یکی از جلوههای وحدت را میتوانید در محله مهدیآباد ببینید، وقتی متوجه میشوید که مسجد مکی این محله درست پهلوبهپهلوی حسینیه علیبنابیطالب (ع) قرار گرفته است، آنچنانکه دیوار میانی آنها مشترک است. پرسشوجو که میکنیم، به زیباییهای دیگری برمیخوریم و آن، این است که قسمتی از زمین این مسجد را یک شیعه وقف مسجد اهل سنت کرده است.
مولوی عاصفی تعریف میکند: «متراژ این مسجد در گذشته کم بود و فضا کفاف جمعیت نمازگزار اهل سنت را نمیداد، از اینرو حاجحسین یاوری که یکی از قدیمیهای همین محله است، زمین دویستمتریاش را که در همسایگی این مسجد قرار داشته، وقف میکند تا اهل سنت محله بتوانند با افزایش متراژ مسجد، نمازجماعت و مراسم مذهبی خود را بهراحتی در آن برگزار کنند.»
مولوی عاصفی ادامه میدهد: «از سال ۸۳ پیشنماز مسجد مکیها هستم و تاکنون حتی یک نمونه اختلاف یا درگیری با اهل شیعه نداشتهایم که هیچ، برعکس در مراسم مذهبی یکدیگر شرکت میکنیم. ما وقت شهادت ائمه برای عرض تسلیت به حسینیه میرویم و نذری میدهیم و شیعیان هم در مراسم ما شرکت میکنند.
در یک کلام بگویم که مصداق و ضربالمثل وحدت را میتوان در همین یک نمونه دید. علاوهبر این، در اینجا ازدواجهای مبارک زیادی بین شیعه و سنی صورت گرفته است. خانوادههای بسیاری در همین محله زندگی میکنند که نصف فرزندان آنان، شیعه و نصفشان اهل سنت هستند.
نصف اینها به مسجد مکی میروند و باقی به مسجد صاحبالزمان (عج). در تمام این سالها، این مردم به همین شیوه زندگی کرده و تاکنون هیچ مشکلی نداشتهاند. شیعه و سنی بدون کوچکترین مشکلی، فعالیتهای مذهبیشان را انجام میدهند.
اما حسینیه علیبنابیطالب (ع) که همجوار مسجد مکی اهل سنت قرار گرفته است، نیز قصهای شنیدنی دارد. حوریه ملتی، پرستار بازنشسته، یکی از بانوان خیّر و واقف در محله حجتآباد است که مدیریت این حسینیه برعهدهاش است. بهگواهی اهالی، در تمامی سالهایی که همسایگی بین این حسینیه و مسجد اهل سنت برقرار بوده است، هر دو گروه شیعه و سنی بدون کوچکترین مشکلی فعالیتهای مذهبیشان را انجام میدهند.
خانم ملتی میگوید: ۱۵ سال قبل زمین این حسینیه را که آن زمان کارگاه بود، خریدم. من آن ملک را خریدم تا سرمایهای برای آینده خودم و فرزندانم باشد. چند سال هم در اجاره بود تااینکه با خودم گفتم بهتر است این ملک را به کارهای درمانی که خودم سررشتهای در آن دارم و محله هم به چنین مکانی نیاز دارد، اختصاص بدهم، بنابراین آن را از اجاره درآوردم.
با شروع محرم خواستم که یک هیئت به این مکان بیاید و مراسم دهه اول را برگزار کنند. بعد از اینکه دهه اول محرم تمام شد و آمدم کلید کارگاه را بگیرم، یکی از بانوان محله گفت: «آمدهاید کلید حسینیه را بگیرید؟» خب، ما هم مسلمان هستیم و اعتقاداتی داریم. با گفتن این جمله، دلم لرزید و با خودم گفتم حالا که ائمه (ع) این زمین را برای انجام فعالیتهای مذهبی قابل دانستهاند، چرا من مانع آن شوم؟ این شد که با کمی تعمیر در بنا، آن را تبدیل به حسینیه کردیم.
وی ادامه میدهد: بهجرئت میتوانم بگویم که در تمام این سالها هیچ مشکلی با همسایههای اهل تسنن خود نداشتهایم، حتی برخی برادران و خواهران اهل سنت در مراسمی که حسینیه برگزار میکند، شرکت میکنند. مولوی مسجد هم با ما ارتباط خوب و صمیمی دارد.
تصور میکنم این صمیمت تنها درصورتی بهوجود میآید که احترام در روابط جاری باشد و این امر باید در عمل نشان داده شود. ناگفته نماند که گروههای افراطی زیادی میخواستند وارد هیئتمان شوند، اما در این سالها تلاش کردم که این گروهها و افراد وارد هیئت نشوند تا بیاحترامی به همسایهمان نشود. باید یاد بگیریم که راه را برای ورود افراد سودجو که قصد تفرقهافکنی بین اهل تسنن و شیعه را دارند، بگیریم، زیرا همه ما مسلمان هستیم و تفرقه و جدایی تنها میتواند به نفع دشمن اسلام و مسلمانان باشد تا به هدفی که میخواهند، برسند.
* این گزارش در شماره ۲۲۵ شهرآرا محله منطقه ۵ مورخ ۲۲ آذرماه سال ۱۳۹۵ منتشر شده است.