کلاهدوز، خیابانی که چهارراه ابوطالب را به چهارراه یا همان میدان قدیم احمدآباد میرساند، بهمرور و در 3دهه به یکی از بازارهای موفق مبلمان مشهد تبدیل شده است. بولوار کلاهدوز در این سالها فرازونشیب بسیاری را پشت سر گذاشته و امروز جایگاه ویژهای بین مشتریان و خریداران مبل دارد. گزارش پیش رو خردهروایتهایی از تاریخچه این بازار از زبان روحا... احمدی خباز، یکی از کسبه و مالکان قدیمی این بولوار، است.
از چهارراه ابوطالب بهسمت ابتدای بولوار کلاهدوز که میروم، به تعداد مغازهها و نمایشگاههای مبلمان اضافه میشود. در ابتدای قاضی طباطبایی یا همان کلاهدوز 48، سراغ مبلفروشی برادران احمدی را میگیرم، اما اثری از آن نیست و جایش را ابزارفروشی گرفته است. روحا... احمدی خباز و برادرش، هادی، از مالکان قدیمی اینجا هستند و چند نسل اینجا زندگی کردهاند. روحا... 48سال دارد و باغهای توت و انگور این محدوده را بهخاطر دارد.
او سال78 همراه با برادرش، هادی، مبلفروشیشان را در ابتدای تقاطع قاضیطباطبایی و کلاهدوز افتتاح میکند. اما سال گذشته تغییر شغل میدهند و اکنون ابزارفروشی دارند. احمدی میگوید: «مبلفروشی در بولوار کلاهدوز از همین قاضیطباطبایی شروع شد و سپس بهسمت چهارراه ابوطالب گسترش پیدا کرد، اما در سالهای گذشته این قسمتها ابزارفروشی شد و مبلفروشها از قاضیطباطبایی به بعد بیشتر شدند. تا سال گذشته ما هم فروشنده و هم تولیدکننده مبلمان بودیم، اما با کسادی بازار در چند سال گذشته مبلفروشی را تعطیل کردیم. علاوهبر اینکه همه مغازههای اطراف ما هم ابزارفروشی شدند.»
روحا... به سال67 اشاره میکند که آقای رمضانی اولین مبلفروشی اینجا را بهنام گیتی راه انداخت. او میگوید: «در سالهای ابتدایی دهه60، بولوار کلاهدوز تا قاضیطباطبایی میرسید و پس از آن زمین خاکی بود و آسفالت نداشت. ابتدای سال67 بود که تعدادی مغازه اینجا ایجاد شد و آقای رمضانی اولین مبلفروشی اینجا را بهنام «گیتی» راهاندازی کرد و چند مغازه هم تعمیرات مبلمان را انجام میدادند. بهمرور به تعداد مبلفروشیهای این محدوده اضافه شد. سالهای ابتدای دهه70 بود که روسها وارد ایران شدند و به بازارهای مختلف مانند کفش، کیف، پوشاک و مبلمان وارد شدند. آنها دنبال جنس ارزان و مفت بودند و در همان ایام سفارشهای بسیاری به مبلفروشیهای اینجا دادند، اما وقتی کار را به بازار آسیای میانه یا اروپا میبردند، خریدار نداشت و نتوانستند پول مغازهداران را بپردازند. همین موضوع سبب شد تا تعداد زیادی از مبلفروشان در آن دوره ورشکسته شوند.»
بازار مبلمان کلاهدوز در همان ابتدای راه درحال نابودی بوده است که آقای ناطقی با مبلمان «جاده ابریشم» از راه میرسد و دوباره بازار جان میگیرد. احمدی میگوید: «سال78 مبلمان «جاده ابریشم» نبش کلاهدوز48 شعبه زد. مدیریت آن برعهده آقای ناطقی از اهالی مشهد بود که تهران زندگی میکرد و همانجا بزرگ شده بود.
او شیوه جدیدی از فروش مبلمان را در مشهد راه انداخت و مبل را در 10قسط و در 9ماه میفروخت. یادم هست آن زمان یکدست مبل را به 65هزار تومان میفروخت. 6500تومان آن را همان ابتدا نقد میگرفت. پس از آن مشتری تا 9ماه، هر ماه قسط 6500تومانی هم پرداخت میکرد. این شیوه نقد و قسط روش خوبی بود و مردم برای خرید مبلمان جذب شدند. فروش مبل بهسرعت رشد کرد. مغازه ما روبهروی مغازه آقای ناطقی بود و ما هم با تهران ارتباط داشتیم و در این سالها از مغازهداران تجربه کسب کرده بودیم. شیوه آقای ناطقی را ادامه دادیم و درآمد خوبی داشتیم. از تهران جنس میگرفتیم و اینجا با 10قسط میفروختیم. بازار رونق خوبی گرفته بود و هر روز به تعداد فروشندگان مبل اضافه میشد. بهمرور محدوده ما بین قاضیطباطبایی تا چهارراه ابوطالب به مرکز فروش مبل تبدیل شد.»
آقای احمدی از ورود دههشصتیها به بازار مبل و خلاقیت آنها در این بازار صحبت میکند و میگوید: «از سال78 دههشصتیها وارد بازار مبل شدند و کلاهدوز به شکل نوین آن شکل گرفت. آنها مغازههای بزرگ اجاره و طرحها و دکورهای جدید ایجاد کردند. بهمرور بازار مبل کلاهدوز از قاضیطباطبایی به بعد رونق بیشتری گرفت. آقای ناطقی هم از کلاهدوز48 رفت و ما تنها ماندیم. مبلمان گیتی هم مغازهاش را جمع کرد و اجاره داد. ما هم جمع کردیم و ابزارفروش شدیم.»
روحا... درباره بازارهای مبل مشهد میگوید: «بازار مبل کلاهدوز سالهای گذشته در حاشیه بود و بازار مبل جاده شاندیز و ویرانی رونق داشت. آن زمان برخی کاسبان آنجا، برای تخریب بازار کلاهدوز به مشتری میگفتند اگر جنس معمولی میخواهید به کلاهدوز بروید، ولی الان شرایط کلاهدوز آنچنان از نظر مدل و کیفیت رشد کرده است که کسبه همان شاندیز و ویرانی دربهدر بهدنبال مغازه برای اجاره در کلاهدوز میگردند. اکنون کیفیت و کلاس کار مبلمانهای کلاهدوز جزو بهترینهای بازار در مشهد است. بازار سناباد تقریبا منقرض شده است و کمتر از 20درصد مبلمانفروشیهای آنجا فعالیت میکنند، اما بازار مبل جاده کلات و روستای گرجی درحال رونق است.»
احمدی توان مالی کسبه امروز را با گذشته اینطور مقایسه میکند: «قدیم اگر کسی 50میلیون تومان قرض میگرفت، کسبوکار راه میانداخت و هزینهها و درآمدهایش با هم میخواند، اما کسبه امروز باید پشتوانه داشته باشند. برخیها 10هزار متر کارگاه دارند و 20شاگرد برای آنها جنس تولید میکنند. ضمن اینکه کالاهای خود را به شهرستانها و جاهای دیگر هم میفرستند. این روزها بازار برای همه کسبه مانند آدم رو به مرگی است که یک لحظه بههوش میآید و دوباره از هوش میرود. زمانی که بههوش است، کاسب باید آنقدر توانایی داشته باشد که بتواند مشتری بیشتری جذب کند و زنده بماند.»