
از حدود هزارسال پیش که ابنسینا نخستین یخچال را برای تقطیر بخار اختراع کرد و حتی از پیش از آنکه چشمهها و چاهها و غارهای زیرزمینی برای نگهداری مواد فاسدشدنی استفاده میشد، بشر از ضرورت این وسیله آگاه بوده است.
در طی تاریخ ساخت یخچال، انسان تجربههای گوناگونی مانند استفاده از آبانبار و یخدان تا کلمن و یخچالهای برقی امروزی را پشتسر گذاشته است که گونهای از آن، یخچال ویترینی است. این دستگاهها عموما برای خنکنگهداشتن و جلوگیری از فاسدشدن چیزهای فاسدشدنی مانند مواد غذایی و انواع دارو به کار میرود.
امروزه یخچالهای ویترینی در مغازههای مواد پروتئینی، سوپرمارکتها، لبنیاتیها، رستورانها و البته فروشگاههای عرضه این یخچالها دیده میشود. فروشگاههایی که اگر گذرتان به خیابان شهیدمحسن کاشانی در محله عامل مشهد افتاده باشد، لابد با راستهای از آنها روبهرو شدهاید؛ گزارش پیشرو نیز از گفتگوی شهرآرامحله با فروشندگان این مراکز شکل گرفته است.
جلیل نساجمقدم، سال ۱۳۳۹ در محله عشرتآباد قدیم یا محدوده همین خیابان هاشمینژاد امروز به دنیا آمده است. او نخستین مغازه یخچال ویترینی را در محدوده عشرتآباد (خیابان شهیدمحسن کاشانی) به راه انداخته است.
این شهروند قدیمی با یادآوری خاطرات آن روزها میگوید: من در سالهای جوانی و بعد از فراغت از تحصیل به عنوان کارگر در کارخانه مشهدسرما مشغول به کار شدم. چون حسابوکتابم خوب بود صاحب کارخانه از من خواست که مامور خرید و تهیه مواد خام برای کارخانه شوم. برای تهیه مواد خام به تهران میرفتم که در همین سفرها مدتی درکارخانه زاگرس که نخستین کارخانه یخچال ویترینی ایران است، دورههای تخصصی تعمیر و ساخت یخچال ویترینی را گذراندم و با فوتوفن این کار آشنایی پیدا کردم.
جلیل نساجمقدم نخستین مغازه یخچال ویترینی را در خیابان شهیدمحسن کاشانی به راه انداخته است
سال ۵۹ و همزمان با آغاز جنگ تحمیلی، صاحب کارخانه مشهد سرما به من پیشنهاد داد در مشهد مغازهای برای فروش یخچال ویترینی راه بیندازم؛ این شد که همین مغازه را در سال ۶۲ خریداری و نخستین مغازه در این زمینه را در مشهد افتتاح کردم. از آنجا که وضعیت اقتصادی دوران جنگ به استقبال مردم از اجناس دستدوم انجامید، در این مغازه من یخچالهای دستدوم هم میفروختم.
نساجمقدم در ادامه به خاطرهای اشاره و تعریف میکند: در آن سالها خیابان عشرتآباد خیابانی خلوت و سوتوکور بود و یکی از خیابانهای اصلی منتهی به قبرستان خواجهربیع به شمار میرفت. بسیاری از مردههایی را که برای طواف به حرم میبردند، از مسیر همین خیابان عشرتآباد به طرف خواجهربیع حمل میکردند؛ به همین دلیل تنها شور و حال محله، نوای گریه وزاری عزاداران بود!
البته گرمابه مرمر نیز در این خیابان قرار داشت که علاوه بر ساکنان محله، از دیگر محلات نیز برای استحمام به اینجا میآمدند. اینها باعث میشد برخی ساکنان محل، ناراضی و به دنبال فرصتی برای فروش منزل خود باشند و از این محله بروند. زمانی که من برای خرید مغازه به مالک مراجعه کردم، خیلی خوشحال شده بود و از من قول کتبی گرفت که پشیمان نشوم!
کاسب قدیمی محله با اشاره به استقبال مغازهداران از یخچال دستدوم در زمان جنگ بیان میکند: خیلی از کسبه و اقوام معتقد بودند که من باید بعد از یک ماه در مغازه را تخته کنم و از اینجا بروم! صبح روز اولی هم که مغازه را باز کردم تا ظهر مشتری نداشتم اما حوالی بعدازظهر فردی که کارش لبنیاتی بود به مغازه آمد و بعد از چند دقیقه براندازکردن یخچالها، یکی از آنها را پسندید و خرید.
چند روز بعد که برای بازکردن مغازه رفتم، متوجه توقف چند وانتبار در بیرون مغازه شدم. در مغازه را که باز کردم یکی از وانتیها به طرف من آمد و گفت: برای خرید یخچال آمدهایم، نشانی شما را دادهاند. من خیلی هیجانزده شده بودم؛ با خوشحالی آنها را پذیرفتم. آن روز در مدت یکساعت تمام یخچالهایی که در مغازه داشتم فروش رفت تا جایی که پس از آن ناچار شدم برای تهیه یخچال به تهران بروم.
او ادامه میدهد: رفتنِ هر چند روز یک بارِ من به تهران و نبودن کسی که مغازه را به او بسپارم به تعطیلی مغازه انجامید. به همین دلیل تصمیم گرفتم یخچالهای ویترینی دستدوم را از مشهد و شهرهای اطراف تهیه کنم. وانتی هم خریدم و با همین روش جنسم را خریداری میکردم و میفروختم.
در این میان برخی ماجراهای جالب نیز پیش میآمد؛ برای نمونه، یکبار که مشغول تمیزکردن یخچالی بودم که از حاشیه شهر خریده بودم، لحظهای که درِ یخچال را باز کردم ناگهان مرغ و خروسی از داخل آن بیرون پریدند! من که خیلی تعجب کرده بودم، به فروشنده زنگ زدم تا برای بردن مرغ و خروسش مراجعه کند. او هم شگفتزده گفت که مدتهاست این یخچال بیاستفاده در گوشه حیاط افتاده بوده است!
نساجمقدم با اشاره به تعمیر یخچالهای ویترینی میگوید: چون من دورههای تخصصی تعمیر یخچال را گذرانده بودم در کنار خرید و فروش، گاهی هم یخچالهای خراب را تعمیر میکردم. در آن سالها بهترین یخچال ویترینی داخلی را کارخانه زاگرس میساخت که از کیفیت و دوام خاصی بر خوردار بود. بیشتر شهرت این یخچالها مربوط به موتور و بدنه آن بود.
در بدنه آن، بهترین نوع استیل با ضخامت بالا به کار میرفت که این سبب میشد وزن یخچالها بسیار بالا باشد. موتورهای به کار رفته نیز بیشتر ساخت کشورهای اروپایی مانند اسپانیا و بلغارستان و کشور آمریکا بود.
البته بهترین نوع موتور ساخت آلمان و موسوم به «دانفوس» بود. استفاده از همین لوازم مرغوب است که باعث شده برخی یخچالهای کارخانه زاگرس با گذشت بیش از نیمسده از تولید آن هنوز هم درحال کار کردن باشند. فروردین امسال در قصابیای در تهران یخچالی دیدم که تاریخ و شماره سریال آن مربوط به سال۳۲ بود.
حسن خادم رضوی، یکی دیگر از مغازهداران راسته یخچالویترینی در خیابان شهیدمحسن کاشانی است. او متولد سال۴۶ و از همان دوران نوجوانی به عنوان شاگرد در کارخانه الکترواستیل مشهد مشغول به کار شده است. این کاسب محل تعریف میکند: در زمان تعطیلی مدارس سال۵۷ دنبال کار میگشتم.
روزی در خیابان چشمم به بنّایی افتاد که در حال کار بود. خودم را معرفی کردم و از او خواستم که مرا به شاگردی قبول کند. نگاهی به سر تا پایم انداخت و گفت: پسر جان تو یک سطل سیمان را نمیتوانی بلند کنی، غیر از این، حمالی سرانجامی ندارد، بهتر است هنری یاد بگیری تا به دردت بخورد. بعد از آن هم نشانی الکترواستیل را به من داد و گفت: برو اینجا و کارکن.
او میافزاید: در کنار پسر صاحب کارخانه مشغول به کار شدم، بعد از چندسال، صاحب کارخانه مشهدسرما به من پیشنهاد کرد که کارگاه تولیدی یخچال ویترینی بزنم و برای آنکه سرمایهام هدر نرود و ورشکست نشوم، قول داد که یخچالهای تولیدی مرا بخرد. کار تولید را شروع کردم و با حمایتهای آنها توانستم ادامه بدهم؛ الان ۲۰سالی میشود که در این زمینه مشغولم.
خادم رضوی در ادامه از کسادی بازار فروش در سالهای اخیر میگوید و توضیح میدهد: در گذشته لوازم خام مانند ورق و موتور و جز اینها قیمتهای متعادلی داشتند و درنتیجه، قیمت تمامشده یخچال هم به اندازهای بود که فروشنده میتوانست با درصدی بالاتر آن را بفروشد و سود کند.
اما در سالهای اخیر بهویژه در زمان تحریمهای یکیدوسال گذشته، قیمت مواد خام ناگهان چندینبرابر افزایش پیدا کرد تا کارخانهدار دیگر نتواند مواد خام گذشته را به کار ببرد، اینها باعث تغییرشغل یا تعطیلی برخی کارخانهها شد. شماری از کارخانهها نیز که چارهای نداشتند، به تولید خود ادامه دادند؛ با این تفاوت که از مواد اولیه ارزانقیمت و بیکیفیت استفاده کردند.
او بیان میکند: زمانی ما از موتور آلمانی و اروپایی استفاده میکردیم که امروز قیمت آن چندین برابر شده است و ما ناچاریم موتورهای چینی و تایلندی را به کار ببریم که کیفیت کمی دارند. از سوی دیگر، تورم و افزایش شدید قیمت خدمات برق و گاز و... و هزینههایی چون مزدکارگر و اجارهمغازه، تولیدکننده را وادار کرده است که به تولید جنس بیکیفیت رو آورد تا جلوی ورشکستگی خود را بگیرد.
این شهروند به تغییرذائقه مشتریها نیز میپردازد و میگوید: در گذشته بیشتر مشتریها به کیفیت و دوام یخچال فکر میکردند اما حالا مشتریها ظاهرپسند شدهاند؛ آنها به دنبال جنس فانتزی و زیبا هستند و کاری به کیفیت ندارند. ما امروز هم میتوانیم جنس باکیفیت تولید کنیم اما هیچ مشتریای دیگر دنبال کیفیت و دوام نیست. آنها توانایی پرداخت هزینه جنس باکیفیت را ندارند؛ چون قیمت آن چند برابر است؛ بنابراین عمر مفید یخچالهای امروزی به پنجسال هم نمیرسد.
محمد تاشک، متولد سال۱۳۵۰ و از قدیمیهای این راسته است. او حدود ۲۰سال است که فروشنده یخچال ویترینی است. این شهروند از نبود پارکینگ مناسب و کافی در محل کارش میگوید و توضیح میدهد: نبود پارکینگ مناسب مشکلی مهم است و مراجعهکنندگان به مغازهها و دیگر بخشهای این محدوده بهناچار خودرویشان را در حاشیه خیابان پارک میکنند.
این موضوع باعث میشود که هنگام تخلیهبارِ خودروهای حمل یخچال، معطلی زیادی پیش بیاید. ما بارها از شهرداری درخواست کردهایم که پارکینگی همگانی در این محدوده بسازد اما تاکنون پاسخی نگرفتهایم. همچنین بارها از پلیس راهور خواستهایم با خودروهای پارکشده در حاشیه خیابان برخورد و آنها را از این محل دور کنند اما این کارمان هم نتیجه نداشته است.
او با اشاره به وضعیت خاصی که یخچالها برای تخلیه دارند، عنوان میکند: به دلیل سنگینی و حجم بزرگ یخچالهای ویترینی، نمیشود آنها را با دست بلند کرد و به مغازه آورد، بلکه ابتدا باید یخچال را از پشت خودرو پیاده کرد و به زمین گذاشت و بعد آن را بلند کرد و به مغازه برد. این در حالی است که ماموران شهرداری مانند جعبه نوشابه به این یخچالها نگاه میکنند و هنگام تخلیه بار اگر به زمین گذاشته شود ماموران سد معبر از آن عکس میگیرند و یخچال را توقیف میکنند.
تا کنون سهیخچال مرا ماموران سدمعبر با خود برده و هنوز هم پس ندادهاند. مسئولان حتی میلههای آهنی در پیادهرو نصب کردهاند که هیچ خودرویی نتواند به آن وارد شود که این نیز مزاحمت دیگری برای ما ایجاد کرده است.
او نیز مانند دیگر مغازهداران این راسته از شهرداری میخواهد که در قبال مالیات و عوارضی که میگیرد با آنها همکاری بیشتری داشته باشد.
* این گزارش یکشنبه، ۱۹ مرداد در شماره ۱۱۵ شهرآرامحله منطقه ۳ چاپ شده است.