
دورهمیهای کوچک اما اثرگذار در محله شهید باهنر
همسایههای کوچه شهیددرکی۳۶ در محله شهید باهنر، بیش از نیمقرن است کنار هم بهخوبی و خوشی زندگی میکنند. سالهای طولانی با هم همدل و همراه بودهاند و خاطرات مشترک بسیاری دارند.
آنها حالا فقط همسایه و هممحلهای نیستند، هرروز احوال هم را میپرسند و مثل یک خانواده از جزئیات زندگی یکدیگر باخبرند. یکی از این همسایههای همراه، مریم غلامی است. همسایه هفتادوپنجساله محله که همه او را مثل یک مادربزرگ مهربان دوست دارند.
پایهگذار روضههای خانگی
مریم غلامی پنجاهسال پیش همراه با همسرش از نهبندان بیرجند به این محله مهاجرت کرد، در سالهایی که به قول خودش اینجا خبری از بافت شهری نبوده و سرتاسر زمین کشاورزی بوده است؛ «ما جزو معدود ساکنان این محله بودیم. اینجا مردم تکوتوک خانههای کاهگلی ساخته بودند و زندگی میکردند، اما تعدادشان به انگشتهای یک دست هم نمیرسید.»
همین تعداد همسایهها با هم ارتباط خوبی داشتند. مریم غلامی همان سالها روضه خانگی در خانهاش برگزار میکرد و بقیه هم در ادامه این کار او، برپایی روضه را شروع کردند؛ دورهمیای که هنوز هم در خانهها بهصورت دورهای برگزار میشود؛ «خودم پادرد و کمردرد دارم و چندسالی است که دیگر روضه برگزار نمیکنم، اما به روضههای خانه بقیه میروم.»
مریمخانم توضیح میدهد که خیلی وقتها در این روضهها سفره ابوالفضل (ع) میاندازند و خیلی از خانمها حاجتشان در همین روضهها روا شده است. کنیزرضا کریمی، پای ثابت این محافل و همسایه دیواربهدیوار مریم غلامی است که از همان سال اول سکونتش در این کوچه با هم رفیق شدهاند و حالا یکدیگر را «آبجی» صدا میزنند.
در این خانه به روی همه باز است
کنیزرضا کریمی کمی بعداز مریمخانم به این محله آمده است. همه او را با روی خوش، ارتباط خوب و شوخطبعیاش میشناسند. اگر دو نفر در محله دعوا و اختلافی داشتهباشند، او کسی است که برای پادرمیانی پا پیش میگذارد و باعث حل اختلافها میشود.
دورهمیهای ما آنچنانی نیست! همهچیز را ساده برگزار میکنیم
همین هم هست که خانه او حالا تبدیل به پاتوق همسایهها شدهاست، در خانهاش به روی همه باز است و بساط مهمانی و دورهمی همیشه بهراه. میگوید: دورهمیهای ما آنچنانی نیست! همهچیز را ساده برگزار میکنیم. همین که دورهم جمع شویم و رفاقتمان حفظ شود، کافی است.
علاوهبراین ها، دستپخت خوب او هم در محله معروف است. همسایهها از طعم لذیذ دیگچهای میگویند که او هرسال اربعین در حیاط خانهاش میپزد و در محله پخش میکند. او این رسم همیشگی را هر سال برگزار میکند.
زهرا کارگر هم هرسال برای کمک به خانه او میرود، همسایهای که به گفته کنیزرضا کریمی دل بزرگ و مهربانی دارد و کمکحال همه همسایههاست.
واسطه امر خیر
زهرا کارگر سیسال پیش همراه همسر و فرزندانش از طرق به این کوچه مهاجرت کردهاست؛ همان سالهای اول ارتباط خوبی با اهالی برقرار کرده و حالا همسایهها را مثل خواهرهای خودش دوست دارد. اگر مراسم و برنامهای در محله و مسجد برگزار شود، او نفر اولی است که برای کمک پا پیش میگذارد.
ارتباط خوبش با اهل محله باعث شده که واسطه ازدواج جوانان محله هم باشد؛ «دلم میخواهد در امر خیر پیشقدم باشم. قبلترها سعی میکردم خانوادهها را با هم آشنا کنم و واسطه کار خیر باشم. حالا، اما بهدلیل شرایط بد اقتصادی وصلتها کمتر شدهاست.»
این شرایط بد باعث نشده است که ارتباط آنها کمرنگتر شود. زهراخانم میگوید: سعی میکنیم با گرفتن مهمانیهای ساده و روضههای کوچک باوجودامکانات کم این ارتباط را هرطور هست، حفظ کنیم. ما بهجز خوشوبش و ارتباطی که با هم داریم، دلخوشی دیگری نداریم.
* این گزارش دوشنبه ۲۳ تیرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۲۱ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.