شوق دیدار اوست که هر صبح و شامگاه دستهای دعا را مثل ساقه یاسی بالا میبرد تا کلمات در هر «السلامعیلک یا حبیب» عطر بگیرند. در کوچههای حرم، زیر سایه دیوارهای خشتی و کنگرههای نقشخورده اسلیمیاش همیشه هزار زمزمه روشن در گفتوگوست، هزار نغمه یا رضا(ع) است و این آغاز زیارت است و پایان همه فراقها. گریزی زدهایم به گفتن از تاریخ زیارت و بازخوانی قدیمیترین اسناد مربوط به زیارت و پیشههای مرتبط به آن در مشهدِ حضرت دوست.
زیارت و دیدار دوست آن قدر حال خوشی دارد که وصف احوالش را فقط هجران کشیده ای می داند که چشمش به تماشای او روشن شده است. این چشم روشنی در مشهد قدیم مژدگانی داشته است و به آن «گنبدنما» می گفته اند. تاریخ شفاهی شهر در خاطر دارد که وقتی کاروان ها به چندفرسخی این دیار می رسیده اند، درست در نقطه ای که گنبد برای نخستین بار نمایان می شده، ساربان یا هرآنکه اول از همه گنبد را می دیده، این خبر را با چاووشی خوانی یا سلام و صلوات به زائران اعلام می کرده و در ازای آن مژدگانی می گرفته است.
در گذشته کمرگاه تپه سلام نخستین مکانی بوده که گنبد از آن دیده می شده و جالب است بدانید که به گفته دکتر رجبعلیلباف خانیکی، باستان شناس، در گذشته مشهد در چهارسوی خودش چهار تپه داشته که گنبد از بالای همه آن ها هویدا بوده است و از این نظر مردم در لفظ عامیانه به همه آن ها «تپه سلام» می گفته اند که اکنون یکی شان هنوز سر بر شانه آسمان دارد.
درباره تاریخ شروع زیارت مرقد ائمه اطهار (ع) نظرهای متعددی وجود دارد، اما برابر یکی از قدیمیترین این آرا که شیخ صدوق در «عیون اخبارالرضا (ع)» آورده است، گویا در روزگار آزادی شیعیان در بغداد، طبق حکم معزالدوله دیلمی (۳۵۲ تا ۳۵۳ هجریقمری) عزاداری و زیارت مرقد امام حسین (ع) به طور رسمی و بدون هیچ مانعی برگزار میشود و ارادتمندان خاندانش عید غدیر را نیز جشن میگیرند.
اما یکی از خاصترین عرض ارادتها در تاریخ را که با قصد زیارت انجام شده، شاه عباس صفوی رقم زده است، وقتی نخستین بار مسیر اصفهان تا مشهد را با پای پیاده طی طریق میکرد. روایت است که او در سال۱۰۱۰هجری قمری همراه با ملازمان و ندیمانش از مسیر طبس و ترشیز به سوی خراسان آمده است که آن سفر خاضعانه ۲۸ روز زمان میبرد. شاه عباس همین که از دروازههای مشهد میگذرد، بی درنگ و بی موزه با پای تاول زده خودش را به آستان حضرت رضا (ع) میرساند، عرض ارادت میکند و پس از زیارت در محله چهارباغ مشهد سکنا میگزیند.
در اسناد تاریخی آمده است که شاه عباس در دوران اقامتش در مشهد هرشب تا صبح در حرم به سر میبرده و همچون خدام، گاه جاروکشی میکرده و اوقاتی را هم با روشن کردن شمع یا گرفتن گل شمعها میکشته است. این سنت در او نمیماند و تاریخ کوچههای حرم حکمرانان زیادی را در خاطر دارد که با کمر تاخورده و گردن خمیده آمده اند تا نوکر آستان ملائک پاسبان او باشند.
در این میانه، اما حساب مردم عادی جدا بوده است؛ تاریخ نگاران میگویند زیارت بقعههای مقدس پیش از صفویان نیز وجود داشته است و زنان و مردان بسیاری هربار به شوقی یا طلب حاجتی این راه را آمده اند و اصلا همین آمدن هاست که سنگ نخست آبادانی آرامگاههای مقدس را میگذارد. این فیض حضور در ادامه زائر را به دریافت القابی مانند «مشهدی» یا «کربلایی» که تا هنوز هم در پیشوند اسمها قرار میگیرد، مفتخر میسازد.
سوای این ها، زیارت در گذشته آن چنان مرتبتی به زائر می داده است که سبب رواج «برات زیارت» می شود. برات زیارت کاغذی بوده که در تأیید زیارت زائر صادر می شده است. علاوه بر این، هم نشینی مرید و مراد به زائر هم کرامت می داده و گواهش موقوفات بسیاری است که برای توجه و پذیرایی از زائر یا درراه مانده باقی مانده است.
برای نمونه در یکی از سندها از یکی از زنان دربار شاه طهماسب یاد شده است که در سفر به مشهد، پنجره طلا، قبه هاى مرصع با دیگر اسباب و قنادیل به همراه آورده و مبلغ بسیارى را نیز براى راحتى حال زائران از هر قشر و گروه خرج کرده بود.
متن برخی اسناد هم نشان می دهد با رواج زیارت پیاده که زمان زیادى را میطلبیده و زائران را گاهی برای ماه ها در شهر ماندگار می کرده است، وقفی با عنوان «وقف غربا» به وجود می آید که ویژه مسافران درراه مانده یا بی پول بوده است تا بتوانند با اختصاص مواجبی هزینه زیارت و بازگشتشان را تأمین کنند.
سیاهه مکتوبات تاریخی همچنین قدیمی ترین نهاد موقوفه زواری را مربوط به سال933قمری می داند که «علاالدین حاجی» نامی ایجاد کرده است. 7سال پس از این نیز «سیدلطیف شاه حسینی» موقوفاتی را ویژه زائران در نظر می گیرد.
زیارت، اما کلمه میخواهد. هرکه به اینجا رسیده، هر آنچه دل تنگش خواسته، گفته است، ولی ترتیب آداب این دیدار صفحه زیارت نامه را نقش زده و در ادامه زیارت نامه خوانی را به رسمی رایج بدل کرده است.
برابر آنچه «اعظم نظرکرده» در پژوهشش با عنوان «بررسی اسناد تشکیلات نظام زیارت نامه خوانی در آستان قدس رضوی» آورده است، این عنوان که از دوره صفویه به شغلی رسمی در تشکیلات آستان قدس رضوی تبدیل میشود، عموما موروثی بوده و از پدر به پسر منتقل میشده و برآمده از نیازی بوده است. درواقع در گذشته به دلیل برخوردارنبودن مردم از نعمت سواد، ضرورت شغلی به نام «زیارت نامه خوان» در حرم مطهر امام رضا (ع) احساس میشده است.
برابر تعریفهای ارائه شده، زیارت نامه خوان فردی بوده که در یکی از ورودیهای حرم مطهر میایستاده و پیوسته از تازه واردها میپرسیده است که برایشان زیارت نامه بخواند یا نه. در صورت پاسخ مثبت زائر، همراهشان به راه میافتاده، نرسیده به در دوم طلا توقف میکرده و با صدای بلند و آهنگ مخصوص اذن دخول را کلمه به کلمه ادا میکرده است تا زائر نیز همراه با او کلمات را تکرار کند. سپس به راه میافتاده و به این صورت آداب و مراحل زیارت را کامل میکرده است.
«شاهزاده زین العابدین میرزا قاجار» در آمار جمعیتی یا «نفوس ارض اقدس» نوشته است که در مشهد این روزگار ۵۳ زیارت نامه خوان در محلات مختلف شهر زندگی میکرده اند. البته تعداد افراد شاغل به این پیشه در دوره صفوی ۱۵ نفرند که در میانشان نام ۴ زن نیز دیده میشود. اسناد، زیارت نامه خوانهای دوره قاجار را هم با عدد ۵۶ نشان دار کرده اند که ۵ تن از آنان بانو هستند.
با افزایش تعداد زیارت نامه خوانها در تشکیلات آستان قدس، منصبی با عنوان زیارت نامه خوان باشی برای رسیدگی به امور زیارت نامه خوانها ایجاد میشود. زیارت نامه خوان باشیها عنوان زیارت نامه خوان مخصوص شاه را داشتند و به همین دلیل همیشه با حکم شاه وقت انتخاب میشده اند. بررسی اسناد میگوید این منصب معمولا در اختیار خاندان سادات به ویژه سادات رضوی و موسوی قرار داشته است.
برای نمونه فتحعلی شاه قاجار در حکمی به سال ۱۲۲۱ قمری «میرزااسماعیل رضوی» نامی را به سِمت زیارت نامه خوان باشی مخصوصش برمی گزیند. از قرار معلوم میرزااسماعیل برای مدت طولانی این شغل را در اختیار داشته است، ولی بعد از وفاتش این منصب در اختیار خانواده موسوی قرار میگیرد. گویا آخرین زیارت نامه خوان باشی دوره قاجار نیز فردی به نام «میرزاآقا زیارت نامه خوان» بوده که در ۲۲ صفر ۱۳۲۶ از دنیا رفته است.
اسناد میگویند این منصب پس از قاجارها از حالت موروثی خارج شده است و همراه با مشاغلی، چون قاریان قرآن و روضه خوانها زیرنظر دایره جدیدی به نام حاجبی و انتظامات قرار میگیرد. در این دوره چنین باب میشود که همه زیارت نامه خوانها امتحان لیاقت بدهند یا سندی دال بر داشتن استعداد این خدمت تهیه و به اداره تولیت تسلیم کنند. همچنین، آنان موظف بوده اند از سحرگاه و هم زمان با بازشدن درهای حرم مطهر در آستانه حاضر میبوده و ارائه خدمت
میکرده اند.
در مرکز اسناد آستان قدس رضوی ۲۶۰ سند با موضوع زیارت نامه خوانی وجود دارد که ازاین میان، ۵۲ سند متعلق به دوره صفوی، ۲۱ سند افشاری، ۱۵۵ سند قاجاری و ۳۲ سند نیز باقی مانده دوران پهلوی است. قدیمیترین این اسناد نیز مربوط به سال ۱۰۱۲ قمری است که قبض پرداخت مواجب به «میرمحمدصالح رضوی زیارت نامه خوان» است.
در این قبض یا برات آمده است که دستمزد و مواجب زیارت نامه خوانی این شخص از محل عواید مزارع وقفی آستانه به مقدار ۲۵ خروار گندم و ۲۵ خروار جو پرداخت شود. این مواجب پس از مرگ زیارت نامه خوان به اولادش پرداخت میشده است.
اسناد زیارتی حرم مطهر رضوی، تعدادی از اوراق را موضوعی با عنوان «نایب الزیارتی» متن داده است. برابر اطلاعات این کاغذهای ارزشمند، نایب الزیارتی شغلی بوده که از دوره افشاری به مجموعه آستان قدس رضوی اضافه شده و زیرمجموعه تشکیلات زیارت نامه خوانی قرار میگرفته است.
زوار و مسافرانی که کوره راههای پرخطر را پشت سر میگذاشته اند، همیشه با انبانی از خواهشها و التماسها میرسیده اند. آشنایان دور یا نزدیکی که حاجت یا مراد زیارت داشته و به عذری نمیتوانسته اند، مبلغی همراه زائر میکرده اند تا او در حرم یک نایب الزیاره را به خدمت بگیرد. او به نیت غایبان حاجتمند، خاک حرم را توتیای چشم میکرده و زائر میشده است.
این نایب الزیارهها گاه ارتقای رتبه میگرفته و زیارت کننده مخصوص شاه، حاکم یا بزرگی میشده اندوگاه تا پایان عمر و حتی پس از مرگ آن فرد، زیارت کننده میشدند. نائبالزیارهها معمولا مواجب خود را از محل موقوفات آستانه دریافت میکردهاند.
برای نمونه متن طومار علی شاهی که یکی از سیاهههای مهم موقوفات آستان قدس رضوی است و به دستور علی شاه افشار مشهور به عادلشاه، حاکم مشهد در سال ۱۱۶۰ هجری قمری تهیه و تنظیم شده است، نشان میدهد که او ۲ نایب الزیاره به نامهای «ابومحمد» و «حاجی مهدی» داشته و یکی از شروط وقف نامه اش این بوده که این افراد با دریافت مواجب معین از محل موقوفاتش، پس از حیات او نیز انجام وظیفه کنند.
جالب است بدانید در آمارنامه قاجاری «نفوس ارض اقدس» نیز شغلی با عنوان «نایب الزیاره شاهنشاه» دیده میشود که فردی به نام «میرزا عبدالله خان» ساکن محله نوغان به آن مشغول بوده است.
عبدالله خان وظیفه داشته هر روز به نیابت از شاه وقت، یعنی ناصرالدین شاه، به زیارت حرم مطهر رضوی برود و به جای شاه که در پایتخت بوده است، آستان حضرت رضا (ع) را بوسه دهد. اولین و قدیمیترین وقف نامه با این موضوع، اما به «محمدبیک» مربوط است که در آن به شرط وجود نایب الزیارتی اشاره شده است. در این وقف نامه که به سال ۱۱۲۰ هجری قمری مربوط است، محمدبیک موقوفات قریه درویش بیک، خیرآباد و محمودآباد را وقف بر نایب الزیارگی ناظر بیوتات آستان قدس رضوی کرده است.
برابر اسناد موجود، در دوره قاجار با رشد و گسترش موقوفات آستانه و همچنین تمایل واقفان به داشتن نایبالزیاره بر تعداد شاغلان به این پیشه نیز افزوده میشود، ولی به دلیل اینکه این افراد به مشاغل دیگری نیز در آستانه مشغول بوده اند و در اسناد نام آنها دقیق و کامل ذکر نشده است تعیین تعداد آنها مسیر نیست.
امروزه، اما از این مشاغل و حدیث هر کدام تنها همین نامهای به یادگار مانده بر اسناد باقی مانده است و بس. گسترش ارتباطات، سهولت در سفر دیگر و همچنین گسترش امکانات آموزشی آدم امروز را از هر نیازی خلوت کرده تا در این میانه هیچ نباشد جز او و حضرت حبیب.