
ماجرای ساختهشدن بوستان کودک در خیابان حجاب ۷۱.۵ قصه جالبی دارد. دوسال پیش، شورای اجتماعی محله حجاب، مصوبهای کاربردی داشت که واقعا به درد اهالی میخورد.
براساس این مصوبه، اعضای شورا درخواست کرده بودند زمین رهاشده بین مجتمعهای مسکونی گلستان، ایثار، تأمین اجتماعی و پرستو که برای پارکینگ مهمان در نظر گرفته شده است، تغییر کاربری پیدا کند و به بوستان محلی تبدیل شود.
همهچیز خیلی سریع اتفاق افتاد. شهرداری منطقه ۱۰ پساز دوندگیهای مداوم اعضای شورای اجتماعی محله حجاب با این موضوع موافقت کرد و در عرض کمتر از ۶ماه، یک زمین رهاشده که آفتی برای محله به شمار میآمد، به یک پاتوق خانوادگی دلنشین تبدیل شد. اهالی نام پارک محلهشان را «کودک» گذاشتهاند، چون معتقدند همه این دوندگیها برای بچههایی انجام شد که مکانی برای تفریح در نزدیکی خانهشان نداشتند.
بوستان کودک، چنان نقلی و جمعوجور است که از یک ضلع میتوانی کل پارک را ببینی. در همین یک ذره جا کلی امکانات تفریحی و ورزشی جانمایی شده است، از تجهیزات ورزشی تا پارک بازی کودکان و نشیمن و روشنایی مناسب.
حسین سراقینوغانی که عضو شورای اجتماعی محله حجاب است و برای احداث این پارک، ماهها دوندگی کرده، میگوید: سرسبزی این روزهای پارک کجا و زمین رهاشده دوسال پیش کجا. هیچکدام از مجتمعهای مسکونی این محدوده مشکل پارکینگ ندارند؛ حتی برای پارکینگ مهمان جا بهاندازه کافی هست. برای همین زمین بوستان کودک به حال خودش رهاشده بود. هروقت از خانه بیرون میآمدی، چند جوان نشسته و مشغول سیگار کشیدن بودند، یا اینکه شده بود محل تجمع زباله. خلاصه که این زمین آفتی برای محله به حساب میآمد.
نوغانی میگوید: عصرها در پارک محله ما جای سوزنانداختن نیست؛ همسایهها میآیند و از خنکای عصرگاهی هوا لذت میبرند. اینجا نور مناسبی هم دارد و خانوادهها میتوانند تا پاسی از شب در بوستان بمانند و از امکانات آن استفاده کنند.
صدای شادی و نشاط کودکی که درحال تاببازی است شنیده میشود؛ مهرشید از مادرش میخواهد که او را محکمتر تاب دهد. او دانشآموز کلاس دوم ابتدایی است و هرروز بعد از مدرسه با مادرش به اینجا میآید.
هروقت از خانه بیرون میآمدی، چند جوان نشسته و مشغول سیگار کشیدن بودند، یا اینکه شده بود محل تجمع زباله
زهرا کاشانی میگوید: نزدیک خانه ما مدرسه لطیفه واقع است. من و چند نفر از مادران بچهها قرار گذاشتهایم که بعد از مدرسه به این پارک بیاییم و نیمساعتی باهم باشیم، هم ما با هم گپی میزنیم و هم بچهها سرگرم هستند.
مشغول گفتوگو با زهراخانم هستیم که حسین فریادی خودش را به ما میرساند، او میگوید وقتی این پارک را احداث میکردند، از ذوقش میرفته و برای کارگرها، چای و شیرینی میبرده است.
حسینآقا ادامه میدهد: خدارا شکر محیط پارک ما خانوادگی است و اصلا آدمهای نااهل در آن رفتوآمد نمیکنند. کمی آن طرفتر پارک غنچه قرار دارد ولی به نظرم محیط اینجا خانوادگیتر است و به پاتوق امن اهالی محله تبدیل شده است.
او میگوید: من هر روز صبح اینجا ورزش میکنم. تجهیزات ورزشیاش مناسب است؛ فقط یک میز پینگپنگ کم دارد که درخواستش را به شهرداری دادهایم.
* این گزارش چهارشنبه ۲۴ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۱۶ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.