درختان توت خیابان پروین اعتصامی محل تردد پر تکرار پرندگانی است که دمها و بالهای کوتاهی دارند و دستهجمعی روی درخت مینشینند و برمیخیزند. با یکدیگر همنوا میشوند و آوازی مشترک میخوانند. در خیابان شهید صدر و چمن هم همین است. این روزها جای جای منطقه ۷ پر از حضور پرشور دستههای سار است که به میهمانی شهر ما آمدهاند.
پرندهشناسان میگویند سارها پس از سالها غیبت و حضور کمرنگ امسال با این جمعیت در مشهد حضور یافتهاند. در سالی که کرونا درهای مشهد را به روی زائران و گردشگران بسته، حضور مشهود این میهمانان شلوغ آسمان شهرمان را زیبا کرده است.
سیدهاشم حسینی از قدیمیهای محله قائم که به طبیعت و محیطزیست علاقه و دغدغههای محیط زیستی دارد با من همراه میشود تا نشان دهد چرا امسال در منطقه ما و شاید مشهد تعداد سارها بسیار زیاد است؟
از من قول میگیرد تا نشانی محل زندگی سارها را که در محدوده منطقه ۷ است، جایی ننویسم. نگران هجوم افراد و مختل شدن روال زندگی آنهاست. خیلی دلش میخواهد در این مدتی که این پرندهها میهمان شهر هستند نیروهای حفاظت از محیطزیست در محدوده زندگی آنها مستقر شوند تا آدمهای سودجو مزاحمتی برایشان ایجاد نکنند.
البته ترس از شکار شدن پرندگان هم دارد. سارها خیلی نزدیک به ما زندگی میکنند. جای دنجی که خیلی دور از منطقه شهری نیست. زودتر از آنچه فکر کنی به محدوده زندگی سارها میرسیم. باید نگران دو چیز باشیم هم برهم زدن آرامش طبیعت و هم جلب توجه افراد! آنچه مسلم است این پرندههای سینه صورتی هیچ امنیتی از دست بشر ندارند.
باید نگران دو چیز باشیم هم برهم زدن آرامش طبیعت و هم جلب توجه افراد!
خودرو را جایی میگذاریم که توجه خودروهای عبوری به آن جلب نشود. از دامنه کوه بالا میرویم. صدای خوشخوان سارها سکوت طبیعت را شکسته و به آن جان بخشیده است. انگار با طبیعت در صلح هستند و هیچ نگرانی ندارند. جثه نحیف با پرهای خوشرنگ و براق تیرهشان لابهلای سنگها و پوشش گیاهی گم میشود.
آمارشان آنقدر بالاست که نمیخواهد چشمت پیشان بدود. حسینی میگوید: «اینها لابهلای سنگها خانه دارند.» لایه لایه سنگهای در هم فرو رفته مأمن جوجههایی میشوند که صدای زیر جیکجیکشان از حفرههای کوچک لای سنگها بالا میآید. به سختی دیده میشوند. حسینی اصرار دارد به سنگها دست نزنم و از آنها نگیرم تا تکان نخورند.
هر تکانی ممکن است ساری را خانهخراب و جوجههایش را لابهلای سنگها محبوس کند. اینجا خانههای آپارتمانی سنگی سارهاست که البته احتمالا دستچین بشر است، با فواصل کم در کنار هم قرار گرفتهاند. بعد از چند تجربه دیدن جوجهها در ارتفاع پایین، هراسمان از بالا رفتن بیشتر میشود، ترجیح میدهیم دور بایستیم و فقط تماشایشان کنیم.
کافی است قدمی نابجا برداری تا سنگها تکان بخورند و لانهای در هم فرو بریزد. آسمان منقش به پرواز سارهاست. این تپه و چند تپه همسایه همهمه سارهاست. جمعیتشان شاید به چند صد هزار برسد. سارهای پرسرو صدایی که خودنمایی میکند. حسینی به شوخی میگوید: «دارند التماس میکنند که به آنها را به حال خودشان بگذاریم.»
آثار حضورشان فقط روی خودروهای تازه شسته شده در خیابانها نیست. سنگها پر از آثار دفع پرندگان است. فضولاتی که سنگهای سیاه را سفید کرده است.
حسینی میگوید: هر سال نزدیک به باغ ما لانه داشتند، اما امسال نزدیکتر آمدهاند. این حیوانات بیشتر در جنگلها، روستاها، باغها، علف زارها و لابهلای درختان و سنگها و دیوارها زندگی میکنند. امسال، اما به نزدیکی شهر آمدهاند.
اگر خودروهای عبوری با دقت بیشتری به آسمان نگاه کنند رد حضور این پرندهها را همه جای این طبیعت مشاهده میکنند و این نگرانکننده است. حسینی ادامه میدهد:«الان فصل تخمگذاری سارهاست. هرکدامشان بین ۵ تا ۷ تخم دارند که پوستههایش را میتوانی اطراف ببینی. حالا جوجهها سر از تخم درآوردهاند، ولی هنوز ناتوان هستند.
الان فصل تخمگذاری سارهاست. هرکدامشان بین ۵ تا ۷ تخم دارند که پوستههایش را میتوانی اطراف ببینی
تا چند روز دیگر که این پرندهها شروع به پرواز میکنند و کنار جاده میافتند، عبوریها تازه متوجه حضور لانههای این پرندهها میشوند. آن وقت است که شکارچیان به سراغشان بیایند و آزارشان بدهند. البته این سارهای بیپناه از شر دشمنان سرسختی مثل روباه، مار و پرندگان شکارچی هم در امان نیستند. لابهلای سنگها باید نگران حضور ناگهانی مارها هم باشیم.»
پرندهها حشرهخور و همه چیز پسند هستند. گاهی به زمینهای کشاورزی یا باغهای میوه میروند که، چون تعدادشان بالاست کشاورزان را شاکی میکنند. پرندهای کاملا اجتماعپسند که همین خصیصه گاهی برایشان دردسرساز میشود. نبود غذای کافی آنها را به داخل شهرها میکشاند تا سراغ درختان توت و میوه بروند.
البته این سارهای دوستداشتنی نقش خودشان را به خوبی در طبیعت ایفا میکنند. پرندههایی که حشرهخواری میکنند باعث میشوند جمعیت حشرات کنترل شود و به آفت تبدیل نشود. انگار علاقه خاصی به ملخ دارند. در میانشان مادری را میبینی که برای جوجههای دلبندش ملخ شکار کرده است.
در همین باره حسینی میگوید: «قدیم گاهی به مزارع و باغها ملخ حمله میکرد. ملخهایی که همه محصول را از بین میبردند و ضرر زیادی به کشاورز میرساندند. این طور وقتها مردم میگفتند که باید به چشمه حاج توکل رفت و آب سار آورد!
گمانم آن چشمه نزدیک به بیرجند بود. یک نفر به آن چشمه میرفت و آب سار میآورد تا سارها بیایند و ملخها را نابود کنند. مردم اعتقاد داشتند آب آن چشمه از هجوم ملخها جلوگیری میکند.» شاید امسال هم کسی از چشمه حاجتوکل آب سار به مشهد آورده که این مقدار جمعیت این حیوان پر هیجان در این شهر زیاد شده است؟