کد خبر: ۱۲۴۰۹
۱۲ تير ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۰
روایتی درباره ساخت بزرگ‌ترین علم ایران

روایتی درباره ساخت بزرگ‌ترین علم ایران

پیرغلامان روایت‌های تقریبا یکسانی از ساخت بزرگ‌ترین علم ایران دارند که به علم شاه حسین شهره است. حسین غیورمرادی سفارش ساخت این علم را در اصفهان داد. او هر‌چه مال و منال داشت سر این علم گذاشت.

لوطی‌مسـلک، بلندبالا و چهارشانه؛ این سه صفت را پیرغلامان حاضر در معرفی صاحب بزرگ‌ترین علم ایران، بر سر زبان می‌چرخانند؛ حسین غیورمرادی را که به حدس و گمان آشنایان، سنه ۱۳۰۱ به دنیا آمده است، مشهدی‌های قدیم با لقب «شاه‌حسین» می‌شناسند.

پدرش اصالتا یزدی بوده و در پایین‌تر از «قبر میر» ارده و شیره می‌فروخته است. بعد‌ها که سنش زیاد می‌شود، راننده تریلی شده و دل به جاده‌ها می‌سپرد، اما دلدادگی‌اش به امام مظلوم نینوا هر سال دستش را می‌گیرد و به تکایای مشهد می‌کشاند.

بعد‌ها هم خودش بانی پا‌گرفتن هیئتی می‌شود به نام ««قائم آل‌محمد (عج)». گویا میان‌دار بوده است و توی هیئتش ۲ هزار سینه‌زن لخت می‌شدند و عزاداری می‌کردند.

غیورمرادی در شاعری هم دهانی گرم داشته است و چند دفتر شعر در مدح ائمه اطهار از او به‌جا مانده که دست فرزندانش است. همیشه در جمع هیئتی‌ها شعر می‌خوانده است.

یکی از توصیف‌هایی هم که درباره امام‌حسین (ع) به‌کار می‌بسته، این بوده است: «شاه مردان حسین (ع) است.»

روایتی درباره ساخت بزرگ‌ترین علم ایران

 

به گفته محمدعلی توانایی‌خبازان، علم‌دار پیشین هیئت قائم‌آل محمد (ص)، غیورمرادی از همان‌دوران وقتی که علمش به هیئت آمده و وارد راسته بازار شده است، نامش پیشوند «شاه» گرفته و به «شاه حسین» شهره شده است.

اما قصه بزرگ‌ترین عَلم ایران چیست؟ پیرغلامان روایت‌های تقریبا یکسانی از ساخت بزرگ‌ترین علم ایران دارند که به علم شاه حسین شهره است. عشق به اباعبدالله(ع)، سبب می‌شود تا حسین غیورمرادی، حوالی سنه ۲۰ شمسی، سفارش ساخت علمی را به حاج امیر عرب نامی در اصفهان بدهد.

حاج امیر عرب هم علمی را با ۶ متر طول می‌سازد و به مشهد می‌فرستد. بعد‌ها شاه‌حسین به‌دلیل علاقه زیادی که به این علم داشته است، آن را با هزینه خودش بزرگ‌تر می‌کند تا آنجا که طولش به ۱۳ متر می‌رسد و بزرگ‌ترین علم ایران در دوره خودش نام می‌گیرد؛ ناگفته نماند که این علم به‌دلیل تزیین‌های خاصی که دارد، هنوز هم در کشور بی‌نظیر است.

توانایی‌خبازان، خاطرش هست که «شاه حسین هر‌چه مال و منال داشت سر این علم گذاشته‌است. بعد‌ها حتی ماشینش را می‌فروشد تا خرج علم کند.

می‌رفته بازار سیداسماعیل تهران یا بازار قدیم اصفهان و هرجور عتیقه‌ای که می‌توانسته، می‌خریده و به علم وصل می‌کرده است؛ شیر، طاووس و بسیاری از نماد‌هایی که روی علم هست، بیشتر عتیقه و طلاکوب هستند.»

علَم شاه‌حسین تنها علَمی بوده است که ۵ مرد قوی‌هیکل و درشت‌بنیه زیر آن قرار می‌گرفتند

همین نماد‌ها سبب می‌شود تا وزن علم آن‌قدر زیاد باشد که هر کسی نتواند آن را روی شانه بگذارد. درواقع علَم شاه حسین تنها علَمی بوده است که ۵ مرد قوی‌هیکل و درشت‌بنیه زیر آن قرار می‌گرفتند. همیشه وقت حرکت علم، یکی در وسط و ۴ نفر دو به دو در چپ و راست آن می‌ایستادند.

این ۵ مرد قوی‌بنیه در هر‌نوبت نهایت تا ۵۰ قدم می‌توانستند علم را پیش ببرند و نیاز به نفس‌گیری داشتند. پیرغلامان تعریف می‌کنند که وقتی علم شاه حسین (ع) به چهارراه نادری می‌رسیده، خیابان بند می‌آمده است. در برخی کوچه‌های مشهد قدیم هم ناچار بودند علم را به یک شانه بچرخانند و حرکت کنند.

این علم از تیغه وسطش، به ۲ نیم تقسیم می‌شد که شاه‌حسین نیمی را در زیر زمین و نیم دیگر را در مهمان‌خانه منزلش نگهداری می‌کرده است.

علم‌دار این علم تعریف می‌کند: «محرم که می‌شد می‌رفتیم علم را از خانه خارج می‌کردیم و با گلاب شست‌وشو می‌دادیم و دوباره می‌بستیم. علم تا پایان ایام محرم و صفر بسته می‌ماند؛ چون بازکردنش کار زمان‌بر و سختی بود. برای همین ناچار بودیم علم را در خیابان نگه‌داریم.

عقب‌نشینی بانک سپه در میدان شهدا، فلکه آب، فلکه طبرسی و ابتدای حرم معمولا پاتوق ما برای نگهداری علم بود. وقتی علم شاه‌حسین حرکت می‌کرد به احترامش دیگر هیئت‌ها علم نمی‌آوردند.»

بعد‌ها شاه‌حسین برای تزیین این علم، کامیونش را که تمام سرمایه‌اش بود، می‌فروشد، چون دوست نداشته است زیر بار قرض برود.

او علم را دسته‌گل امام‌حسین (ع) می‌نامیده و همه آرزویش این بوده است که بتواند روزی این دسته گل را به کربلا ببرد و همان‌جا بگذارد. حتی یک‌بار هم تصمیم می‌گیرند یک تریلی کرایه کنند و علم را به عراق ببرند.

قرار می‌گذارند که علم را نخست در نجف طواف دهند، بعد به حرم حضرت‌عباس (ع) ببرند و پس از آن هم، این دسته‌گل را تقدیم امام‌حسین (ع) کنند، اما چون آن روز‌ها راه کربلا بسته بوده و حمل علم هم چند نفر مرد قوی‌بنیه و بلندقامت طلب می‌کرده است، این رؤیا هرگز به حقیقت نمی‌پیوندد.

حوالی سال ۸۶ شاه‌حسین بیمار می‌شود و دیگر نمی‌تواند از علم نگهداری کند، برای همین درنهایت آن را به موزه آستان‌قدس رضوی می‌بخشد و مدت کوتاهی بعد از آن هم فوت می‌کند.

 

* این گزارش سه‌شنبه ۲۷ شهریورماه ۱۳۹۷ در ویژه‌نامه عاشورایی شور شیدایی چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:44