کد خبر: ۱۳۷۴۰
۰۳ دی ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۰
برادران مغنی مشوق یکدیگر برای ورود به حوزه علمیه بودند

برادران مغنی مشوق یکدیگر برای ورود به حوزه علمیه بودند

مصطفی و حسین مغنی دو نوجوان قاری قرآن هستند که در تمام این موارد ابتدا برادر کوچک بوده که گام نخست را برداشته است. برادر بزرگتر می‌گوید: امام جمعه سابق حسینیه سلمان، یکی از مشوقان ما برای طلبه‌شدن بودند.

بعضی راه زندگی‌شان را زود پیدا می‌کنند، برخی دیر و تعدادی دیرتر؛ آن‌قدر دیرتر که مجبور می‌شوند مسیر‌های رفته را برگردند و دوباره از نو شروع کنند. بعد از پایان تحصیل تازه می‌فهمند رشته‌شان را دوست ندارند یا شغلی را که با هزار زحمت به دست آورده‌اند، مطابق میل و روحیه‌شان نمی‌بینند! این‌طور می‌شود که فرصت‌های زیادی را در زندگی از دست می‌دهند. در این میان کسانی موفق‌ترند که از سنین نوجوانی به شناخت درستی از خود می‌رسند و راهشان را از همان ابتدا سنجیده انتخاب می‌کنند.

مصطفی و حسین مغنی، دو تا از جوانان منطقه ما هستند که خوشبختانه هدف خود را خیلی زود پیدا کرده‌اند و تاکنون در مسیر پیش‌رویشان ثابت‌قدم مانده‌اند. اگر تا همین دیروز به سراغشان می‌رفتید، دو نوجوان قاری قرآن را می‌دیدید که امام جماعت حسینیه سلمان را در محله الگوی خود قرار داده‌اند و امروز هر دو طلبه‌های جوانی هستند که ۱۰ جزء از قرآن را حفظند. آنها حالا الگوی نوجوان‌های محله خود قرار گرفته‌اند.

 

من با او همراه می‌شدم

حسین و مصطفی مغنی به‌ترتیب ۲۲ و ۲۰‌سال دارند. تا به امروز هر دو یک مسیر را طی کرده‌اند: قاری قرآن، حافظ ۱۰‌جزء قرآن و ورود به مدرسه علمیه. در حال حاضر نیز در آغاز سطح دو حوزوی قرار دارند. نکته جالب اینجاست که در تمام این موارد ابتدا برادر کوچک بوده که گام نخست را برداشته است. حسین مغنی دلیلش را این‌طور برایمان می‌گوید: اگرچه من بزرگ‌تر بودم و استعداد و آمادگی کافی را هم در خودم احساس می‌کردم، چون اعتماد‌به‌نفس کافی نداشتم و کمی خجالتی بودم، نتوانستم آغازگر مسیر باشم. استارت اول را آقا‌مصطفی می‌زد و بعد من با او همراه می‌شدم.

 

همه‌اش از برکت قرآن است

حفظ قرآن برای مصطفی از ۱۳‌سالگی شروع می‌شود. البته به گفته خودش قبل از آن هم با قرآن مانوس بوده و در زمینه قرائت کار می‌کرده است. می‌گوید: دوستی داشتم که حافظ کل قرآن بود و در مسابقات مقام کشوری هم داشت. از او پرسیدم کجا کلاس رفته است و بعد از گرفتن نشانی، به‌خاطر علاقه مصمم شدم به آن آموزشگاه بروم. خانواده هم تشویقم کردند و پدرم من را آنجا ثبت‌نام کرد.

این تصمیم به پیشینه مذهبی خانواده مغنی و رشد فرزندان در محیط دینی نیز برمی‌گردد. آقا‌مصطفی می‌گوید: از دوران ابتدایی همراه پدرم به جلسه قرائت قرآن در محله خودمان می‌رفتم. پدرم خودش سابقه زیادی در این زمینه دارد. بعد به صدای عبدالباسط علاقه‌مند شدم و به سبک او تمرین می‌کردم. چون صدای خوبی داشتم، پدرم من را به مجالس مذهبی و ترحیم می‌برد و قرآن را با صوت تلاوت می‌کردم.

زمانی هم که به کار حفظ مشغول می‌شود، همچنان قرائت را دنبال می‌کند و با آموزش دیدن نزد استادان، در این زمینه پیشرفت می‌کند. مانوس شدن با قرآن تا امروز برایش برکات زیادی داشته که مهم‌ترینش وارد شدن او به مدرسه علمیه بعد از اتمام دوران راهنمایی بوده است. مغنی در ادامه این جملات می‌گوید: وارد مدرسه علمیه که شدم، باز از برکت قرآن شاگرد اول بودم.

سپس از روز‌هایی برایمان می‌گوید که در ساعات بسیاری، تلاوت قرآن را گوش می‌کرده تا بتواند حفظشان کند؛ ادامه می‌دهد: ناخودآگاه در تمام لحظات قرآن زمزمه می‌کردم؛ حتی زمانی که فوتبال می‌رفتم. در همه حال آیه‌ها را مرور می‌کردم. این الفت با قرآن باعث شد از مسائل بسیاری که در سن نوجوانی دامن‌گیر انسان می‌شود، دور بمانم و در پناه خدا حفظ شوم. البته پدر و مادرم هم در این موضوع نقش داشتند، اما عنایت اصلی از سوی خداوند بود.

از وقتی که وارد مدرسه علمیه شده، به دلیل مشغله فراوان تحصیلی نتوانسته حفظ قرآن را دنبال و ۳۰ جزء را کامل کند. هرچند به اعتقاد خودش «چون الان ادبیات عرب را آموخته‌ام، حفظ کردن برایم بسیار آسان‌تر شده است و اگر خدا توفیق دهد ۲۰‌جزء دیگر را هم حفظ می‌کنم.»

 

حسین مغنی می‌گوید: اگرچه من بزرگ‌تر بودم اما اعتماد‌به‌نفس کافی نداشتم تا آغازگر مسیر باشم

حسینیه سلمان، مکانی برای رشد

حرف‌های برادر بزرگ‌تر هم شنیدنی است؛ «آقا مصطفی قرائت را پیش استادان مختلف آموزش دیده بود و من تصمیم گرفتم همین گام را بردارم. درواقع برادرم یکی از استادان من بود و قرائت را در جلسات مختلف به من آموزش داد.»

همراه شدن حسین با مصطفی یک‌بار دیگر هم اتفاق می‌افتد. حسین مغنی در این‌باره می‌گوید: من مقطع دبیرستان را تمام کرده بودم که با وارد شدن آقا‌مصطفی به مدرسه علمیه، تصمیم گرفتم در این مدرسه ثبت‌نام کنم و قدم در راه طلبگی بگذارم.

حرف از ارتباط اهالی محله با این دو برادر به میان می‌آید و از حسین‌آقا می‌شنویم‌: در حال حاضر در منزل ما جلسات هفتگی قرائت قرآن برگزار می‌شود که برادرم مدرّس جلسه است و علاوه‌بر قاریان، اقوام و اهالی محله هم در آن شرکت می‌کنند.

صحبت از اهالی، او را به دوران نوجوانی‌اش می‌برد و می‌گوید: امام جمعه سابق حسینیه سلمان، حجت‌الاسلام محمدتقی دهنوی، یکی از مشوقان ما برای طلبه‌شدن بودند. ما کنار دست ایشان در حسینیه، فعالیت‌های قرآنی و فرهنگی مثل هیئت و گروه سرود داشتیم. ایشان الگوی بسیاری از نوجوان‌ها بودند، به‌طوری‌که بعد از ما دو نفر هم، حدود ۱۰‌طلبه از همین حسینیه برخاسته‌اند.

حالا این دو برادر به اهالی و به‌خصوص نوجوان‌های محله خود در مسائل دینی مشاوره می‌دهند. مردم نیز به آنان ارادت و اعتماد دارند. این رابطه و جایگاه صحه می‌گذارد بر اینکه حسین و مصطفی راه خود را در زندگی به‌درستی انتخاب کرده‌اند؛ راهی که همچنان ادامه دارد.

 

*این گزارش در شماره ۶۰ شهرآرا محله منطقه ۵ مورخ ۲۴ تیرماه سال ۱۳۹۲ منتشر شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44