همسایهداری به شیوه سنتی در محله خلج
سبک همسایهداری درکوچه سبحان۱۷ در محله خلج به همان شیوه همسایههای قدیمی است؛ همسایههایی که اگر یک روز از حال هم بیخبر باشند، نگران هم میشوند. دوره قرآن و صندوق قرضالحسنهای که همسایهها راهاندازی کردهاند، بستری شده است تا بیشتر از حال یکدیگر باخبر باشند. آنها در فعالیتهای اجتماعی و برگزاری مراسم درکنار هم هستند و هرکدام گوشهای از کار را میگیرند تا به بهترین شکل، مراسم مذهبی و بازارچههای محلی را برگزار کنند.
همسایههای یکدل و باصفا
زهرا شرفی را بیشتر همسایهها به فامیل همسرش، آقای عبدی که خادم حرم رضوی است، میشناسند. زهراخانم چهاردهسال است که در سبحان ۱۷ زندگی میکند و با همسایهها ارتباط دوستانهای دارد.
او بهاتفاق سایر همسایهها دوره قرآنی برگزار میکنند که درکنار آن، از مشکل افراد نیازمند محله هم گرهگشایی میشود. درواقع حدود ۱۰ سالی است که درکنار دوره پرخیروبرکت قرآن، صندوق قرضالحسنهای هم به نام آلیاسین دارند. این دوره سبب شده است همسایهها هرهفته دور هم جمع شوند و ارتباطشان بیشتر شود.
شرفی دراینباره توضیح میدهد: برای تهیه بسته معیشتی در دورهمان هرماه به بانوان اطلاعرسانی میکنیم تا هرکدام به دلخواه گوشهای از کار را بگیرند. خانمها هم حبوبات، ماکارونی، سویا، گوشت قرمز و... برایمان میآورند. ما هم این اقلام را بستهبندی میکنیم و آن را به خانوادههای نیازمند میرسانیم.
شرفی از همسایههایش اینطور یاد میکند: همه با هم همدل هستند. من هم گوشهای از کار را میگیرم. به نظرم اتحاد و همدلیای که بین همسایهها در کوچهمان داریم، مثالزدنی است.

راست به چپ؛ خانم شرفی و رحیمیپور
سنگ صبور همسایهها
شرفی، بین همسایه هایش، زهرا رحیمیپور را معرفی میکند که بانوی صبوری است و دست خیر دارد و میگوید: خانم رحیمیپور را با فامیل همسرش، مهرپناه میشناسیم. طبقه پایین خانهاش را دراختیار خیریه قرار داده و خودش سرپرست کارگاه خیاطی است.
ساعتها پای درددل همسایهها مینشینم و مشورت میدهم؛ در مواردی هم به خانم مشاوری که میشناسم، ارجاع میدهم
رحیمیپور بیستسال است در این محله زندگی میکند. آنها سال۹۱ برای سه سال به محلهای دیگری میروند و دوباره سال۹۴ به خیابان سبحان برمیگردند.
او علت برگشتنش را اینطور توضیح میدهد: در آن محله، احساس غربت داشتم. زندگی در مجتمعهای بزرگ سبب شده بود کمتر از حال هم باخبر باشیم. به همیندلیل نتوانستم آنجا طاقت بیاورم و دوباره به محله قدیمیمان برگشتم.
علاوهاینکه اهالی سبحان و قائم (عج) اگر دنبال شغل باشند به خانه زهراخانم رحیمیپور میروند، برای مشاوره هم به این بانوی فعال مراجعه میکنند. خودش میگوید: ساعتها پای درددل همسایهها مینشینم و به آنها مشورت میدهم. البته در برخی از موارد هم آنها را به خانم مشاوری که میشناسم، ارجاع میدهم. آن مشاور هم با هزینه اندک این افراد را راهنمایی میکند.
همسایهداری فقط همان همسایهداری قدیمی
رحیمیپور در این سالها با همسایههای بسیاری در ارتباط بوده است، اما از بین آنها ریحانهسادات رضایی را که مانند خودش کارگاه خیاطی دارد و از دوره قرآنیهاست، به ما معرفی میکند. حالا هفتسالی هست که از آشناییشان میگذرد.
رضایی چهاردهسال است که در این کوچه زندگی میکند و ارتباط خوبی با همسایههای دیگر دارد. اگر از حال همسایهاش بیخبر باشد، به در خانهشان میرود و جویای حالش میشود. در این سالها آنها مانند یک خانواده شدهاند و هوای یکدیگر را در غم و شادی دارند.
ریحانهخانم که اخلاق خوب و پایکاربودنش به همه اهالی محله ثابت شده است، در بستهبندی و جمعآوری کمکها همکاری دارد. او درباره ارتباط با همسایهها میگوید: درست است که دنیا مدرن شده است، اما به نظرم همسایهداری نباید مدرن باشد. همان حالت سنتی همسایهداری که از حال و احوال هم باخبر باشیم، شیرینتر است. همسایه خوب بهتر از فامیل است و اگر خدای ناکرده همسایهای بد باشد، آرامش از آن کوچه میرود.
* این گزارش سهشنبه ۲۷ آبانماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۳۷ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.
