کد خبر: ۱۰۸۰۱
۲۲ آبان ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۲

خاطرات خوش خانه طیبه‌خانم از عروسی‌های محله بهشتی

تا بیست‌سال پیش، هر‌کس در محله عروسی داشت، سراغ طیبه‌خانم می‌آمد؛ «آن وقت‌ها رسم نبود که مراسم در تالار برگزار شود. وقتی همسایه‌ها می‌گفتند عروسی دارند، مجلس زنانه را در خانه ما برگزار می‌شد.»

ساکنان کوچه همت ۱۴ در محله شهید‌بهشتی، خودشان را اعضای یک خانواده می‌دانند؛ همسایه‌هایی که بیش‌از چهل‌سال است یکدیگر را می‌شناسند، نان و نمک هم را خورده‌اند و در روز‌هایی که همسرانشان در سنگر‌ها از آب و خاک کشور دفاع می‌کردند، یار و یاور یکدیگر بوده‌اند.

 




همدلی و هم‌زبانی

در بین همسایه‌ها به کلام شیوایش معروف است. سیمین وهاب‌زاده از دهه ۵۰ ساکن این کوچه است. او رمز ارتباط خوب بین همسایه‌ها را همدلی در دوران دفاع مقدس عنوان می‌کند و می‌گوید: جوان بودیم و پرانرژی. دلمان می‌خواست حالا که نمی‌توانیم در سنگر مقابل دشمن بایستیم، پشت جبهه، کاری برای رزمندگان انجام دهیم.

او ادامه می‌دهد: به یاد دارم از مسجد محله کاموا می‌گرفتیم تا برای رزمنده‌ها ژاکت ببافیم یا همراه هم برای عیادت به بیمارستان می‌رفتیم. در یکی از همین عیادت‌ها جوان برومندی را دیدم که گوشه لبش زخمی شده بود. اول تصور کردم در جبهه آسیب دیده، اما او برایمان تعریف کرد که قاشق غیر‌استاندارد بیمارستان اذیتش کرده است.

وهاب‌زاده با شنیدن این حرف به‌سراغ همسایه‌هایش رفت و از آنها خواست در حد توان قاشق استیل برای بیمارستان تهیه کنند؛ «تعداد زیادی قاشق جمع شد و در‌کنار آن، مسواک و خمیر دندان هم خریدیم و به بیمارستان بردیم. حالا که فکر می‌کنم، همسایه‌ها همیشه در این مواقع پای کار بوده‌اند.»

او از طیبه حسینی به‌عنوان همسایه‌ای همدل و خوش‌برخورد یاد می‌کند.

 

خاطرات خوش خانه طیبه‌خانم در محله بهشتی


خانه ویلایی خاطره‌ساز

طیبه‌خانم یکی از همسایه‌های قدیمی است که خانه‌اش برای جوان‌تر‌ها یادگار خاطره‌های خوش است. او از معدود افراد ساکن کوچه است که خانه ویلایی‌اش را نکوبیده و آپارتمان‌نشین نشده، بلکه آن را با بازسازی حفظ کرده است.

تا بیست‌سال پیش، هر‌کس در محله عروسی داشت، سراغ آنها می‌آمد؛ «آن وقت‌ها رسم نبود که مراسم عقد و ازدواج در تالار برگزار شود. معمولا عروسی‌ها در خانه بود. وقتی همسایه‌ها می‌گفتند عروسی دختر یا پسرشان است و می‌خواهند مجلس زنانه را در خانه ما برگزار کنند، من و همسرم با روی باز قبول می‌کردیم.»

او ادامه می‌دهد: این خانه برای من یادآور خاطرات خوش است. عروسی دختر یا پسر همسایه، به‌دنیا‌آمدن بچه‌ها، قدکشیدن و به خانه بخت رفتنشان؛ برای همین دلم نمی‌آید این خانه را بفروشم یا آپارتمانش کنم.

او منیره‌سادات میرزایی را به‌عنوان همسایه دلسوز و خوش‌اخلاق معرفی می‌کند.

 

خاطرات خوش خانه طیبه‌خانم در محله بهشتی

 

نام نیک

منیره‌خانم به‌خاطر علاقه‌اش مدرک مربیگری آمادگی‌جسمانی و آرایشگری دارد و از آن گذشته ماساژور هم است. در محله هر خانمی، کاری در این زمینه‌ها داشته باشد، سراغش را می‌گیرد.

منیره‌خانم می‌گوید: آدمیزاد آفریده شده است تا در زندگی مفید باشد و نقشش را ایفا کند و قدمی برای هم‌نوعانش بردارد. شکر خدا چند‌هنر دارم که با آن به اطرافیانم کمک می‌کنم.

خانم‌های همسایه دست منیره‌خانم را سبک می‌دانند و هر‌وقت دردی دارند، به سراغش می‌روند؛ «بیشتر همسایه‌ها به‌ویژه افراد مسن به من مراجعه می‌کنند. من هم خوشحال می‌شوم بتوانم کاری برایشان انجام بدهم.»

او یادآور می‌شود: ما بیشتر از اینکه قوم و خویشمان را در روز ببینیم، با همسایه‌هایمان حشر‌و‌نشر داریم؛ پس باید رفتارمان طوری باشد که وقتی جایی اسمی از ما برده می‌شود، به نیک نامی یاد شویم.


* این گزارش سه‌شنبه ۲۲ آبان‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۸۹ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44