خدمتگزار این مجموعه میداند، همان ابتدای گفتوگو میگوید: اینجا عنوانها و سمتها همه زبانی است و همه آنهایی که اینجا کار میکنند، خداوند توفیق این خدمت را بهشان داده است. پیشنهاد تأسیس مرکز نیکوکاری و توانمندسازی فدک را رمضان سال۹۷ یکی از دوستانم در کمیته امداد امامخمینی (ره) مطرح کرد. آن زمان فکرش را نمیکردیم که روزی کارمان اینقدر پیشرفت و گسترش پیدا کند.
او درباره راهاندازی خیریه توضیح میدهد: در مسجد جوادیه، کمک به خانوادههای نیازمند و بیبضاعت جزو برنامههایمان بود. خیران ما نمازگزاران مسجد بودند که با همکاری امام جماعت، شناسایی افراد نیازمند و تهیه بستههای معیشتی را بهعهده داشتند. بعداز مطرحشدن این پیشنهاد، تصمیم گرفتیم بهشکل مدون و برنامهریزیشده این برنامه را پیش ببریم.
طبقه دوم ساختمان مسجد که پایگاه بسیج شهیدمصطفی اکرامی هم هست، به فعالیتهای خیریه اختصاص پیدا کرده است. کارگاه خیاطی یکی از بخشهای فعال آن است که هر روز از ساعت۹ تا ۱۴ عدهای از بانوان تحتپوشش و علاقهمندان به هنر خیاطی در این کارگاه کار میکنند.
حسینزاده درباره کارگاه خیاطی میگوید: بعداز اینکه تحتعنوان مرکز نیکوکاری و زیرنظر کمیته امداد، فعالیتهای خود را گسترش دادیم، حدود سیصدمددجو تحتپوشش مرکز ما قرار گرفتند. خوشبختانه با گسترده و رسمیترشدن فعالیت خیریه، خیران نیز پای کار آمدند، اما با شیوع کرونا و کسادشدن بسیاری از کسبوکارها کمکهای خیریه هم تحتتأثیر قرار گرفت.
مدیر مرکز نیکوکاری فدک ادامه میدهد: تصمیم گرفتیم برای مددجوها و علاقهمندان به خیاطی شرایطی فراهم کنیم تا به خودکفایی برسند. به همین منظور وامی تهیه کردیم و به آنهایی دادیم که دوست داشتند در این کارگاه کار کنند.
به گفته حسینزاده یکیدوسال طول کشید تا کارگاه با هفتچرخ راهاندازی شد. او در ادامه از شببازار خیریه میگوید که بخشی از آن به عرضه و فروش تولیدات کارگاه خیریه اختصاص دارد؛ «با راهاندازی بازارچه نیکوکاری که در موقعیت تجاری خوب منطقه واقع است، شرایطی فراهم کردیم تا افراد تحتپوشش ما بازاری پرتردد و البته امن برای عرضه تولیدات و فروش کالاهای مدنظرشان داشته باشند.»
کارگاه تولیدات عروسکهای دستساز و چرمدوزی، دو کارگاه تولیدی دیگری است که تحت پوشش خیریه فدک فعالیت میکنند.
حسینزاده میگوید: محدوده خدماتدهی ما در منطقه یک است و اغلب خانوادها از تمکن مالی خوبی برخوردارند؛ ازاینرو بیشتر کمکهای ما به روستاهای سرخس است، اما اینطور نیست که در منطقه خودمان، نیازمند تحتپوشش نداشته باشیم.
چایخانه فدک در صحن کوثر با هدف خدمت به زائران حرم آقاعلیبنموسیالرضا (ع) بههمت خادمان خیریه فدک راهاندازی شده است. به گفته مدیریت خیریه ۲۵۶ نفر پنجشنبه و جمعههای آخر ماه از زائران امامرضا (ع) با چای و شربت پذیرایی میکنند.
او برنامه اسکان و پذیرایی از زائران پیاده دهه آخر صفر و سالروز شهادت امامرضا (ع) را از برنامههای خیریه برمیشمرد و میگوید: هماهنگی با مدارس، حسینیهها، برخی مسافرخانهها و هتلها برای اسکان زائران پیاده و پذیرایی ناهار و شام و صبحانه با ماست و همه اینها به برکت وجود امامرضا (ع) و خیرانی انجام میشود که به حضرتش ارادت دارند و ما فقط خدمتگزار آنها هستیم.
لیلا زنگنه، یکی از همسایههای قدیمی مسجد جوادیه، فرزند شهید و بازنشسته آموزشوپرورش است. او که از زمان بازنشستگی همکاریاش را در بخش فرهنگی خیریه شروع کرده، در کارگاههای مختلف خیاطی و عروسکسازی و... بهصورت صلواتی پابهپای مددجوهای این مجموعه کار کرده است.
زنگنه درباره این حضور افتخاری میگوید: از دوره دانشجویی دوستان خوبی داشتم که در کارهای عامالمنفعه و خیرخواهانه شرکت میکردند و من نیز سعی کردم همراهیشان کنم. فرزند دومم را که باردار بودم، پزشکان گفتند احتمالا نوزادم فلج به دنیا خواهد آمد. همینطور هم شد.
کودکم تا ششسالگی گوشهای افتاده بود و هیچ حرکتی نداشت. بعداز چند عمل از ششسالگی تا دوازدهسالگی مدام نصف بدنش را گچ میگرفتیم. همه میگفتند، چون کارمندم بگذارمش بهزیستی... تا اینکه در کمال ناباوری درمانها روی دخترم جواب داد و توانست روی پای خودش راه برود.
این برای من مثل معجزه بود. من همه این اتفاقات خوب را از دعای بچههای یتیمی میدانم که با تمام وجود برایم دعا میکردند. بههمیندلیل با خودم عهد کردهام که تا عمر دارم، در این مسیر قدم بردارم.
یکی از مددجویان فدک، بخشی از فعالیتهای اداری این مجموعه را برعهده دارد. او که نمیخواهد نامش برده شود، میگوید: روزی که ناامید برای گرفتن وام به این خیریه آمدم، تصورش را هم نمیکردم یک روز در اینجا مشغول به کار شوم.
ماجرای مهر چندسال قبل و روزی که بچههای خانوادههای مددجو برای انتخاب کیف و دفتر و مدادرنگی به مسجد آمده بودند، خاطرهای است که در ذهن کارکنان این مجموعه و این مددجو ماندگار شده است؛ «دختربچه هشتنهسالهای مدام دور کیفها میگشت و یکی را برمیداشت با پشیمانی میگذاشت روی زمین و میرفت سراغ کیف دیگر. بعد از چندبار برداشتن و گذاشتن بالاخره یک کیف را برداشت و درحالیکه آن را محکم در بغل گرفته بود، رو به آسمان کرد و از ته دل گفت خدایا دوستت دارم... طوریکه اشک همه را درآورد.»
داستان شنیدنی پویش «کیک واقعی» را مدیر خیریه برایمان اینطور تعریف میکند: یک سال بین کمکهای مردمی برای تهیه بستههای کمکمعیشتی، تعدادی کیک هم بود. کیکها به نیتی اهدا شده بود و باید به دست نیازمندان میرسید. اگرچه در مقایسه با تعداد بستههای معیشتی تعدادشان کم بود، آنها را هم با خودمان بردیم و گفتیم به خانوادههای بچهدار میدهیم.
وقتی به در خانه یکی از مددجوها رفتیم، دختربچه پنجششسالهای جلو در آمد. کیک را که به دستش دادیم، با خوشحالی بهسمت اتاق رفت و داد زد «مامان! مامان! بیا ببین، کیک واقعی!» حس و حال غریبی داشتیم. همان شب در مسیر برگشت با دوستان تصمیم گرفتیم پویش کیک واقعی را راه بیندازیم. تبلیغات ما برای درستکردن کیک شروع شد. از آن سو با دانشگاه آزاد اسلامی برای گرفتن سالن ورزشی هماهنگ کردیم.
در تاریخ مقرر همه آنهایی که در پویش کیک واقعی شرکت کردند، کیکهای خود را به سالن ورزشی آوردند و آنها را از همانجا به دست نیازمندان رساندیم. توزیع ۱۴۰۰کیک اهدایی در شب میلاد امامحسنمجتبی (ع) در سال۱۴۰۰ نتیجه پویش کیک واقعی بود.