روی ویلچرهای مخصوص نشستهاند و بهسرعت پاسکاری میکنند. با دستانشان همزمان ویلچر را هدایت میکنند و توپ را روی هوا میقاپند و با دقت در سبد میاندازند. اینجا سالن شادروان علی حمیدی آسایشگاه فیاضبخش در منطقه ۲ محله بهاران است؛ جایی که سه ورزشکار را در مسیر قهرمانی قرار داد.
امیرمحمد کلیدری، الیاس مرتضیمقدم و فؤاد مظفری تصورش را هم نمیکردند که روزی توپ بسکتبال دستشان بگیرند، چه برسد به اینکه با ویلچرهایشان در میدان رقابتهای بینالمللی بتازند و قهرمان شوند.
این ورزشکاران علیرغم همه مشکلاتی که داشتند، دست از تلاش نکشیدند و بالاخره از تیم بسکتبال با ویلچر آسایشگاه فیاضبخش به عضویت تیم ملی بسکتبال با ویلچر جوانان درآمدند. در تیم ملی هم خوش درخشیدند و در مسابقات جوانان آسیا-اقیانوسیه تایلند، در آذرماه سال جاری مقام سوم را برای کشورمان به دست آوردند؛ جایگاهی که جواز حضور در مسابقات جهانی برزیل را هم نصیبشان کرده است.
بسکتبال برای امیرمحمد کلیدری هجدهساله بر هر چیز دیگری اولویت دارد. او که از بدو تولد، از زیر سینه معلولیت داشته است، ۱۰ سال پیش، بازیهای حامد حدادی را در تلویزیون دیده و محو مهارتش با توپ شده بود. این نقطه ابتدایی علاقه اش به بسکتبال است.
میگوید: حامد حدادی آن موقع بازیکن تیم ملی بود و با تمام توانش در مسابقات بازی میکرد. قدرت و استقامت او و دیدن بازی زیبایش با توپ، من را به این رشته علاقهمند کرد. بسکتبال رشته سختی است؛ برای همین آن را انتخاب کردم تا خودم را به چالش بکشم. برای رسیدن به موفقیت باید تلاش میکردم و با سختیهای مسیر روبهرو میشدم.
بعداز علاقه به بسکتبال، امیرمحمد که آن موقع هشتسال داشت به سالن حمیدی آمد و برای اولینبار توپ بسکتبال را به دست گرفت. آنقدر جثهاش کوچک بود که به خاطر اینکه توپ را درون سبد بیندازد، حلقه را برایش پایین میآوردند. تعریف میکند: آن زمان کوچکترین عضو تیم بودم. آنقدر بسکتبال را دوست داشتم که بعداز مدرسه، سریع غذا میخوردم و با پدرم بهسمت سالن میآمدیم. دوست نداشتم یک لحظه را هم برای تمرین از دست بدهم.
از یازدهسالگی به بعد با تیم آسایشگاه فیاضبخش در مسابقات مختلف شرکت میکرد و سال ۱۳۹۵ همراه تیم در مسابقات نوجوانان قهرمان کشور که در شهر تهران برگزار شد، مقام دوم را به دست آورد. بعد از آن هم یکبار به تیم ملی جوانان دعوت شد، اما در مرحله نهایی حذف شدند. درنهایت برای مسابقات آسیا-اقیانوسیه که امسال در کشور تایلند برگزار شد، عضو ثابت ماند و همراه تیم مقام سوم را کسب کرد.
او میگوید: هیچوقت خاطره بازی ردهبندی با فلیپین و لذت پیروزی در این مسابقه را فراموش نمیکنم. کسب این مقام و رفتن روی سکوی مسابقات آسیا-اقیانوسیه فراموشنشدنی است.
امیرمحمد طی سه سال اخیر علاوهبر بسکتبال، سراغ ورزش پرتاب وزنه و دیسک هم رفته و در این رشتهها نیز خوش درخشیده است. او میگوید: چند سال پیش، تیم بانوان پرتاب دیسک و وزنه از مسابقات بینالمللی برگشته بودند و برای استقبال از آنها به فرودگاه رفته بودیم. آنجا مربی پرتاب دیسک آقایان هم بود و من را دید و گفت دستهای بلندی دارم که برای این رشته مناسب است؛ ولی من جانم به بسکتبال بسته بود و اوایل قبول نمیکردم سراغ رشته دیگری بروم.
مربی آنقدر صحبت و پیگیری کرد تا درنهایت یک روز برای تست رفتم. حالا سه سال است که این رشتهها را هم کنار بسکتبال دنبال میکنم. دو دوره در مسابقات قهرمانی کشور در ماده دیسک، مقام اول را به دست آوردم و در پرتاب وزنه هم سه مدال نقره کشوری دارم.
امیرمحمد توصیهای هم به معلولان دارد و میگوید: به نظر من اگر کسی در زندگی هدف داشته باشد تا رسیدن به موفقیت دست از تلاش برنمیدارد. فرقی هم نمیکند مشکل جسمی داشته باشد یا نه. مهم هدف، اراده و پشتکار است.
فؤاد مظفریافخم همسن الیاس است. او از وقتی به یاد دارد فرزند آسایشگاه بوده است و اینجا را خانه خودش میداند. اطلاعاتی از خانوادهاش ندارد. فقط همینقدر میداند که معلولیتش مادرزادی است و دوسال داشته که او را به اینجا آورده و بعد هم رفتهاند.
دو سال پیش، بسکتبال را شروع کرد ولی در این مدت حسابی تمرین کرده و تمام توانش را گذاشته است تا بتواند وارد تیم ملی بسکتبال با ویلچر جوانان کشور شود. او هم خیلی اتفاقی و با دیدن بازی تیمهای مشهد و خوزستان در لیگ برتر و در سالن حمیدی به این رشته علاقهمند شد.
میگوید: بازی که تمام شد، یک لحظه هم تعلل نکردم و خودم را به آقای غلامرضا نامی، مربی بسکتبال آسایشگاه، رساندم و گفتم میخواهم بسکتبال بازی کنم. آقای نامی قبول کرد و خوشبختانه از پس تمرینات جلسه اول برآمدم و عضو تیم آسایشگاه شدم.
فؤاد هم مثل سایر بازیکنان در مسابقات مختلف حضور داشته است و مدالهای رنگارنگ دارد. سال گذشته در لیگ ملی همراه با همتیمیهای سالن فیاضبخش مقام سوم را به دست آورده و در مسابقات لیگ کشوری که امسال در تهران برگزار شده، عنوان سوم را کسب کرده است.
خودش میگوید: اگر تمرینات سختگیرانه مربیام، آقای نامی نبود، الان عضو تیم ملی بسکتبال با ویلچر جوانان نبودم. تجربه حضور در تیم ملی و مسابقات آسیایی آنقدر شیرین بود که سختی همه تمرینها را از یاد بردم. الگوی من بازیکنان باسابقه و قدیمی سالن حمیدی و آسایشگاه فیاضبخش هستند که در مسابقات بینالمللی خوش درخشیدند؛ افرادی همچون حسن عبدی، غلامرضا نامی و محمد اندایش. از آنها علاوهبر بسکتبال، راه و رسم زندگی را آموختم.
یاد گرفتم در موفقیتها مغرور و در سختیها ناامید نشوم و تلاشم را برای رسیدن به موفقیت بیشتر کنم. هدفم این است که این رشته را با تمام توان دنبال کنم و عضو تیم ملی کشور شوم و عکسم روی دیوار کنار عکس دیگر افتخارآفرینان آسایشگاه نصب شود.
البته او آرزوی دیگری هم دارد. فؤاد حالا دانشآموز کلاس دهم رشته علوم انسانی است و دوست دارد مترجمی زبان عربی را در دانشگاه ادامه دهد. او میگوید: خانم غریب، معلم قرآن کلاس چهارم تا هشتم من بودند و آنقدر خوب به من قرآن و زبان عربی را آموزش دادند که به این رشته علاقهمند شدم و میخواهم مترجم زبان عربی شوم.
الیاس مرتضیمقدم شانزدهسال دارد. دوساله بود که خانوادهاش راهی سفر شدند؛ سفری که منجر به تصادف شد و در آن، الیاس هم مادرش را از دست داد و هم مچ پایش آسیب دید و او را راهی آسایشگاه فیاضبخش کرد.
میگوید: بعد از فوت مادرم، پدرم توانایی نگهداری از من را نداشت و از آن زمان آسایشگاه خانه من شده است؛ همینجا درس خواندم، بزرگ شدم و ورزش را شروع کردم. اوایل فقط در اوقات فراغت تابستان به سالن حمیدی میآمدم و مسابقات بسکتبالی را که اینجا برگزار میشد، نگاه میکردم.
بودن در اینجا برایم حکم پر کردن اوقات فراغت را داشت. بهمرور آنقدر جذب بازی شدم که خودم را وسط سالن و حین بازی تصور میکردم. دوست داشتم با ویلچرم به همان سرعت دور بزنم و توپ را داخل حلقه بیندازم.
همان موقع سراغ مربی سالن رفت و از علاقهاش به بازی بسکتبال گفت. مربی هم قبول کرده و او از نهسالگی تمریناتش را شروع کرد. تصور نمیکرد بسکتبال با ویلچر سخت باشد؛ ولی عزمش را جزم کرد تا از بقیه همتیمیها کم نیاورد. با اراده سر تمرینات حاضر شد و توانست عضو ثابت تیم آسایشگاه شود.
تمرینات سخت و فشرده آن سالها کمک کرد تا او بتواند در مسابقات لیگ حضور داشته باشد و بعد هم به تیم ملی بسکتبال با ویلچر جوانان کشور دعوت شود. البته که راه آسانی نبوده است.
الیاس میگوید: روزهایی که تازه این رشته را شروع کرده بودم، تصور درستی نداشتم و فکر میکردم توپ را دستم میگیرم، با ویلچر خودم را به حلقه میرسانم و بعد هم آن را گل میکنم، اما قصه فقط این نبود و بازی کلی قاعده و قانون داشت که اگر رعایت نمیکردم خطا بود و گل هم بینتیجه میشد. ضمن اینکه همه هیجان این ورزش به کار گروهی و همراهی همه اعضای تیم است. مربیهای آسایشگاه هم حسابی به ما سخت میگرفتند تا از پس مشکلات بربیاییم.
الیاس هم مثل سایر همتیمیهایش مقامهای مختلفی در کارنامه دارد، مثل سه بار کسب مقام اولی لیگ ملی که مخصوص نوجوانان است. دو بار هم در لیگ برتر همراه همتیمیهایش مقام دوم را به دست آورده است. اما بهترینش دعوت به تیم ملی است.
او روزی را که بهروز سلطانی، مربی تیم ملی، آنها را به اردوی تیم دعوت کرده است، بهخوبی به یاد دارد و میگوید: خیلی خوشحال شدیم و عزممان را جزم کردیم تا در تمرینات از همه توانمان استفاده کنیم. هدف هر ورزشکاری که حرفهای کار میکند، حضور در تیم ملی کشورش است.
یادم است که ۱۰ روز تمرین فشرده در تهران داشتیم و توانستیم جزو دوازدهنفر انتخابی تیم ملی از بین سینفر باشیم. اسامی افراد تیم ملی را در کانال تیم معرفی میکردند. اسممان را که دیدیم از خوشحالی فریاد میزدیم. تازه کارمان شروع شده بود و باید در رقابتهای بینالمللی میدرخشیدیم.
الیاس در حال حاضر دانشآموز رشته تربیت بدنی است و میخواهد همین رشته را در آینده ادامه دهد. تمرکزش را روی درس و تمرینات گذاشته است و میخواهد در این حوزه پیشرفت کند.
او میگوید: وقتی بزرگتر شدم و داستان زندگیام را شنیدم، ناراحت بودم که چرا پدرم من را رها کرده و رفته است؛ اما این اتفاق باعث پیشرفت من شد. روزهای سختی بود، ولی نتیجه آن برایم خوب شد. امیدوارم با همراهی مربیان و کادر دلسوز آسایشگاه فیاضبخش همچنین مربی و اعضای تیم ملی دستاوردهای بیشتری برای کشور به ارمغان آوریم. از نوجوانها و جوانها میخواهم به مشکلاتی که در مسیر رسیدن به اهدافشان وجود دارد، توجه نکنند بلکه تمرکزشان را روی توانمندی، استعداد و ارادهشان بگذارند.
غلامرضا نامی چهلوهشتساله، مربی تیم بسکتبال آسایشگاه فیاضبخش، افتخاری نبوده که در این رشته به دست نیاورده باشد. وقتی خودش بازیکن بوده مدالهای رنگارنگ مسابقات کشوری و بینالمللی را کسب کرده و حالا میخواهد دستاوردش را دراختیار نوجوان و جوانان تیم بسکتبال اینجا قرار دهد.
او میگوید: تمام مدارج بسکتبال را پشت سر گذاشتم و در مسابقات جهانی حضور داشتم. حالا این وظیفه من است که دست همنوعم را بگیرم و در رسیدن به موفقیت کمکش کنم. این سه جوان با پشتکار و تلاش خودشان و با راهنمایی مربیان اینجا به تیم ملی جوانان راه پیدا کردند و نتیجه تلاشهایشان حالا به بار نشسته است. آنها هم مثل خیلی از بازیکنان تیم آسایشگاه با این رشته آشنا نبودند و نمیتوانستند با ویلچرهای ورزشی کار کنند، ولی بهمرور یاد گرفتند.
غلامرضا نامی معتقد است قهرمانی در هر رشته و ورزشی روزی به پایان میرسد. مهم هدایت جوانان به سمت باورکردن خودشان و کشف استعدادها و تواناییهای آنهاست.
او میگوید: این سه جوان با حضور در مسابقات آسیایی و کسب مدال متوجه شدند که چطور با مقاومت دربرابر سختیها و با تمرینهای سخت و فشرده میتوان به موفقیت رسید. این تجربه به آنها کمک کرد که دربرابر چالشها و سختیهای زندگی بهجای گوشهنشینی بهدنبال راه درست بروند و اهداف و آرزوهایشان را دنبال کنند. آنها میدانند که زندگی میدان مبارزه است و باید با تلاش و پشتکار از پس موانع بربیایند. هدف ما این است که شوق پیشرفت در زندگی را در وجود معلولان زنده نگه داریم تا شخصیتشان رشد کند و در جامعه مؤثر باشند.
* این گزارش شنبه ۶ بهمنماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۹۰ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.