ایدز از آن نوع بیماریهایی است که درد جسمانی آن بخش کوچکی از مشکلاتی است که فرد بیمار با آن دستوپنجه نرم میکند. به جرئت میتوان گفت که بیماری ایدز در جامعه امروز ایران، مخصوصا برای زنان مساوی است با بدنامی و انگهایی مانند بیبندوباری جنسی. درحالیکه تقریبا ۹۰درصد جامعه میدانند که این روابط یکی از دلایل ابتلا به ایدز است و عوامل دیگری نیز وجود دارد.
در این میان بیماران زن با مشکلات عدیدهای روبهرو هستند؛ چرا که آنان نمیتوانند مانند دیگر بیماریهای صعبالعلاج مانند سرطان، اماس و سایر بیماریها ابراز وجود کنند و گاهی از همدردی دیگران بهرهمند شوند. چراکه بهمحض آشکار شدن بیماری آنها، تقریبا بیشتر اطرافیان، آنها را طرد کرده و از بیمار دوری میکنند.
ایدز از آن نوع بیماریهایی است که تنهایی عجیبی را بههمراه دارد. متأسفانه رفتارهای جامعه بهحدی بر پیکره زنان مبتلا به ویروس اچآیوی فشار میآورد که بیشتر آنها را وادار به سکوت درباره بیماری خودشان میکند.
عموما زنان مبتلا به ایدز نسبت به مردان مبتلا بیشتر احساس تنهایی میکنند و گاهی حتی افراد درجهیک خانواده از بیماری آنها بیخبر هستند و این گروه حتی حس همدردی خانواده را نیز ندارند. این عوامل باعث شده است که ایدز بهصورت تابو دربیاید و به همین دلیل هرزمان و هرجا که حرفی از ایدز و روشهای پیشگیری از آن پیش میآید، مسئولان و مردم سعیکردهاند که موضوع این بیماری را درحاشیه قرار دهند و به فراموشی بسپارند.
متأسفانه بهدلیل همین بیتوجهیها و اطلاعرسانی نکردن و آگاهی دقیق به مردم ندادن، این بیماری درحال گسترش است و اگر حرکت مناسبی از طرف مسئولان و آگاهان به این بیماری انجام نشود، ممکن است این بیماری به یک اپیدمی و بیماری فراگیر تبدیل شود.
از آنجایی که این بیماری یک بیماری پنهان و خزنده است و بعد از گذشت ۱۰ سال اثراتش ظاهر میشود و اکنون نیز هیچ دارویی برای درمان قطعی آن وجود ندارد، پیشگیری بهترین راه برای جلوگیری از گسترش و شیوع این بیماری است.
جملات بالا بخشی از گفتوگوی شهرآرامحله با فرزانه طیرانی، مدیر مؤسسه پیشگامان تفکر سالم، واقع در محله وکیلآباد است که بهعنوان یکی از ۲ مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای عفونی زنان در مشهد فعالیت میکند، این مرکز همچنین در حوزه ارتقای سلامت بانوان و جمعآوری سرنگهای آلوده فعالیتهای گستردهای دارد.
فرزانه طیرانی بعد از گرفتن مدرک کارشناسی (بهداشت و سلامت) از سال ۱۳۸۹ فعالیت در حوزه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در شاخه زنان را آغاز کرد.
وی در توضیح این مطلب میگوید: سال ۱۳۸۹ بعد از گرفتن مدرک کارشناسی، فعالیت خود را در حوزه آسیبهای اجتماعی بانوان در مناطق حاشیهای و محروم شهر آغاز کردم و بعد از مدت ۲ سال با انتخاب خودم در محله وکیلآباد مستقر شدم و رسیدگی به آسیبهای اجتماعی زنان این محله را که بهعلت فقر اقتصادی، بیسوادی، ازدواجهای اجباری، کودکهمسری، بدسرپرستی و بیسرپرستی گرفتار طلاق، اعتیاد و بیخانمانی شده بودند را برعهده گرفتم.
در این مدت علاوهبر بانوان آسیبدیده محله وکیلآباد، بانوانی از سایر نقاط شهر مشهد به مرکز ما مراجعه میکردند که در بین این زنان نمونههایی از ابتلا به ویروس اچآیوی نیز مشاهده میشد. ما نیز در مرکز خود تا جایی که میتوانستیم به این زنان مشاوره میدادیم و آنها را به مؤسسات مربوط معرفی میکردیم، اما خیلیها بهدلیل خجالت یا ترس از آبرو و انگ بیبندوباری از این کار سر باز میزدند و این موضوع مسئولیت من را سنگینتر میکرد.
از آن طرف، چون فقط یک مرکز رسیدگی به زنان حامل ویروس اچآیوی در مشهد (محله طبرسی شمالی) وجود داشت و این مرکز نیز پاسخگوی نیازهای مراجعه کنندگان نبود، به فکر ایجاد مرکز پیشگیری و کنترل و مشاوره بیماریهای عفونی برای زنان مبتلا به این ویروس افتادم. سرانجام بعد از مدتها دوندگی و گرفتن مجوزهای لازم از اداره بهداشت، از سال ۱۳۹۴ بهعنوان دومین مرکز پیشگیری و کنترل بیماریهای عفونی زنان در مشهد فعالیت خودمان را در محله وکیلآباد شروع کردیم.
مدیر مرکز ارتقای سلامت بانوان با اشاره به اینکه تشخیص زودهنگام اچآیوی در جلوگیری از بروز علائم آن اهمیت حیاتی دارد، افزود: تشخیص زودهنگام ویروس اچآیوی میتواند به درمان و کنترل بیماری کمک کند. این بیماری درمان قطعی ندارد، اما میتوان با درمانهای موجود تعداد ویروسها را کنترل کرد و کاری کرد که طول عمر و کیفیت زندگی بیماران مانند سایر افراد جامعه باشد.
او با بیان اینکه اگر شخصی تست اچآیوی مثبت داشته باشد، باید بعد از آن بهطور مدام آزمایش دهد، افزود: ضروری است پیش از شروع درمان میزان پیشرفت آلودگی به اچآیوی بررسی شود؛ این آزمایشها شامل بررسی مقدار ویروس در خون بیمار و همچنین تأثیر ویروس بر سیستم ایمنی بدن است.
پس از انجام این آزمایشها مراحل درمان آغاز میشود که هدف آن کاهش میزان ویروس در خون بیمار است تا به سیستم ایمنی بدن فرصت ترمیم بدهد و از بروز بیماریهای دیگر مرتبط با اچآیوی نیز پیشگیری کند. اگر بیمار تحت درمان قرار بگیرد، معمولا میزان ویروس در خون او به اندازهای پایین میآید که دیگر احتمال کمی وجود دارد که ویروس را به دیگران انتقال دهد.
حتی افرادی هستند که با وجود ویروس اچآیوی در بدن ازدواج میکنند و فرزندان سالم دارند، همه اینها مشروط براین است که وجود ویروس اچآیوی در بدن به سرعت شناسایی و مراحل درمان آغاز شود و فرد بهطور دائم زیرنظر کلینیکها و مراکز کنترل بیماریهای عفونی باشد.
مدیر مؤسسه پیشگامان تفکر سالم میافزاید: بیشتر افرادی که مبتلا به اچآیوی مثبت میشوند، ۲ تا ۶ هفته بعد از آلودگی علائمی شبیه سرماخوردگی یا آنفولانزا را تجربه میکنند؛ تقریبا ۸۰ درصد افراد اچآیوی مثبت با علائمی همچون تب، گلودرد و خارش بدن روبهرو میشوند، این علائم نشاندهنده مبارزه سیستم ایمنی بدن با ویروس است، اما پس از یک دوره کوتاه چندهفتهای، اچآیوی دیگر تا سالها علائمی برای بیمار ندارد.
این مرحله از بیماری «دوران نهفتگی اچآیوی» نامیده میشود که میتواند تا ۱۰ سال ادامه داشته باشد. پس از پایان دوره نهفتگی اچآیوی، سیستم ایمنی بدن بیمار بهشدت تخریب میشود و بدن با علائمی همچون کاهش وزن، اسهال مزمن، تعرق شبانه، مشکلات پوستی، عفونتهای مکرر و بروز دیگر بیماریهای جدی و مرگبار روبهرو خواهد شد.
در این مرحله شخص به بیماری ایدز مبتلا شده است و ویروسهای اچآیوی که حالا تعدادشان زیاد شده با هدف رفتن سیستم ایمنی و از بین بردن گلوبولهای سفید خون، بدن را در برابر سایر بیماریها حتی یک سرماخوردگی کوچک، ناتوان میکند.
مدیر مرکز کنترل بیماریهای عفونی در محله وکیلآباد به راههای انتقال این بیماری اشاره میکند و میگوید: تماسهای جنسی ناامن و پرخطر، استفاده از لوازم مشترک در خالکوبی، تتو و حجامت در مراکز غیرقانونی، سرایت از مادر آلوده به جنین در داخل رحم یا انتقال به کودک طی دوران شیردهی و سرایت از طریق خون و فراوردههای خونی، شایعترین انواع انتقال ویروس اچآیوی است که در جامعه متداول است.
طیرانی در ادامه به انتقال ویروس اچآیوی ازطریق رابطه جنسی پرخطر اشاره میکند و میگوید: ویروس اچآیوی ازطریق مایع منی، ترشحات دستگاه تناسلی زنان و خون افراد مبتلا به آن منتقل میشود، همچنین وجود بیماریهای مقاربتی مانند سوزاک، سفلیس و زخمهای دستگاه تناسلی خطر آلودگی را چندبرابر میکند.
فرزانه طیرانی با اشاره به اینکه احتمال آلودگی زنان به ویروس اچآیوی ۶ برابر مردان است، افزود: احتمال انتقال عفونت اچآیوی از مردان آلوده به زنان در طول ارتباط جنسی به مراتب بیشاز انتقال این عفونت به مردان است.
وی در ادامه به انتقال ویروس اچآیوی از راه استفاده مشترک از سرنگ آلوده اشاره میکند و میافزاید: استفاده از سرنگ آلوده در میان افراد مبتلا به مواد مخدر بسیار معمول است و برخورد تصادفی با سوزن آلوده به عفونت (گاهی اوقات این امر در مراکز پزشکی اتفاق میافتد) باعث ابتلای افراد به ویروس اچآیوی میشود. خالکوبی با سوزن آلوده، استفاده از مسواک و تیغ ریشتراش فرد بیمار، درمانهای دندانپزشکی و نمونههایی از این دست میتواند عاملی برای ابتلا به ویروس اچآیوی باشد.
مدیر مؤسسه پیشگامان تفکر سالم با بیان اینکه سرایت ویروس از مادر آلوده، به جنین در داخل رحم یا انتقال به کودک در طی دوران شیردهی از دیگر راههای انتقال ویروس اچآیوی است، افزود: مادر آلوده به ویروس اچآیوی ممکن است در دوران حاملگی، هنگام وضع حمل یا کمی بعد از زایمان از طریق شیردهی ناقل ویروس به نوزاد باشد، هرچند با استفاده داروهای خاص شانس این انتقال بسیار کاهش مییابد.
احتمال انتقال عفونت اچآیوی از مردان آلوده به زنان در طول ارتباط جنسی به مراتب بیشاز انتقال این عفونت به مردان است.
فرزانه طیرانی با اشاره به تشکیل ۲۹۳ پرونده مراقبت در مرکز پیشگیری و کنترل بیماریهای عفونی در محله وکیلآباد میگوید: اکنون ۲۱۵ خانم، ۳۸ کودککار و ۴۰ معتاد تزریقی دارای پرونده مراقبت و پیشگیری در مرکز کنترل سلامت محله وکیلآباد هستند.
وی میافزاید: این مرکز ۵ گروه از بانوان را پوشش میدهد، بانوانی که حامل ویروس اچآیوی هستند، بانوانی که همسرانشان در زندان هستند و دوران محکومیت را سپری میکنند، بانوانی که همسران معتاد دارند، بانوانی که خودشان معتاد هستند و بانوانی که با آسیبهای اجتماعی در ارتباط هستند.
لازم به یادآوری است که خانمهای زیرپوشش این مرکز از همه جای شهر مشهد هستند، چون نمیتوان افراد دارای اچآیوی را به بالاشهر یا پایینشهر منحصر کرد. مراجعهکنندگانی از مناطق بالاشهر مثل وکیلآباد و هاشمیه تا مناطق پایینشهر مثل خواجهربیع و طبرسی نیز داریم که بهصورت دائمی در این مرکز مراقبت میشوند و آموزشهای پیشگیری و خود مراقبتی را پشت سرمیگذارند.
مدیر مرکز پیشگامان تفکر سالم در ادامه تصریح میکند: در این مرکز هر ۳ ماه چکاپ بیماریهای مقاربتی و عفونی، پیشگیری از بارداری و درمان را برای خانمها درنظر گرفتهایم، هر روز سرنگهای آلوده را از معتادان تزریقی تحویل میگیریم و سرنگهای جدید را بهصورت رایگان در بین آنها توزیع میکنیم، همچنین هرچند ماه یکبار پاکسازی و جمعآوری سرنگهای آلوده در اطراف کال وکیلآباد را با همکاران مرکز انجام میدهیم، تاکنون نیز چندین مرتبه اطراف کال وکیلآباد پاکسازی و سرنگهای آلوده نابود شده است.
وی به مشاوره و غربالگری کودکان کار اشاره میکند و میگوید: کودکان کار زیرپوشش مرکز، دختران و کودکان کمسنوسالی (۸ تا ۱۱ سال) هستند که بهدلایل اقتصادی و خانوادگی مجبور به فعالیت و کار در بیرون از خانه هستند و ممکن است بهدلیل سنوسال کم، آزار و اذیت بدنی، جسمی، جنسی و روحی ببینند.
به این کودکان چگونگی مراقبت از خود را در محیط کار و در هنگام برخورد با افراد بزرگسال آموزش میدهیم و سعی میکنیم که محیط کار مناسبتری را برای آنها ایجاد کنیم. در این مرکز در کنار مراقبت و نگهداری از بیماران بهدنبال توانمندسازی و اشتغال این افراد هم هستیم، همه آنها مطابق با توانمندیهایی که دارند، آموزشهایی را دیدهاند و تولیدات دستی و سنتی دارند.
در زمینه فروش این تولیدات افراد را به شبکههای مختلف فروش مثل بازارچههای محلی و فروشگاههای داخل شهر مرتبط کردهایم تا با کسب درآمد ثابت بتوانند زندگی بهتری را برای خود و خانوادهشان فراهم کنند.
هرچند ماه یکبار پاکسازی و جمعآوری سرنگهای آلوده در اطراف کال وکیلآباد را با همکاران مرکز انجام میدهیم، تاکنون نیز چندین مرتبه اطراف کال وکیلآباد پاکسازی و سرنگهای آلوده نابود شده است
فرزانه طیرانی در ادامه با اشاره به درمانناپذیر بودن بیماری ایدز، بر پیشگیری از این بیماری تأکید میکند و میگوید: متأسفانه تاکنون درمان قطعی برای بیماری ایدز کشف نشده است و تمام مبتلایان به ویروس اچآیوی در صورت تشخیص ندادن بهموقع و با ظهورعلائم بیماری بهتدریج فوت خواهند کرد؛ بههمین دلیل در مقابله با این بیماری مانند دیگر بیماریهای مسری پیشگیری بهتر از درمان است.
البته این کار مستلزم آن است که ما تابوی بهوجود آمده درباره این بیماری را برداریم و بهصورت شفاف و بدون مخفیکاری با آن روبهرو شویم، چون با پنهانکاری هیچ چیزی درست نخواهد شد. همانطور که گفتم اکنون بیشترین مبتلایان به ویروس اچآیوی ازطریق روابط پرخطر جنسی مبتلا شدهاند.
باید کلاسهای آموزشی درباره خطرهای مقاربتهای خطرناک و خارج از عرف خانواده را در بین تمامی گروههای جامعه و دانشآموزان، دانشجویان و بزرگسالان برگزار کنیم. تأکید بر اعتقادات مذهبی و ضرورت اجرا و پیروی از دستورات دینی در حفظ حریمها میتواند تأثیر مثبتی داشته باشد.
اجرای تست اچآیوی برای پیشگیری از بروز و ابتلای بیشتر مبتلایان به بیماری ایدز باید اجباری شود، هرساله برای ساخت پارک، بوستان، زیباسازی شهر و هزاران بخش هزینهبردار دیگر هزینههای زیادی میشود، چه اشکالی دارد بخشی از این بودجه صرف آموزش و پیشگیری از بیماری ایدز شود؟ اگر جامعه سالمی نداشته باشیم، این همه زیبایی و امکانات به چه درد ما خواهد خورد؟
کنترل و پیشگیری این بیماری خطرناک را نمیتوان با یک یا ۲ سازمان پزشکی و اجتماعی انجام داد، تمام ارگانها و سازمانها باید وارد میدان شوند و بخشی از بودجه خود را به پیشگیری و آموزش این بیماری اختصاص دهند تا از همهگیر شدن آن جلوگیری کنند. با حذف صورت مسئله (ایدز) نمیتوان از شیوع این بیماری جلوگیری کرد و اگر تردید کنیم، این بیماری بهصورت اپیدمی درخواهد آمد و جامعه ما را نابود خواهد کرد.
مدیر مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای عفونی در محله وکیلآباد در ادامه با اشاره به بیتوجهی مسئولان و خیران به بیماران مبتلا به ایدز میگوید: به جز مرکز پیشگامان تفکر سالم، فقط یک مرکز دیگر در مشهد (طبرسی شمالی) به زنان گرفتار به ویروس اچآیوی خدماتدهی میکند.
خدماتدهی این ۲ مرکز در مقایسه با وسعت و جمعیت چند میلیونی مشهد بسیار ناچیز و اندک است. علاوهبر علوم پزشکی، تنها سازمانی که تاکنون به ما خدمات و کمکهای مادی و معنوی کرده، شهرداری بوده است. درواقع ساختمان فعلی مرکز متعلقبه شهرداری است که بهصورت رایگان در اختیار ما قرار گرفته است.
البته بنای این ساختمان قدیمی و فاقد امکانات رفاهی مانند برق و آب و گاز است و با وجود پیگیریهایی که ما ازطریق فرمانداری و سازمانهای مربوط داشتهایم، تاکنون موفق به گرفتن امتیاز برق و گاز نشدهایم و سرانجام از روی ناچاری از خانواده یکی از همسایهها برق گرفتهایم.
درباره گاز، چون هیچکدام از همسایهها راضی به تقسیم انشعاب گاز نشدند، مجبور به استفاده از بخاریبرقی هستیم که این بخاریبرقیها جوابگوی فضای مرکز نیست و با وجود اینکه هوا چندان سرد نشده است، فضای داخل مرکز بسیار سرد است.
برای گرفتن امتیاز گاز، لولهکشی و خرید بخاری دستکم به چندمیلیون تومان بودجه نیاز داریم، تأمین این پول برای ما که هیچ کمک نقدی از هیچ سازمان و ارگانی دریافت نمیکنیم، تقریبا غیرممکن است. خیران برای دیگر موضوعها مثل کمک به نیازمندان و خانوادههای بیسرپرست همیشه حاضر به کمک و یاری هستند، اما برای کمک به افرادی که دارای بیماری اچآیوی هستند تمایل چندانی به کمک ندارند؛ چون در جامعه ما دیدگاه بیشتر مردم این است که این افراد بیحیا، بیبندوبار یا معتاد بودهاند و بههمین دلیل دچار بیماری اچآیوی شدهاند.
این درحالی که این دیدگاه درباره خیلی از مبتلایان اشتباه است و بسیاری از این افراد حتی دلیل مبتلا شدنشان را نمیدانند و در اثر یک اشتباه مثل تیغ سلمانی یا زخمی شدن در هنگام کار، ویروس اچآیوی به آنها منتقل شده است.
درصورت کمک خیران و باتوجه به فضای موجود، توانایی خدماتدهی به بیشاز ۶۰۰ نفر از بانوانی که به هردلیلی با آسیبهای اجتماعی دستوپنجه نرم میکنند را خواهیم داشت، اما اکنون بهدلیل نبود امکانات و بودجه از پس انجام خدمات برای همین افراد نیز برنمیآییم و اگرکمکی دریافت نکنیم، مجبور به تعطیلی مرکز خواهیم شد.
برای تغییر این دیدگاه غلط باید رسانهها و گروههای فرهنگی و اجتماعی در این زمینه آگاهسازی و اطلاعرسانی دقیقی انجام دهند. بسیاری از کسانی که ناقل ویروس اچآیوی هستند بهدلیل ترس از رفتار غلط مردم و طردشدن از سوی خانواده و شهروندان، دچار افسردگی و دیدگاه انتقامجویانه شدهاند، این درحالی است که داشتن ارتباط دوستانه با این افراد باعث همکاری بیشتر آنها و جلوگیری از گسترش ویروس بیماری خواهد شد.
مریم دختری است بیستوپنجساله که به درخواست خودش از انتشار نام خانوادگی او معذوریم. در کودکی بهدلیل طلاق پدر و مادر و از روی ناچاری در خانه اقوام زندگی کرده و بزرگ شده است.
مریم در توضیح این مطلب میگوید: مادرم اعتقاد چندانی به اصول اخلاقی و اسلامی نداشت و با پوشش نامناسب در مراسم و میهمانیهای خانوادگی حاضر میشد، از طرف دیگر، چون پدرم در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده بود، با این نوع پوشش مادر کنار نمیآمد و این بگومگوهای هر روزه سرانجام به طلاق کشیده شد. پدر بههیچوجه تمایل نداشت من با مادرم زندگی کنم، برای همین هرکاری انجام داد تا من را به زندگی با خودش تشویق کند.
مریم در ادامه میگوید: ۲ سال به همین ترتیب سپری شد تا اینکه پدرم دوباره ازدواج کرد، همسر او که نامادری من به حساب میآمد از من متنفر بود و حسابی آزارم میداد. از آن طرف مادرم هنوز ازدواج نکرده و مجرد بود، بهصورت پنهانی با همدیگر ارتباط پیدا کردیم و سرانجام تحت تأثیر حرفهای او از خانه پدری فرار کردم و به خانه او رفتم.
مادرم خانهای مستقل داشت و تقریبا از لحاظ مالی در وضعیت خوبی قرار داشت. در همان نوجوانی متوجه شدم که مادر با افراد مشکوکی در ارتباط است. گاهی اوقات من نیز به همراه مادرم در میهمانیهایی که به اصطلاح میهمانی خانوادگی بود و همه جور لهوولعب در آن یافت میشد، شرکت میکردم.
دوران نوجوانی من به این ترتیب گذشت. در سن بیستسالگی و در یکی از همین میهمانیها با پسری آشنا شدم و به پیشنهاد مادرم با او قرار ازدواج گذاشتم، بعد از مدتی هم عقد کردیم، اما این ازدواج دوامی نداشت و بعد از ۲ سال منجر به طلاق شد.
مریم بعد از طلاق تحت تأثیر حرفهای جوانی قرار گرفت و در یک رابطه پرخطر جنسی به ویروس اچآیوی مبتلا شد.
وی در توضیح این مطلب میگوید: بعد از طلاق حسابی افسرده و عصبی شده بودم، برای فراموشی و فرار از خاطرات همسری که دیگر نبود، خود را با شرب خمر و پارتی و میهمانیهای آنچنانی سرگرم کرده بودم.
در یکی از این میهمانیها با پسری آشنا شدم که خیلی به من ابراز علاقه میکرد و مدام از من درخواست ارتباط بیشتر و نامشروع میکرد، اما اعتقادی به ازدواج رسمی نداشت. با او هم خانه شدم و بعد از ۲ ماه متوجه شدم که باردار هستم، خیلی ترسیده بودم، در همین گیرودار پسرک جوان غیبش زد، با هر بدبختیای بود فرزندم را به دنیا آوردم، فرزندی که شناسنامه و پدر نداشت.
یک روز که برای آزمایش فرزندم به مرکز بهداشت رفته بودم، مسئول مرکز بهداشت بهدلیل وضعیت ظاهری نامناسبی که داشتم از من تست اچآیوی گرفت و همانجا به من گفت که ناقل ویروس اچآیوی هستم و باید تحت مراقبتهای ویژه قرار بگیرم.
با شنیدن این خبر از شدت ناراحتی و غصه خانهام را ترک کردم و چندماهی را بهصورت گمنام و ناشناخته زندگی کردم، تا اینکه یک شب تلویزیون برنامهای درباره مبتلایان به بیماری ایدز پخش کرد، بعد از اتمام آن برنامه متوجه شدم هنوز هم میتوانم شانسی برای زنده ماندن داشته باشم.
مریم بعد از جستوجو و پیگیریهای متعدد با خانم فرزانه طیرانی، مدیر مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای عفونی زنان، آشنا میشود و تحت مراقبت قرار میگیرد.
وی با تأیید این مطلب میگوید: با داشتن یک فرزند نامشروع و ویروس اچآیوی از طرف خانواده و حتی مادرم که یکی از دلایل بزرگ حالوروز امروز من است، طرد شده بودم. هیچ امیدی به زندگی نداشتم، حتی چندمرتبه قصد خودکشی داشتم، تا اینکه با مرکز خانم طیرانی آشنا شدم. به دیدنش رفتم و حقیقت ماجرا و سرنوشت زندگیام را برای او گفتم.
او نیز با محبت و آغوش باز من را پذیرفت و درمانم را آغاز کرد، بعد از مدتی با کمک یکی از خیران مغازهای اجارهکردم و بهعنوان فروشنده یک مغازه سوپری شروع به کارکردم، حالا بعد از گذشت ۳ سال تقریبا درآمد ثابتی پیدا کردم و پسرم بزرگ شده است و شکر خدا زندگی آرام و خوبی دارم.
در تلاشم که گذشتهام را فراموش کنم و با خانوادهام ارتباط برقرار کنم، من همه زندگی و موفقیتم را مدیون خانم طیرانی و مرکزشان میدانم.