پزشکی که بیمارها را رایگان معاینه میکند، عکاسی که در مراسم افراد نیازمند محله عکس رایگان میگیرد و... نمیدانم اسم این جریان که در محله پورسینا به راه افتاده است چیست. اما همهاش ناشی از همدلی و مهربانی افراد این محله با یکدیگر است. سر منشأ تمام اینها هم پایگاه شهید کاوه است که چند سال پیش در مسجد قدیمی محله سر و شکل میگیرد و این فعالیت را کلید میزند. هدف اصلی این پایگاه دستگیری از نیازمندان و ریشهکن کردن فقر است. اعضای این پایگاه هم ثابت نیستند و این افراد در واقع افراد معمولی محله هستند که سعی میکنند هر شغل و جایگاهی دارند به نوبه خود برای محرومانی که میشناسند قدمی بردارند. یکی از این افراد غلام عباس کیهانیمنش است. آرایشگر قدیمی محله که حالا آرایشگاهش چند وجب بیشتر جا ندارد، اما همه محله قبولش دارند و همیشه خدا کلی مشتری دارد. او چند سالی است که عضو پایگاه شده و کار افرادی را که از طرف پایگاه معرفی شوند رایگان راه میاندازد.
کیهانیمنش آرایشگر ٥٠ساله قدیمی محله است که همه او را به شاه غلام میشناسند و با اینکه آرایشگاه او نام دیگری دارد بین افراد محله به آرایشگاه شاه غلام معروف است. او از همان کودکی تا به امروز ساکن همین محله بوده است. از شانزدهسالگی هم آرایشگری را شروع کرده است. وردست برادر آرایشگرش کار میکرده و همه فوت و فن این حرفه را از او آموخته است. بعد که تمام مهارتها را از برادر میآموزد، آرایشگاه خودش را افتتاح میکند. یک آرایشگاه جمع و جور که چند وجب بیشتر جا ندارد، اما هر ساعتی از روز که به آن پا بگذارید چند مشتری دارد. بیشتر مشتریهای آقای کیهانیمنش مشتریهای ثابت و قدیمی هستند. افرادی که از کودکی روی صندلی آرایشگاه او نشستهاند، بعد از آن پای ثابت این آرایشگاه شدهاند و در مراسم دامادی و... هم به او مراجعه کردهاند. میگوید که خیلی از این مشتریها حالا محل سکونتشان را تغییر دادهاند، اما هنوز که هنوز است از نقاط مختلف شهر و حتی شهرهای اطراف به او مراجعه میکنند.
اما شروع همکاری او با پایگاه شهید کاوه برمیگردد به مسجد محله. او از همان ابتدا به همسایه مسجدروی محله معروف بوده و در فعالیتهای مختلف فرهنگی، اجتماعی و... آن هم شرکت داشته است. بعد از آن عضو بسیج مسجد میشود و یکی از اعضای فعال آن. یکی از فعالیتهای او طی این سالها قبول مسئولیت بخش تعلیم و تربیت مسجد است و در همین راستا تا به حال بارها برای کودکان ٨ تا یکسال کلاس قرآن برگزار کرده و در حد توان خودش به بچهها قرائت قرآن را آموزش داده است.
از دیگر فعالیتهای او در محله تشکیل تیم فوتبال نوجوانان و برگزاری مسابقات است. او که از دوره کودکی به فوتبال علاقه داشته و فوتبال بازی میکرده تصمیم میگیرد به همین وسیله تحرکی در بچهها به وجود بیاورد و از محلات مختلف برای حضور در مسابقات دعوت میکند.
تمام اینها در آخر زمینهساز کاری میشود که حالا دارد انجام میدهد. پیشنهاد این کار را آقای پیوندی مسئول پایگاه شهید کاوه به او میدهد. اینکه او برای افراد نیازمند در محله اصلاح سر و صورت را رایگان انجام بدهد و او هم میپذیرد. حالا ٥سال از شروع این حرکت میگذرد. او هر ماه بالغ بر ۳۰ مشتری دارد که رایگان کارشان را راه میاندازد و هیچ مبلغی هم در قبال آن دریافت نمیکند. مشتریهایی که همه را آقای پیوندی شناسایی و معرفی میکند.
در آخر شاه غلام از لزوم انجام این فعالیتها در محله میگوید: ما مردم خودمان باید هوای یکدیگر را داشته باشیم و در قبال هم بیتفاوت نباشیم. بدانیم همین کارهای کوچک هم بالأخره تأثیرشان را میگذارند و در آخر باعث پیشرفت محله و دستگیری از افراد آن میشود.