
هنر خیاطی، ثمره اوقات فراغت جواد نوروزی است
پیدانکردن شغل و بیکارماندن، برای کسی که از کودکی اهل حرفهآموزی بوده است، معنا ندارد. جواد نوروزی، خیاط سیوهفت ساله محله بلال، هم از این قاعده مستثنا نیست. بازشدن پای او به مغازه خیاطی برادر بزرگترش به دو دهه پیش برمیگردد.
نه اینکه در سن کودکی، کاری از او ساخته باشد و از پس ظرافتهای دوخت پیراهن مردانه برآید؛ آن زمان حضور او در مغازه خیاطی، یک جور سرگرمی بود بیشتر. ابتدا نخها و خردهپارچههای کف مغازه را جارو می زد. کمکم پشت اتو نشست و کار با آن را یاد گرفت؛ بزرگتر که شد، اندازهگیری، برشزدن و دوخت را انجام داد.
ثمره اوقات فراغتی که به بطالت نگذشت، شد فردی که در بیستسالگی، هم صاحب یک مغازه خیاطی بود، هم دانشجوی کارشناسی مدیریت. مسیری که جواد بهعنوان جوانی خودساخته، برای کار و تحصیل، طی کرده است، شنیدنیهایی دارد برای کسانی که در ابتدای این راه ایستادهاند.
کار و درس، درکنار هم
ادامه تحصیل در خانواده نوروزی برای بچهها، نه الزامی داشت و نه مانعی. آنها در انتخابهایشان، آزاد بودند و هرکدام به فراخور علایقشان و با مشورت بزرگترها، راهی را که فکر میکردند خوب است، برمیگزیدند.
دراینبین، جواد، از نظر درسی، پسربچهای معمولی بود، نه آنچنان شیفته درسخواندن که بچههای دبستان امامرضا (ع) در محله خواجهربیع، سر صف، مشغول کفزدن برایش باشند و نه از آنهایی که به ضرب تکماده، کارنامه قبولی بگیرند.
هر چه گذشت، بیشتر حس کرد که دوست دارد درس بخواند و تحصیلات عالی داشته باشد. آنطورکه برایمان تعریف میکند، انتخاب رشته حسابداری در هنرستان فنیوحرفهای آیتالله خامنهای هم مانع پیگیری هنر خیاطی نشد و او را در این هنر به سطحی از حرفهای بودن رساند که توانست در سالهای اول ورود به دانشگاه غیرانتفاعی و تحصیل در رشته مدیریت، صاحب یک خیاطی در محله بلال باشد.
دهه نودیها دنبال کاری هستند که هرچه زودتر به پول برسند،درحالیکه ماههای اول سودی ندارد
مزایای حرفه خیاطی
خانواده و دوستانی که همین حوالی، زندگی میکنند و مشتریانی که نوروزی را سالهاست میشناسند، شرط لازم و کافی هستند برای او تا به زندگی و کسبوکار در محله بلال ادامه بدهد.
ماندن در این محله با تمام نقاط مثبت و منفیاش برای او یک انتخاب است، درست مثل شغل خیاطی که میتوانست رهایش کند و به واسطه مدرک کارشناسی در رشته مدیریت، به فرصتهای شغلی اسم و رسمدار در بانک، شرکت بیمه و... بله بگوید.
پیش خودش حساب کرده و دیده است خویشفرمابودن و آزادی عمل در حرفه خیاطی را بیشتر دوست دارد تا داشتن کارفرما و چشمانتظاری برای حقوق اول برج را. شاید هم انس با سکوت دنیای پارچهها و دهها دوک رنگی نشسته در چاردیواری کوچک مغازهاش او را به ماندن در این حرفه، ترغیب کرده است.
یک تجربه
از گردش مالی شغلی که به هنر و مهارتش وابسته است، راضی به نظر میرسد. او دوست دارد هنرش را به نسل جدید یاد بدهد هرچند که این حرفه را بین دههنودیها کمطرفدار میبیند؛ «آنها دنبال کاری هستند که هرچه زودتر به پول برسند. درحالیکه ماههای اول حضورشان در مغازه خیاطی، برای کارفرما سود ندارد و میتواند به خاطر اشتباهات شاگرد، هزینه هم داشته باشد.»
وقتی میخواهد چکیده تجربه سالها کار و تحصیل همزمان را با مخاطبانمان درمیان بگذارد، مکث میکند و سپس میگوید: اگر به گذشته برگردم، رشته تحصیلیام را در دبیرستان و دانشگاه، مرتبط با شغلم انتخاب میکنم، مثل طراحی دوخت. اینطور حتما موفقتر بودم.
* این گزارش یکشنبه ۲۳ شهریورماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۳۰ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.