در سالهای اخیر توسعه شهری، زندگی شهروندان را به سوی آپارتماننشینی سوق داده است. قاسمآباد هم مانند بسیاری از محلههای روبهتوسعه مشهد، از این غائله مستثنی نیست و اهالیاش بهدلیل داشتن این سبک از زندگی، از یکدیگر دور شدهاند و حق همسایگی، بسیار کمرنگتر از گذشته، ادا میشود.
یکسالونیم پیش بود که طرح مراکز اجتماعمحور بهعنوان ایده شهردار فعلی منطقه۱۰ برای این منطقه انتخاب شد تا بتواند نشاط و شادی را به زندگی آپارتماننشینی بیاورد و دوستی و صمیمیت بیشازپیش در کوچهپسکوچههای قاسمآباد موج بزند.
حال شهرداری منطقه ۱۰ در نگاهی متفاوت، به طرحی آزمایشی رسیده است تا پانزدهمرکز اجتماعمحور پیشرفته را برپا کند؛ پنج مرکز شهری و ۱۰ مرکز منطقهای و شاید بعدها تعدادشان بیشتر هم شود.
اندیشه، شاهد و امامیه مراکز شهری هستند که اکنون طرح در آنها درحال اجراست و ۱۰مرکز اجتماعمحور منطقهای هم در امامیه، حسابی، فلاحی و شاهد و... در سال جاری و آینده کلید میخورد.
مدرنیته و درآمیختن آن با دنیای مجازی، گسست فرهنگی و فکری و ارتباطی به وجود آورده است و باید تدبیری اندیشیده شود که شهر حالش بهتر شود؛ چه بهتر از اجرای طرح مراکز اجتماعمحور در منطقه قاسمآباد که زیرساختهای لازم این کار را هم دارد. قرار بر این شد که این طرح، گسست عمیقی را که بین شهروندان و فضاهای شهری ایجاد شده است، بپوشاند.
قرار نبود مدلهای تلویزیونی که همیشه تجمعات و جشنهای بزرگ مدنظرشان است، اجرا شود. جنس پاتوقهای اجتماعمحور شهری، این است که در اصطلاح پیکسلی عمل کند و دنبال فردبهفرد آدمها و پیگیر برنامهریزیهای محلی باشد.
اینجاست که یک لچکی دویستمتری میان چهاردرخت جنگلی حکم کنجی گنجمانند را دارد که میتواند تعاملات اجتماعی آدمها را رونق دهد، ولو اینکه ساکنان بروند آنجا و خودشان سبزی و گل بکارند و خودشان فضای گعده بسازند تا خانمها دور هم جمع شوند و کار گروهی انجام دهند یا آقایان بتوانند دور هم بنشینند و به گپوگفت بپردازند.
حالا این اتفاق قرار است در منطقه ۱۰ رخ دهد. قرارمان با شهردار و مسئول ویژه رسیدگی به پروژههای اجتماعمحور در مرکز اجتماعمحور اندیشه است. قصه از اینجا آغاز میشود و میرویم تا درمیان کوچهپسکوچههای گرم و صمیمی قاسمآباد، از پروژههای درحال اجرا بازدید کنیم.
هرکدام از مراکز اجتماعمحور منطقه۱۰، یک قصه دارند از بدو تولد تا اکران رخدادی که شهروندان را از هر خانواده و سنوسالی به هم پیوند میدهد و بین آنها انس برقرار میکند.
- ماه اول که به این منطقه آمدید، در دید و بازدید از کوچهها و خیابانهای منطقه، چه مواردی دستگیرتان شد که در ایده پروژههای اجتماعمحور تأثیر داشت؟
یک ماه اول مردم به ما این انتقاد را داشتند که در محلههای قاسمآباد، جایی برای بازی فرزندانشان یا ورزش ندارند یا به امنیتنداشتن فضاهای شهری اعتراض داشتند؛ از بوستانی در بولوار استادیوسفی میگفتند که در آن، مواد مخدر خرید و فروش میشد. در خیابان امامیه۳۰ جایی را نشانمان دادند که کارواش و مشاغل مزاحم فعالیت میکرد.
من فکر میکنم پیادهروی مدیران در کوچهها و خیابانهای شهر، شفای درد مدیریت شهری است. هرقدر بیشتر راه برویم و از دید یک شهروند عادی مسائل را بنگریم، بهتر میتوانیم برای شهر تصمیم بگیریم. همین مسائل باعث شد به سمت راهاندازی مراکز اجتماع محور پیش برویم.
- فکر میکنید آورده این طرح برای مردم منطقه چیست؟
پایداری اجتماعی وقتی اتفاق میافتد که مردم مهارت گفتگو در محیطهای جمعی را داشته باشند. بسیاری از ما بلد نیستیم با هم حرف بزنیم و مهارت گفتگو نداریم. اگر اینها حل شود، ما به توسعه پایدار میرسیم. هرقدر بتوانیم اشتغالزایی و کارآفرینی ایجاد کنیم، سطح درآمد کسبه را افزایش دهیم، تعاملات مردم را بیشتر و به آرامش و نشاط مردم کمک کنیم، سود کردهایم و نفع ما هم در این است.
- آیا همه ردههای سنی از مراکز اجتماعمحور به میزان مشترک بهرهمند میشوند؟
ما اصلا نمیتوانیم برای این موضوع هدفگذاری کنیم؛ فقط باید فرصت مشترک ایجاد کنیم. باید ببینیم چه کسی در این گود علمدار میشود. اگر خانمها علمدار شوند، بقیه را هم با خودشان همراه میکنند. یک «حسن کبابی» در منطقه داریم که باید ببینیم او برای مراکز اجتماعمحور و جمعکردن مردم منطقه دور هم، چه کمکی میتواند بکند.
یک «حاجحسین دلدار» داریم که ارتباط داشمشتی او میتواند نقطه وصل مردم باشد و تحولی عظیم ایجاد کند. لوطیگری یک شهروند میتواند خیلیها را نجات دهد.
- طرح را بعد از اجرا میخواهید بسپارید به دست مردم یا خود شهرداری سکاندار خواهد بود؟
قطعا مردم؛ قرار است همهچیز را به مردم بسپاریم. ما فقط باید بلد باشیم چطور مردم را شناسایی کنیم و میدان را به دستشان دهیم. ما باید مشتیهای محلهها را پیدا کنیم.
- چقدر روی تسهیلگرها و کارشان نظارت میکنید؟ میتوانید از آسیبهایی که طرحی مانند «محله ما» داشت و درنهایت آن چیزی نشد که مردم میخواستند، جلوگیری کنید؟
در طرح «محله ما» تسهیلگر پروژه را تعریف میکرد، اما در این پروژهها تسهیلگر بعداز اجرای پروژه سراغ آن میرود و تا پنجسال باید خاک صحنه بخورد.
قصه این پاتوق اجتماعمحور از آنجا شروع شد که هم خانوادههای بسیاری از بولوار اندیشه و محدودههای اطراف به بوستان نیلوفر آبی میآمدند و هم عدهای از زائران و مجاوران برای استفاده از مجموعه موجهای آبی به این محدوده رفتوآمد داشتند، اما آنطورکه باید به این محدوده تعلق خاطر نداشتند و گفتمانی بینشان ردوبدل نمیشد.
ایجاد مرکز اجتماعمحور، طرح خوبی بود تا همه اینها به هم کوک بخورند و یک بافت اجتماعی خوب ایجاد شود. حالا گذر فرهنگ و هنر و نگارخانه، کلینیک گیاهان، مزار شهدای گمنام، بوستان نیلوفر آبی، پیادهراه حجاب۷۷ و تفریحگاهی به نام موجهای آبی همه به بهانه ایجاد این پاتوق به هم پیوستهاند و نقشآفرینی میکنند.
هریک از این نقاط قرار است در این اتصالدادن نقشی ایفا کنند؛ مثلا در گذر فرهنگ و هنر و نگارخانهای که در بوستان نیلوفر آبی درحال ساخت است، بناست هنرمندان و هنردوستان محلی آثار هنری و صنایع دستیشان را تولید و اکران کنند؛ یعنی هنرمند و مخاطب رویاروی هم قرار بگیرند.
یا کلینیک گیاهان در کنار همین مسیر قرار است نقطه وصلی شود میان علاقهمندان به گل و گیاه. با افتتاح این کلینیک، ساکنان قاسمآباد و محلههای دیگر میتوانند گیاهان آپارتمانیشان را برای درمان در زمان مشخصی به قسمت تریاژ کلینیک بسپارند تا در زمان بستری، گیاه درمان شود.
قصه پاتوق شاهد از دانشگاه آزاد شروع شد و از ظرفیتهایی که در آن وجود دارد. مسجد دانشگاه آزاد، شهدای گمنامی دارد که مدتهاست پشت دیوار دانشگاه ماندهاند و بعضی شهروندان حتی از وجود آرامگاه آنان در اینجا بیخبر هستند. قرار است دیوارهای دانشگاه برداشته شود تا شهروندان بتوانند از مسجد دانشگاه و مزار شهدا هم استفاده کنند و با اجرای برنامههای فرهنگی و مذهبی، گسست بین دانشجویان و شهروندان از میان برداشته شود.
در این پاتوق، پیادهراهی از دانشگاه آزاد تا گنبد فیروزهای کشیده میشود که قرار است بخشی از حیاط دانشگاه باشد و برنامههایی هم خاص دانشجویان در آن اکران شود. در این مسیر، یک ساندویچی هست که بین اهالی خیلی معروف است و قرار است با پیادهراه و پارک و دانشگاه به هم متصل شوند. در همین طرح از سینماسیمرغ تا میدان مادر و امامیه نیز سنگفرش خواهد شد و قطار شهری نیز تا ایستگاهی نبش تقاطع شاهد و امامیه خواهد آمد.
پاتوق امامیه چندمحور اصلی دارد که شامل بازار آبزیان، پارک مروارید، مغازهها و امکانات دیگری است که در چهارراه مخابرات هستند و مانند مرکز اجتماعمحور اندیشه قرار است تلفیقی باشد از کاربری اقتصادی، فرهنگی، هنری و تفریحی و ادبی که البته هنوز در دست مطالعه است.
خیابان امامیه ۳۰/۴ پیش از اجرای پروژه پاتوق منطقهای، بیشتر بافت کارگاهی داشت و زمینش خاکی بود و با اینکه کنار چهارراه پرتردد مخابرات بود، به آن رسیدگی نمیشد و بهعنوان پارکینگ خودروهای کسبه استفاده میشد. طرح را که برای این محله نوشتند، قرار شد اینجا یک پاتوق و محفل گرم و صمیمی برای اجتماعهای مردمی باشد.
در ابتدا پیادهراهی سنگفرششده ساخته و درختان و فضای سبز در آن تعبیه شد. فقط ساکنان محدوده حق تردد از این پیادهراه را دارند و مسیر ماشینرو برای غیرمحلیها بسته شده است. قرارداد مغازهها از کارگاهی به تجاری در طرح تفصیلی تغییر کرد. حالا چندهفتهای است تسهیلگر پروژه درحال بررسی این است که چه شغل و صنفی برای این معبر بهتر است تا همه اهالی از آن نفع ببرند.
قلب این پاتوق، سرایی است با نام «سرای همسایه» که قرار است آغازگر کلی اتفاق خوب و نشاطآور و گود صمیمیت اهالی محله باشد. این سرا پاتوق شورای اجتماعی محلات است و بناست که درِ آن به روی اهالی همیشه باز باشد تا نقطه وصلی بین نمایندگان مردم و اهالی باشد. قسمت دیگر این سرا دراختیار خانه رشد قرار گرفته که بناست فعالیتهای هنری و فرهنگی بسیاری برای کودکان و نوجوانان محله تدارک ببینند.
در سوی دیگری از این پاتوق محلی، مسجد امامصادق (ع) قرار داد و تصمیم گرفته شده است از فضای باز بوستان برای مراسم مسجد استفاده شود. قرائتخانه، ایده پربار دیگری است که در محل فعلی انبار وسایل خدمات شهری درکنار مسجد برای دانشآموزان و دانشجویان ساخته خواهد شد. مدرسهای هم در محدوده این پاتوق است که بهسمت بوستان باز میشود تا فعالیتهای فرهنگی مختص دانشآموزان نیز در بوستان اجرا شود.
نقش اصلی این محدوده را اسباببازیفروشها بازی میکنند که تعدادشان در این معبر کم نیست. همین شد که تصمیم گرفته شد هویت این محله برای همه پررنگ شود. بناست این خیابان کمکم راستهبازار فروش و ارائه اسباببازی و اکران بازیهای جمعی و فردی و خانوادگی شود و مبلمان شهری این خیابان فضاهایی داشته باشد که تست اسباب بازی توسط بچهها در آن انجام شود.
در حال حاضر برنامهریزی بازیها و تعیین تکلیف پارکینگ در مرحله مطالعاتی است. قرار است مسیر پیادهراه به مسیر دوچرخه و فضاهایی برای نشستن خانوادهها تجهیز شود. محل میدانگاه انتهای خیابان برای اکران بازیهای مختلف مورداستفاده قرار میگیرد و قرار است در سه ماه آتی این پروژه آغاز شود.
نقش اول این پاتوق، پنجباغبان شهرداری هستند که در جنگ تحمیلی شهید شدند. حالا نامشان بر سردر سوله بحران تازهساز پاتوق نشسته و این سوله به امکانات ورزشی برای اهالی نیز مجهز شده است. عقبنشینی مسجد برای شکلگیری این پاتوق، یک مسئله اساسی بود تا ایدهها موفق اجرا شوند. خوشبختانه هیئتامنای مسجد موافقت کردند و بدون هیچ هزینهای مسجد عقبنشینی کرد.
مزیت تغییر، این بود که بوستان، حیاطی برای مسجد شد و طوری فضای آن را بازسازی کردند که محلی تخصصی برای برگزاری همایشها و مراسم مذهبی و مجهز به سن و سیستم صوتی پیشرفته باشد. ساخت سرویس بهداشتی برای مسجد و بوستان، دیگر فعالیت مشترک شهرداری و مسجدیها در این پروژه است و کریدوری نیز برای پارک دوچرخه ساخته شد.
در بوستان نیلوفر آبی نزدیک کلینیک گیاهان پاتوق اجتماعمحور اندیشه، فرشی پهن کردهاند و دور هم نان و پنیر و گوجه و خیار میخورند. محبوبه قربانی، مریمسادات مصطفوی و صدیقه اختراعی، از اهالی خیابان اندیشه هستند. معتقدند که این پارک بهتر است جای دنجی باشد و برای گذرگاه فرهنگ و هنر زیاد شلوغ نشود، اما وقتی سازوکار طرح را برای آنها توضیح میدهیم، متوجه میشوند محاسن زیاد پروژه به شلوغیای که شاید برای آنها کمی ناخوشایند باشد، میچربد.
محبوبه قربانی میگوید: من گیاهان بسیاری در منزلم دارم که حالشان زیاد خوب نیست. خیلی عالی است که کلینیک گیاهان به بولوار اندیشه بیاید تا حال گیاهان همه ما خوب شود. فکر نمیکنم جای دیگری از شهر نظیر این کلینیک را داشته باشد.
سعید بهروز، کاسب و شهروند ساکن خیابان امامیه۳۰/۴، مشغول آبیاری فضای سبز مرکز اجتماعمحور این خیابان است. او میگوید: من و همسایهها چندین بار با ۱۳۷ تماسگرفته و از این اقدام زیبای شهرداری تشکر کردهایم.
در گذشته، این قسمت از محله، خاکی و زشت بود و برای پارکینگ خودروها استفاده میشد، اما شهردار قول تجاریشدن آن را به ما دادهاست تا شغلهایی که برای این پاتوق محلی مناسب است، در اینجا به فعالیت بپردازند و این اتفاق خوبی برای همه اهالی است.
بعداز نماز مغرب و عشا، حجتالاسلام مجتبی بهنام را مقابل مسجدی در حجاب۷۷ میبینم که در حال گفتگو با نوجوانان محله است. از طرح پیادهراه این خیابان میپرسم و اینکه به نظرش معایب و محاسن این طرح را در چه مواردی میداند. میگوید: این پروژه از نظر من محاسن زیادی دارد.
شاید کسبه کمی از آن ناراضی باشند، بهدلیل اینکه برایشان سخت میشود که اجناس و کالاهایشان را مقابل در مغازهشان تحویل نگیرند، اما پساز تمامشدن اجرای پروژه و بعداز اینکه مشتریهایشان زیاد شد، قطعا رضایت آنها هم تأمین میشود.
معین پورنبی مقابل دانشگاه آزاد در ایستگاه اتوبوس نشسته است. پروژه اجتماعمحور محدوده دانشگاه را بسیار خوب ارزیابی میکند. معتقد است این طرح برای دانشجویان خوشایند خواهد بود و پیشنهاد میدهد در بوستانها، آتلیههایی برای دانشجویان معماری و طراحی راهاندازی شود که دانشجویان بتوانند از فضای آن برای انجام کارهای طراحیشان استفاده کنند.
به نظر او کافهکتاب هواپیمای پشت سینماسیمرغ برای دانشجوها بسیار مفید است، اما میزهایش برای انجام کارها کمی کوچک است و اگر کمی طراحی داخلیاش تغییر کند، فضای بسیار خوبی خواهد بود. پیشنهاد دیگرش این است که در این پاتوق، کتابخانهای دایر شود تا دانشجوها بتوانند از فضای آن بهره ببرند.