کد خبر: ۱۱۴۷
۱۴ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

کافه صادق بستنی، پاتوق سیاسی علامه جعفری بود

ما مشهدی‌ها جزو آن دسته افراد خوش‌شانس هستیم که علامه محمدتقی جعفری یکی از عالمان بزرگ دینی، مشهد را، حتی مدت اندکی، برای زندگی‌کردن انتخاب می‌کند. این علامه بزرگ در سنین جوانی به‌دلیل مهاجرت خانواده‌اش از تبریز به مشهد، در محله بالاخیابان کوچه چراغ‌برق زندگی می‌کرد و بعد از فوتش نیز بنا به‌وصیت خودش در حرم مطهر رضوی دفن می‌شود.

نسبش به خانواده‌های بزرگ و سرشناس تبریزی می‌رسد. پدرش حاج‌کریم جعفری، شاطر نانوایی سنگک و درس‌نخوانده بود، اما سواد دینی‌اش زبانزد و شهره بود. مادرش هم از سادات علوی و زنان دست‌به‌خیر بود، قرآن را هم خیلی خوب می‌خواند. محمدتقی جعفری قرائت قرآن را نزد مادرش فراگرفت.

 دیری نپایید که کودک 7ساله تبریزی خیلی‌ها را متعجب کرد. همه محمدتقی را می‌شناختند با صوت و قرائت خوب قرآن و رفتار بسیار پسندیده‌اش. با آنکه جزو شاگردان خوب مدرسه اعتماد تبریز بود، به‌علت مشکلات مالی درس را رها کرد و بعد از چند سال کارکردن تمام‌روز در کفاشی، صبح‌ها کار می‌کرد و شب‌ها به حوزه‌علمیه می‌رفت و در مدارس علمیه مهم و معروفی از جمله تهران، قم، نجف و مشهد درس خواند.

ما مشهدی‌ها جزو آن دسته افراد خوش‌شانس هستیم که علامه محمدتقی جعفری یکی از عالمان بزرگ دینی، مشهد را، حتی مدت اندکی، برای زندگی‌کردن انتخاب می‌کند. این علامه بزرگ در سنین جوانی به‌دلیل مهاجرت خانواده‌اش از تبریز به مشهد، در محله بالاخیابان کوچه چراغ‌برق زندگی می‌کرد و بعد از فوتش نیز بنا به‌وصیت خودش در حرم مطهر رضوی دفن می‌شود. زندگی یک‌ساله این علامه بزرگ مشهدی را از زبان غلامرضا جلالی، مدیر گروه سادات و مفاخر اسلامی بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان‌قدس خواهیم شنید که پدرش از نزدیکان و مریدان این علامه بزرگ بوده است.

 

از تبریز تا مشهد

حاج‌کریم، پدر علامه، 2برادر به‌نام‌های صادق و علی داشت که وقتی پدرومادرشان فوت کردند، برادر بزرگ یعنی صادق با کار در مغازه سبزی‌فروشی پدر، زندگی 2برادر کوچک‌تر از خود را نیز اداره می‌کرد. صادق هر روز یک فرسنگ راه به بیرون شهر می‌رفت و سبزی تازه تهیه می‌کرد تا 2برادر کوچک‌ترش وقتی از خواب بیدار می‌شوند و به مغازه می‌روند، روزی آن روز خود را از راه فروش سبزی به‌دست آورند. مغازه این 3برادر مشتری ثابت داشت. 

یک روز صادق به برادرانش گفت: «شما خیلی دیر بیدار می‌شوید و به مغازه می‌آیید، در کار جدی باشید، یک روز خواهید آمد که مغازه بسته است و من نیستم!» اتفاقا روزی این اتفاق می‌افتد؛ وقتی 2برادر کوچک به مغازه می‌روند، با در بسته روبه‌رو می‌شوند.

صادق برادرهایش را تنها گذاشته و برای همیشه از تبریز رفته بود. 40سال بعد یکی از اهالی تبریز به حاج‌کریم می‌گوید: «مش‌کریم، من برادرت صادق را در مشهد دیده‌ام» و آدرس او را می‌دهد. حاج‌کریم که آن زمان حدود 50سال سن داشته، بار سفر می‌بندد و برای دیدن برادرش راهی مشهد می‌شود و بعد سالیان سال در کافه صادق‌بستنی 2برادر یکدیگر را می‌بینند.

صادق به برادرش می‌گوید: «زیارتت را که کردی، هر وقت به تبریز برگشتی، برو و خانواده‌ات را به مشهد بیاور!» حاج‌کریم سال1325 به‌دعوت برادرش با خانواده از تبریز به مشهد مهاجرت می‌کند. آن زمان که به مشهد می‌آید، علامه محمدتقی جعفری‌یگانه طلبه بود و در نجف درس می‌خواند و بعد از مدتی به‌دلیل حضور خانواده‌اش از نجف راهی مشهد شد.

 

کافه صادق‌بستنی؛ پاتوق علامه

شاید برای شما هم جالب باشد که یکی از پاتوق‌های علامه‌جعفری کافه صادق‌بستنی بوده است، اما حقیقت حضور علامه‌جعفری در این کافه را جلالی این‌گونه روایت می‌کند: حاج‌صادق جعفری، پسر محمدجعفر توتونچی، در واقع عموی بزرگ علامه‌جعفری است که بعد از مهاجرتش از تبریزبه مشهد مسافرخانه‌ «چراغ‌برق» در بالاخیابان را می‌خرد و در طبقه پایین مسافرخانه‌اش هم نخستین‌بار کافه‌بستنی دایر می‌کند. حاج‌صادق اواسط دهه20 فوت می‌کند و از آنجا که فرزندی نداشته، کافه صادق‌بستنی را 2برادرش علی و کریم که عمو و پدر علامه‌جعفری بودند، اداره می‌کنند.

این 2برادر تا دهه40 میراث‌دار برادرشان صادق بودند و مدیریت کافه را برعهده داشتند و پس از آن مدیریت به محمدجعفر جعفری، برادر بزرگ علامه‌جعفری می‌رسد که ما آمیرزاجعفر صدایش می‌کردیم. آمیرزاجعفر هم بسیار آدم متدینی بود. یکی از دلایل موفقیت این آدم‌ها ایمان، تدین و مردم‌داری بود. 

کافه صادق‌بستنی در دهه‌های40 و50 به پاتوق فرهیختگان برای بحث و گفت‌وگو درباره مسائل دینی تبدیل شود

همین ایمان سبب شده بود که همه علمای بزرگ وقتی از تهران و قم برای زیارت به مشهد می‌آمدند، در مسافرخانه صادق‌بستنی ساکن شوند. این موضوع سبب شده بود کافه صادق‌بستنی در دهه‌های40 و50 به پاتوق فرهیختگان برای بحث و گفت‌وگو درباره مسائل دینی تبدیل شود. یکی از افرادی که به این کافه زیاد رفت‌وآمد داشت، علامه‌جعفری بود.

 هر کسی که کار یا سؤالی از ایشان داشت، اگر ساعتی از روز را در این کافه سپری می‌کرد، حتما ایشان را می‌دید. پدر من هم آذری‌زبان بود و به‌همین دلیل زیاد با علامه و برادر ایشان آمیرزاجعفر ارتباط داشت. وقتی من کوچک بودم، من را هم به این کافه برده بود.

 

یورش ساواک به کافه صادق‌بستنی

حضور علامه‌جعفری و رفت‌وآمد روحانیون بزرگ کم‌کم باعث تشکیل جلسات و سخنرانی‌های مهمی در اعتراض به تصمیمات رژیم شاه شد؛ جلساتی که گاه هماهنگ‌کننده تظاهرات گسترده در مشهد می‌شد. آوازه تشکیل این جلسات به‌گوش ساواک رسید.

جلالی از زبان پدرش که برای او تعریف کرده است، درباره این جلسات و همچنین یورش ناگهانی ساواک به کافه صادق‌بستنی برای دستگیری علامه، این‌گونه می‌گوید: پدرم هر روز سری به کافه صادق‌بستنی می‌زد. آن روزهایی که علامه در مشهد حضور داشتند، هر روز به کافه می‌آمدند و در یکی از اتاق‌های کافه می‌نشستند تا سایر روحانیون و مردم هم بیایند. وقتی همه جمع می‌شده‌اند، علامه شروع به سخنرانی علیه رژیم شاه می‌کرده است.

در یکی از این روزها که پدرم به‌عادت همیشگی به کافه رفته بود و همه منتظر سخنرانی بودند، ساواکی‌ها ناگهان وارد کافه می‌شوند و همه‌جا را برای پیداکردن موردی مشکوک می‌گردند و خوشبختانه آن روز هیچ چیز مشکوکی در کافه وجود نداشته است. چند بار دیگر هم ساواک به این کافه می‌آید، اما هر بار دست‌ازپادرازتر کافه را ترک می‌کند. 

بنا به آن چیزی که من در اسناد و کتاب‌های مختلف خوانده‌ام، بیش از ۱۸۰سند حاوی گزارش‌های ساواک درباره علامه‌جعفری در دست است

علامه در مدت یک‌سالی که در مشهد حضور داشته، هر روز برای مردم سخنرانی می‌کرده است. بنا به آن چیزی که من در اسناد و کتاب‌های مختلف خوانده‌ام، بیش از ۱۸۰سند حاوی گزارش‌های ساواک درباره علامه‌جعفری در دست است. چون مأموران ساواک به‌درستی نمی‌توانستند از مباحث علمی و فلسفی او آگاه شوند، به‌ناچار از طریق منابع و مأموران متعدد از جلساتش گزارش تهیه می‌کردند؛ به‌طوری‌که در طول سالیانی که زیر نظر ساواک بود، بیش از ۲۰منبع از جلسه‌هایش گزارش کرده‌اند و بنابر اسناد، در جلسات علامه‌جعفری، عموما جوانان و دانشجویان شرکت می‌کردند و تعداد آن‌ها زیاد و حدود ۵۰۰نفر و حتی بیشتر هم بوده است.

 

ترک مشهد

علامه محمدتقی جعفری‌یگانه بعد از یک‌سال تصمیم به ترک مشهد می‌گیرد. جلالی درباره این تصمیم می‌گوید: علامه در سن 25سالگی، زمانی که به‌توصیه استادانش از نجف به مشهد آمده بود، مدرک اجتهادش را دریافت کرد. در واقع ایشان در مشهد به درجه اجتهاد رسیدند و مدرک خود را از آیت‌ا... میلانی دریافت کردند.

 یکی از دلایلی که باعث مهاجرت اجباری علامه از مشهد به تهران شد، آب مشهد بود. آب مشهد معده‌اش را اذیت می‌کرد. یک مدت مریدانش آب از روستای دولت‌آباد شاندیز برایش می‌آوردند. کم‌کم او به‌خاطر ناسازگاری آب با معده‌اش مشهد را برای همیشه به‌قصد تهران ترک و تا پایان عمر در پایتخت زندگی می‌کند.

مرداد سال1377 بدون هیچ سابقه‌ای بیماری به‌سراغ علامه می‌آید. پیش از آن او سفر پرکاری به تبریز داشته و پس از بازگشت، احساس ضعف شدیدی در خود می‌کند و اگرچه با استراحت بهبودی نسبی حاصل می‌شود، اما با کاهش وزن، برای مداوا راهی نروژ می‌شود. دکترها تشخیص سرطان می‌دهند و در آخرین روز، بیماری‌اش با سکته‌مغزی شدت می‌یابد و در نهایت روز دوشنبه 25آبان‌ ساعت10:30 صبح به‌وقت لندن دار فانی را وداع می‌گوید. بنا به‌وصیتش پیکرش به مشهد منتقل و در رواق دارالزهد حرم‌مطهر به‌خاک سپرده می‌شود.

کم‌کم او به‌خاطر ناسازگاری آب با معده‌اش مشهد را برای همیشه به‌قصد تهران ترک و تا پایان عمر در پایتخت زندگی می‌کند

در میان صد اثر علمی به‌جامانده از علامه‌جعفری، 27جلد کتاب با عنوان «تفسیری تفصیلی بر نهج‌البلاغه» است که نشان از اهتمام و علاقه جدی ایشان به امام‌علی(ع) و نهج‌البلاغه دارد. بسیاری این تفسیر را یکی از گنجینه‌های بزرگ جهان علم و دانش و معنویت به‌شمار می‌آورند و بسیاری جلسات سخنرانی و شرح نهج‌البلاغه او را به‌یاد دارند که با اشتیاق و دقت و علاقه از امام‌علی(ع) می‌گفت و گاهی مکثی می‌کرد و با همان لهجه شیرین آذری می‌گفت: «ا...اکبر، علی(ع) مال این خاکدان نیست!»

علامه با بیش از 140دانشمند بزرگ دنیا مباحثه داشت که مکاتباتش با «برتراند راسل» یکی از فلاسفه غرب، شهرت بیشتری یافت که او علامه را «فیلسوف شرق» نامیده بود. همچنین علاقه به دانستن شاخه‌های مختلف علوم باعث شد علامه‌جعفری در جلسات هفتگی پروفسور محمود حسابی که در منزلش برگزار می‌شد، شرکت کند؛ جلساتی که زمینه آشنایی آن‌ها را فراهم کرد و 24سال تا پایان عمر دکتر حسابی ادامه یافت.

ارسال نظر
نظرات بینندگان
دفتر نشر آثار علامه جعفری
|
Germany
|
۲۲:۴۷ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۳
0
0
با سلام. مطالب مربوط به کافه صادق بستنی که مرحوم صادق جعفری عموی علامه محمدتقی جعفری بنیان گذار آن بود، مطالعه شد. قابل ذکر است که برخی مطالب مندرج در مصاحبۀ آقای جلالی با مرحومه المیرا منشادی، فاقد سند قطعی استو از جمله فعالیتهای سیاسی علامه جعفری در کافه صادق بستنی. از بستگان مرحوم علامه جعفری هنوز در مشهد در قید حیات هستند و پس از استعلام این مطلب، همگی به نادرست بودن آن اذعان دارند. اینکه عده ای از علمای تهران و قم و مشهد در کافه صادق بستنی اجتماع داشته و صحبت میکردند، کاملاً درست است، اما هیچ سخنرانی سیاسی و فعالیتهای مرتبط با آن در کافۀ مذکور صورت نمیگرفته است.

سلام و سپاس فراوان از پیام شما و توضیحات بسیار خوبتون. ممنون میشیم اگر شماره ای از خانواده مرحوم جعفری دارید برامون بفرستید تا گفتگویی با ایشون داشته باشیم. سپاس 

آوا و نمــــــای شهر
03:44