کد خبر: ۱۱۷۰۶
۲۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۰
حسین شبرنگی یکی از قدیمی‌ترین روضه‌خوان‌های مشهد است

حسین شبرنگی یکی از قدیمی‌ترین روضه‌خوان‌های مشهد است

حسین شبرنگی، بانی هیئت علی‌اکبر (ع) است و هر‌ساله در مناسبت‌های مختلف مذهبی در منزلش، مراسم عزاداری و سینه‌زنی برپا می‌کند. او را می‌توان قدیمی‌ترین ذاکر اهل‌البیت (ع) و مصیبت‌خوان محله زارعین دانست.

دفتر چرمی‌اش را باز می‌کند، دم می‌گیرد و مصیبت می‌خواند. انگار در جمع عزاداران نشسته است؛ با همان شور، ذکر مصیبت می‌گوید. صدای حسین شبرنگی، ذاکر اهل‌البیت (ع) و مصیبت‌خوان قدیمی محله زارعین در مسجد امام‌رضا (ع) می‌پیچد. با آنکه عمرش از هشتاد گذشته است، صدایش گرم و قدرتمند است. به اوج مصیبت که می‌رسد، اشک‌هایش جاری می‌شود.

او چهل‌سالی می‌شود که ذاکر اهل‌البیت (ع) است. بار اول وقتی دلش خواست ذکر مصیبت بخواند که پدرش از دنیا رفته و دلش حسابی گرفته بود. در مراسمی، همکارش مصیبت‌خوانی کرد. آن سوز‌و‌گداز در صدای آن مداح آشنا که حالا چندسالی است از دنیا رفته، خیلی به دلش نشست. مدتی بعد، از دوستش خواست که به او هم مداحی یاد بدهد. خودش معتقد است لطف و عنایت ائمه اطهار (ع) باعث شده است پا در این راه بگذارد.

حسین شبرنگی، بانی هیئت علی‌اکبر (ع) است و هر‌ساله در مناسبت‌های مختلف مذهبی در منزلش، مراسم عزاداری و سینه‌زنی برپا می‌کند. حاج‌حسین را می‌توان قدیمی‌ترین ذاکر اهل‌البیت (ع) و مصیبت‌خوان محله زارعین دانست.

 

تغییر سبک زندگی برای مداحی

حاج‌حسین متولد و بزرگ‌شده طرق است. شبرنگی در دوران کودکی به مکتب رفت تا خواندن، نوشتن و تلاوت قرآن را یاد بگیرد. اما درس‌خواندنش طولی نکشید و پدرش او را از رفتن به مکتب‌خانه منع کرد تا کمک‌دست خودش بشود. گله‌دار و کشاورز بود و از همین راه زندگی‌اش را می‌گذراند.

حسین که نوجوانی چهارده‌ساله بود، همراه پدرش به سر زمین رفت. با آنکه دومین پسر خانواده بود، کم‌کم همه مسئولیت کاشت، داشت و برداشت به گردنش افتاد. علاوه‌بر کشاورزی، به‌عنوان نگهبان مزرعه نمونه آستان قدس رضوی نیز مشغول به کار بود و از همان‌جا بازنشسته شد.

حاج‌حسین شبرنگی برایمان این‌طور تعریف می‌کند: غم از‌دست‌دادن پدر خانه‌نشینم کرده بود. سر شیفت‌هایم حاضر نمی‌شدم. دلم نمی‌خواست سر کار برگردم. گروهی از همکارانم برای سرسلامتی و به‌سر‌کار‌برگشتنم به منزلم آمدند. در همان مجلس، یکی از آنها بعداز تلاوت قرآن، ذکر مصیبت خواند. صدایش و تک‌تک جملاتش به دلم نشست. فردای آن روز که به محل کار رفتم، به همکارم، مرحوم محمد وظیفه‌دوست، گفتم به مداحی و مرثیه‌خوانی علاقه دارم و از او خواستم به من هم یاد بدهد.

مرحوم وظیفه‌دوست برای آموزش حاج‌حسین یک شرط گذاشت، آن هم اینکه سیگار‌کشیدنش را ترک کند. او قبول کرد و آموزش شروع شد. از همان روز دیگر حاج‌حسین لب به سیگار نزد. محمدآقا چند‌ذکر مصیبت را برای حاج‌حسین نوشت و به او آهنگ و ریتم خواندن را آموزش داد.

حاج‌حسین که مصیب‌خوانی برای اهل‌البیت (ع) و روضه‌خوانی را دوست داشت، هر‌زمان که فرصت پیدا می‌کرد، مثلا وقتی حین نگهبانی تنها بود برای خودش روضه می‌خواند تا به تمریناتش برسد.

 

به کم‌رویی غلبه کردم

تا قبل از اینکه برای اولین‌بار برای اهالی طرق روضه بخواند در مراسم‌ها قرآن می‌خواند، بدون اینکه خجالت بکشد. حالا که آماده بود تا روضه خوانی را شروع کند، خجالت مانعش می‌شد.

شبرنگی می‌گوید: قرآن‌خواندن در مراسم طرقی‌ها مرسوم بود. اما کسی ذکر مصیبت و مداحی نمی‌کرد. به همین‌دلیل خجالت می‌کشیدم مداحی کنم. بار‌ها در مجالسی که می‌رفتم، دفترم را از جیبم در‌می‌آوردم که بخوانم، اما خجالت مانع می‌شد و دوباره بدون اینکه کسی متوجه شود، دفتر را توی جیبم می‌گذاشتم.

مرحوم همکارم هر‌بار می‌پرسید «در مراسمی که رفتی مداحی کردی؟ ذکر مصیبت چه؟» و من پاسخ می‌دادم خجالت کشیدم؛ رویم نشد. یک روز با ناراحتی گفت اگر قرار باشد مداحی نکنی، چه فایده که مدام تمرین می‌کنی؟ این‌بار اگر در مراسمی که می‌روی ذکر مصیبت نخوانی، دیگر آموزشی در کار نیست.

بالاخره آن فرصت برای شروع کار شبرنگی پیش آمد. در مراسمی قرآن مقابلش گذاشتند، او ابتدا قرآن خواند، بعد دفترش را با اعتماد‌به‌نفس از جیب کتش بیرون آورد و روضه خواند. او به خاطر دارد که همه بزرگان مجلس به گریه افتادند. بعداز مراسم هرکدام از اهالی که او را دیده بودند، تشویقش کردند که ادامه بدهد. بالاخره حاج‌حسین توانسته بود به خجالتش غلبه کرده و روضه‌خوانی را شروع کند.

 

شب‌خوانی در ماه رمضان

این مداح مو‌سپید‌کرده محله زارعین حال‌وهوای ماه مبارک رمضان را زیبا توصیف می‌کند. او از به‌یاد‌آ وردن اشتیاق روزه‌داری و چراغ‌های منازلی که یکی پس‌از دیگری با شب‌خوانی روشن می‌شد سر ذوق می‌آید؛ «از یک ماه مانده به ماه مبارک، اشعار شب‌خوانی را آماده می‌کردم. این اشعار مخلوطی از قرآن و دعا‌های مرتبط با ماه رمضان بود.

یک ساعت قبل از اذان به روی پشت بام می‌رفتم و بدون بلند‌گو شروع به شب‌خوانی می‌کردم. آن موقع هر‌کسی سواد داشت، شب‌خوانی می‌کرد. برخی هم برای بیدار‌کردن اهل محل با چوب روی تین حلبی می‌زدند.»

بار‌ها در مجالسی که می‌رفتم، دفترم را از جیبم در‌می‌آوردم که بخوانم، اما خجالت مانع می‌شد 

شب‌خوانی تا وقتی رادیو و تلویزیون همگانی‌تر شد، ادامه داشت. کم‌کم این رسم هم برافتاد. شبرنگی حرفش را این‌طور ادامه می‌دهد: وقتی نوجوان بودم، پدرومادرم برای این کار، من را به روی پشت‌بام می‌فرستاند. می‌گفتند ثواب دارد مؤمنی را برای سحری بیدار کنی. هر‌کدام از افراد باسواد خانه، یکی بعد از دیگری به نوبت روی پشت‌بام می‌رفتیم و کمی شب‌خوانی می‌کردیم و برمی‌گشتیم. بعد از آن هم نوبت اذان‌گفتن بود. سپس اهالی خانه راهی مسجد می‌شدند تا به جماعت نمازبخوانند.

 

شبیه‌خوانی داماد و پدرزن

از وقتی حاج‌حسین مداحی را شروع کرد، چهل‌سالی می‌گذرد. او در‌کنار مرحوم حسین دشتی طرقی (پدر همسرش) شبیه‌خوانی هم می‌کرد. آنها هر سال تاسوعا و عاشورا به اتفاق عمو، پدر همسر و سایر وابستگان، مراسم شبیه‌خوانی را به دست می‌گرفتند؛ «برگزاری مراسم بدین‌شکل بود که با شبیه‌خوانی مراسم را شروع می‌کردیم؛ سپس من روضه می‌خواندم و مداحی می‌کردم. در این دو روز به همراه عَلَم قدیمی‌مان که این روز‌ها در مسجد محله نگهداری می‌شود، با کامیون به‌سمت حرم امام‌رضا (ع) می‌رفتیم و آنجا مراسم را ادامه می‌دادیم.»

آن‌طور‌که حاج‌حسین در صحبت‌هایش می‌گوید، شبیه‌خوانی بین اهالی طرق طرفداران بسیاری دارد. در عزاداری‌های مذهبی، یکی از مراسم همیشگی‌شان بوده است. او می‌گوید: دو گروه موافق‌خوان و مخالف‌خوان بودیم که من جزو دسته موافق‌خوان به‌عبارتی سپاه امام‌حسین (ع) بودم. گاهی مراسم را در منزل خودم که آن زمان حیاط بزرگی داشت و گاهی هم در مسجد محله‌مان برگزار می‌کردیم. مردم هم در اجتماع بسیار بزرگ دور ما برای دیدن تعزیه حلقه می‌زدند و عزاداری می‌کردند.

متن تعزیه یا تعزیه‌نامه‌ها بیشتر به‌صورت شعر عامیانه بود. شبرنگی می‌گوید: متن این شعر‌ها از‌طریق پدران و پدربزرگ‌هایمان نسل به نسل به ما منتقل شده است.

 

حسین شبرنگی یکی از قدیمی‌ترین روضه‌خوان‌های اهل بیت(ع) است

 

بانی هیئت قدیمی محله

حاج‌حسین هیئتی قدیمی هم دارد که خودش سنگ بنایش را گذاشته است. او برایمان توضیح می‌دهد: خدا به من توفیق داد از همان ابتدای زندگی مشترک یعنی از حدود پنجاه‌سال قبل، هیئتی را به نام «علی‌اکبر (ع)» تأسیس کنم. همچنین سعادت داشتم هر سال روز تاسوعا، عاشورا و وفات امام رضا (ع) در خانه خودم چهارپنج‌دیگ نذری بپزم و در‌کنارش از عزاداران اهل‌بیت (ع) پذیرایی کنم.

قدیم‌ها مردم بیشتر در مجالس عزاداری اهل‌البیت (ع) شرکت می‌کردند. این نظر شبرنگی است که معتقد است این روز‌ها جوان‌ها پای شبکه‌های مجازی و تلویزیون وقتشان را سپری می‌کنند و کمتر به مجالس محلی می‌روند.

او معتقد است روضه در‌حقیقت به انسان‌ها کمک می‌کند تا فهم درستی از واقعیت‌های زندگی اهل بیت (ع) داشته باشند؛ بنابراین ارزش این کار بسیار زیاد است و هر‌کسی برای برگزاری این مجالس هر‌چند کوچک قدمی بردارد، اجر فراوانی نزد خداوندگار دارد. ازطرفی درک درستی از زندگی ائمه (ع) به دست می‌آورد که می‌تواند از آن برای زندگی روزمره‌اش بهره ببرد؛ البته به این شرط که روضه‌خوان اطلاعات درستی در اختیارش قرار دهد.

 

شبیه‌خوانی در مسجد قلعه و بربرآباد

حالا که صحبت از عزاداری‌های قدیم شده است، شبرنگی گریزی به شبیه‌خوان‌های قدیم طرق می‌زند. آنها دو مسجد، یکی در محله ایوان طرق و یکی در محله طرق فعلی داشتند به نام مسجد قلعه (مسجد بهشتی فعلی) و مسجد بربرآباد (مسجد امام‌خمینی (ره) فعلی).

هر‌کدام از این دو مسجد در زمان‌های عزاداری شبیه‌خوان‌های خودشان را داشته‌اند و شبرنگی از ایام کودکی‌اش آنها را به یاد دارد. او می‌گوید: در مسجد قلعه مرحوم ماشاءالله باغبانی شبیه‌خوانی می‌کرد. صدای خوب و گرمی داشت. پر‌سوز‌وگداز می‌خواند. هنگامی‌که شروع می‌کرد، صدای گریه مرد و زن بلند می‌شد. در مسجد بربرآباد هم مرحوم کربلایی‌حاج‌رجب دم می‌گرفت. او هم شبیه‌خوان قدیمی محله بود.

گاهی که از مراسم برمی‌گشتیم، اشعاری را که می‌خواندند، با خودم زمزمه می‌کردم. طوری که برخی از اشعار نقش‌ها را حفظ بودم. رسم بود اهالی بعد‌از سینه‌زنی از مسجد به‌سمت قبرستان قدیمی طرق می‌رفتند و آنجا هم به سینه‌زنی می‌پرداختند.

مداح و ذاکر پیشکسوت محله زارعین احساس مسئولیت می‌کند و از خواندن هر نوع شعر یا ریتم و آهنگی در مراسم عزاداری خودداری می‌کند. او دفترچه قدیمی همکار مرحومش را دراختیار دارد و اشعار قدیمی‌اش را در مراسم مذهبی می‌خواند. هر‌بار که برای مراسمی می‌رود و ذکر مصیبت می‌خواند، خودش را مسئول می‌داند که روایت صحیحی از زندگی ائمه (ع) و مصیبت‌هایی را که متحمل شدند، با اشعاری اصیل به گوش مردم و به‌خصوص نسل جوان برساند.

اما آنچه این مداح را نگران می‌کند، تغییر در الگوی عزاداری و مداحی نسل جوان است. حاج‌حسین حرفش را این‌طور ادامه می‌دهد: متأسفانه امروز روضه‌های ما دستخوش تغییرات بسیاری شده و از آن حال و هوای معنوی قدیم که روضه‌خوان‌ها و مصیبت‌خوان‌ها داشتند، فاصله گرفته است. ریتم‌ها و آهنگ‌هایی که جوان‌ها به اشعار می‌دهند، مناسب نیست.

شعر‌هایی هم که خوانده می‌شود، گاهی معنا و مفهومی ندارد. بر‌خلاف گذشته که شعر و صدای خوب حرف اول را می‌زد، این روز‌ها سیستم صوت و صدا حرف اول را می‌زند. شاید یکی از دلایلش این بود که آن زمان دستگاه‌های صدا مثل حالا نبود که مداح بتواند با کمک دستگاه‌ها صدایش را بهتر کند.

او لابه لای حرف‌هایش نقل می‌کند که قدیمی‌ها در انتخاب شعر و آهنگ برای نوحه‌خوانی و مداحی بسیار وسواس به خرج می‌دادند تا این اشعار به دل مردم بنشیند و مصداق این جمله بودند که «هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند.»

حالا او نیز همین رویه را در پیش گرفته است. اشعاری را انتخاب می‌کند که به دلش بنشیند. حاج‌حسین آرزو داشت که روزی در کربلا ذکر مصیبت بخواند و برای اهل‌البیت (ع) روضه‌خوانی کند. این آرزویش از دهه ۸۰ که کاروان‌ها به‌سمت عراق راهی شدند، برآورده شده است. سیزده‌بار با هیئت‌ها و کاروان‌های مختلف و سه‌بار هم با همسرش راهی کربلا شده است.

اولین‌باری که گلدسته‌های حرم امام‌حسین (ع) را دید، اشک ریخت و با چشمان اشک‌بار تا پای ضریح رفته. می‌گوید: آن‌قدر از این زیارت ذوق‌زده بودم که نمی‌توانم آن را توضیح بدهم. آنجا که بودم، ابتدا از امام‌حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) اذن خواستم و سپس برای هم‌کاروانی‌هایم ذکر مصیبت خواندم.

 

حسین شبرنگی یکی از قدیمی‌ترین روضه‌خوان‌های اهل بیت(ع) است

 

احساس مسئولیت یک مداح

مداح و ذاکر پیشکسوت محله زارعین احساس مسئولیت می‌کند و از خواندن هر نوع شعر یا ریتم و آهنگی در مراسم عزاداری خودداری می‌کند. او دفترچه قدیمی همکار مرحومش را دراختیار دارد و اشعار قدیمی‌اش را در مراسم مذهبی می‌خواند. هر‌بار که برای مراسمی می‌رود و ذکر مصیبت می‌خواند، خودش را مسئول می‌داند که روایت صحیحی از زندگی ائمه (ع) و مصیبت‌هایی را که متحمل شدند، با اشعاری اصیل به گوش مردم و به‌خصوص نسل جوان برساند.

اما آنچه این مداح را نگران می‌کند، تغییر در الگوی عزاداری و مداحی نسل جوان است. حاج‌حسین حرفش را این‌طور ادامه می‌دهد: متأسفانه امروز روضه‌های ما دستخوش تغییرات بسیاری شده و از آن حال و هوای معنوی قدیم که روضه‌خوان‌ها و مصیبت‌خوان‌ها داشتند، فاصله گرفته است.

امروز روضه‌های ما دستخوش تغییرات بسیاری شده و از حال و هوای معنوی قدیم فاصله گرفته است

ریتم‌ها و آهنگ‌هایی که جوان‌ها به اشعار می‌دهند، مناسب نیست. شعر‌هایی هم که خوانده می‌شود، گاهی معنا و مفهومی ندارد. بر‌خلاف گذشته که شعر و صدای خوب حرف اول را می‌زد، این روز‌ها سیستم صوت و صدا حرف اول را می‌زند. شاید یکی از دلایلش این بود که آن زمان دستگاه‌های صدا مثل حالا نبود که مداح بتواند با کمک دستگاه‌ها صدایش را بهتر کند.

او لابه لای حرف‌هایش نقل می‌کند که قدیمی‌ها در انتخاب شعر و آهنگ برای نوحه‌خوانی و مداحی بسیار وسواس به خرج می‌دادند تا این اشعار به دل مردم بنشیند و مصداق این جمله بودند که «هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند.»

حالا او نیز همین رویه را در پیش گرفته است. اشعاری را انتخاب می‌کند که به دلش بنشیند.

 

آرزویی که برآورده شد

حاج‌حسین آرزو داشت که روزی در کربلا ذکر مصیبت بخواند و برای اهل‌البیت (ع) روضه‌خوانی کند. این آرزویش از دهه ۸۰ که کاروان‌ها به‌سمت عراق راهی شدند، برآورده شده است. سیزده‌بار با هیئت‌ها و کاروان‌های مختلف و سه‌بار هم با همسرش راهی کربلا شده است.

اولین‌باری که گلدسته‌های حرم امام‌حسین (ع) را دید، اشک ریخت و با چشمان اشک‌بار تا پای ضریح رفته. می‌گوید: آن‌قدر از این زیارت ذوق‌زده بودم که نمی‌توانم آن را توضیح بدهم. آنجا که بودم، ابتدا از امام‌حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) اذن خواستم و سپس برای هم‌کاروانی‌هایم ذکر مصیبت خواندم.

 

* این گزارش سه‌شنبه ۲۸ اسفندماه ۱۴۰۳ در شماره ۶۰۴ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44