سه دهه پیش، وقتی پای سؤال همیشگی «علم بهتر است یا ثروت؟» وسط میآمد، بیبروبرگرد، علم انتخاب تمام دانشآموزان بود، اما انگار حالا شرایط خیلی فرق کرده است. این تغییر را وقتی احساس میکنم که برای تهیه گزارشی بهمناسبت روز دانشآموز، راهی دبیرستان دوره دوم دخترانه دولتی «شهرآرا» در محله شهرک شهیدرجایی میشوم.
کلاس پایه یازدهم را انتخاب میکنیم و همین سؤال را از چهاردهدانشآموز آن میپرسم. پاسخهایشان جالب و متفاوت است؛ اغلبشان بدون لحظهای تردید، ثروت را انتخاب میکنند؛ زیرا از دید آنها، امنیت مالی و رفاه، همان کلید خوشبختی است.
برخی هم علم را کلید رسیدن به ثروت میدانند و میخواهند از علم، پلی بهسوی آیندهای امن و زندگیای آزادتر بسازند؛ جایی که علم و ثروت، دو همراهاند، نه رقیب. بدیهی است که سؤال علم بهتر است یا ثروت، یک سؤال نسبتا اشتباه است؛ چون انسان چه در جامعه امروز، چه در چندصد سال قبل، هم به علم نیاز داشته و هم ثروت و فقدان هر کدام، باعث ایجاد مشکلات زیادی برایش میشده است.
از سویی این گزارش بهدنبال تأییدکردن نظر یا عقیده گروه خاصی نیست و برداشت را به عهده مخاطب میگذارد. اما نکته جالب توجه در رویارویی با دانشآموزان نسل جدید، این بود که پاسخ سؤال به آنان دیکته نشده بود و به قول یکیشان، «مد» نبود که همه یک جواب بدهند.
آنها آگاهانه و آزادانه نظر خود را بیان میکردند و دلایل خود را میگفتند که سوای هر پاسخی، نشان از تعقل و تفکر آنان دارد؛ امری که میتوان به آن بسیار امیدوار بود.
نازنین اسماعیلی
نازنین دانشآموز رشته تجربی است و میخواهد در آینده فیزیوتراپی بخواند. او در تیم والیبال مدرسه هم عضو است. نازنین بدون تردید، گزینه ثروت را انتخاب میکند: «من قطعا ثروت را انتخاب میکنم. الان شرایط جوری شده که خیلی از دانشمندها در تأمین نیازهای اولیهشان هم ماندهاند.
اگر ثروتمند باشی، میتوانی به علم هم برسی، اما صرفا با داشتن علم، شاید نتوانی موفقیت مالی کسب کنی. برای آدمهای پولدار، مسیر موفقیت همیشه هموارتر است. اگر ما هم پول داشتیم، قطعا تیم بهتر و تجهیزات حرفهایتری داشتیم، مثلا کفشهای ورزشی مناسبی در اختیارمان بود.»
نازنین فرخزاد
بچهها نازنین را استاد معنوی کلاس میدانند؛ زیرا نقش معنویات را در زندگی خیلی پررنگ میداند. او بعداز کلی فکر، با دشواری سمت یکی از دو گزینه میرود: «بهنظرم علم و ثروت هردو ابزارهایی هستند برای پیشرفت و نمیتوان به یکی بیشتر از دیگری بها داد. مهم این است که بدانی از هرکدام چطور استفاده کنی و به کجا میخواهی برسی. هرکسی با یکی از این ابزارها به کشف درونیاتش میرسد. خود من هم درنهایت ثروت را انتخاب میکنم، چون فکر میکنم مسیرم را روشنتر میکند.»
فاطمه آسَن
فاطمه هدفش تحصیل در رشته فیزیوتراپی است. او هم مثل حکیمه، علم را بهعنوان ابزاری برای رسیدن به ثروت انتخاب میکند: «بهخاطر سهمیههای مختلف، رشتههای خوب به ما نمیرسد. برای همین، بیشتر بچههای اینجا فیزیوتراپی را انتخاب میکنند که بعداز دندان و داروسازی، درآمد بیشتری دارد. البته دکترها در قدیم فقط با علمشان درآمد داشتند. الان باید مهارتهای جانبی هم داشته باشی؛ مثلا پزشکانی موفقترند که مهارتهای ارتباطی یا حتی تبلیغات را هم بلد باشند.»
زهرا پیراسته
هدف زهرا تحصیل و مشغولشدن در رشته فیزیوتراپی یا مامایی است. او به نقاشی هم علاقه دارد، اما فعلا تمام تمرکزش را روی کنکور گذاشته است و فقط درس میخواند: «زمانی مردم تلاش میکردند که با علم به ثروت برسند، ولی حالا اکثرا میخواهند از راه ثروت به علم برسند و بهنظرم منطقیتر هم هست. من، چون سرمایهای ندارم، مجبورم از طریق علم به ثروت برسم، اما اگر ثروت داشتم، حتی میتوانستم صندلی کنکورم را بخرم. میتوانستم پزشکی دانشگاه آزاد بخوانم و بدون کنکور، مسیر را طی کنم. اینها گزینههایی هستند که بچههای این مدرسه از آنها محروماند.»
حکیمه هاشمی
حکیمه نظر متفاوتی دارد. او بدون تردید، علم را انتخاب میکند. او اصالتا افغانستانی است و بهعنوان یک دختر مهاجر، در این مقابله، ارزش تحصیل را بیشتر میداند: «پدر و مادرم آرزو دارند که درس بخوانم، پزشک شوم و از طریق علمم به جامعه خدمت کنم. خودم هم قدر این موقعیت را میدانم و میدانم چه بهایی برایش پرداخته شده است.
زمانی مردم تلاش میکردند که با علم به ثروت برسند، ولی حالا میخواهند از راه ثروت به علم برسند
فکر میکنم وقتی از راه علم به موفقیت برسی، بعدها ارزش ثروتت را بیشتر میدانی و عاقلانهتر مدیریتش میکنی. ولی آدمی که بدون آگاهی ثروتمند باشد، احتمال زیادی دارد، پولش را هدر بدهد.»
معصومه زادهعظیم
معصومه ثروت را به علم ترجیح میدهد. او حتی برای کسب درآمد، از همین سن دست به کار شده و در تعطیلات تابستان، هنر سفرهآرایی را یاد گرفته است: «دلم میخواست رشته فنی و حرفهای را انتخاب کنم، اما برای درآمد بیشتر، رشته تجربی را پیش گرفتم، وگرنه شخصا کارهای هنری و سفرهآرایی را بیشتر از درسهای علوم تجربی دوست دارم، حتی تابستان، سفرهآرایی را یاد گرفتم تا علاوهبر علاقه، درآمدی هم داشته باشم. ولی این کارها درآمد چندانی ندارد، اگر ثروت داشتم، بدون دغدغه مالی سراغ هنر میرفتم.»
فاطمه علوی
فاطمه معتقد است که ثروت کلید پیشرفت در زندگی است و باور دارد که علم در دنیای امروز جایگاه دیروز را ندارد: «بیشتر افراد امروزه حداقل مدرک لیسانس دارند، مدرکی که در گذشته خیلی ارزش داشت. اما الان مدرکها دیگر معنی و ارزش سابق را ندارند و بهجای آن، ثروت جایگاه بالاتری پیدا کرده است. با پول میتوانی علم را هم بخری. برای قبولی در کنکور و دسترسی به منابع آموزشی خوب، نیاز به پول داری. بدون ثروت، حتی نمیتوانی در مسیر یادگیری موفق باشی.»
سکینه رحیمی
سکینه جزو معدود افرادی است که علم را انتخاب میکند. او میخواهد در آینده پزشک شود و معدل خوبی هم دارد: «حرف بچهها را میفهمم؛ این روزها در شبکههای اجتماعی، ثروتمندان بیشتر مورد توجهاند، اما من از ثروت، آن آرامشی را که باید، دریافت نمیکنم. علم آگاهی میآورد و وقتی آگاه باشی، همان دارایی را هم بهتر مدیریت میکنی. با علم، آگاهی و آرامش بهدست میآید، چون آدم نسبتبه خودش شناخت بیشتری پیدا میکند.»
مهدیه رجبیمقدم
مهدیه میخواهد در رشته دندانپزشکی، یکی از پردرآمدترین رشتههای کنکوری، قبول شود. او از همان ابتدا تأکید میکند که به مدرک اهمیت نمیدهد و اعتقاد دارد در این دوره و زمانه، مدرک اهمیت سابق را ندارد: «بهنظرم وقتی پول داری، آرامش هم داری. من ترجیح میدهم در ماشین بنز بنشینم و گریه کنم تا اینکه در یک ماشین قراضه باشم و برای مشکلات مالیام اشک بریزم! الان هم تلاش میکنم در رشته دندانپزشکی قبول شوم تا در آینده ثروت بیشتری بهدست بیاورم. البته جدیدا پزشکان و دندانپزشکان زیادی را میبینم که از درآمدشان ناراضیاند.»
فاطمه مرادزاده
فاطمه تنها دانشآموز رشته انسانی در این جمع است. او با بچههای این کلاس دوستی نزدیکی دارد و برای این مصاحبه از کلاس بغلی به اینجا آمده است: «نمیشود با ثروت هر چیزی را خرید. برای نمونه، علم و دانش یاسمن مقبلی باعث شد که تجربه بهفضارفتن را کسب کند.
چون سرمایهای ندارم، مجبورم از طریق علم به ثروت برسم
بعضی تجربهها را نمیتوان با ثروت خرید. اما بهطور کلی در دنیای امروز، ثروت جایگاه ویژهتری دارد. من از بچگی به درسهای رشته انسانی و بهویژه زبان انگلیسی علاقه داشتم. خودم خودآموز زبان خواندم، چون هزینه کلاسهای زبان زیاد است. اگر ثروت داشتم، الان پیشرفت بیشتری میکردم. هرچه بزرگتر میشوم، اهمیت پول بیشتر برایم روشن میشود.»
ستایش مروی
ستایش میخواهد تکنسین هوشبری اتاق عمل شود، اما بیشتر به طراحی جواهرات علاقه دارد و آرزو میکند روزی این هنر را هم دنبال کند: «اگر الان ثروت داشتم، همه تجهیزات طراحی جواهرات را میخریدم و برای خودم یک کارگاه اجاره میکردم و صبح و شب همانجا میماندم و کار میکردم. اما فعلا باید یک شغل درآمدزا داشته باشم تا بعدها بتوانم به علایقم برسم. ثروت همیشه اهمیت داشته و حتی قدیمیها هم به این موضوع واقف بودند، اما فرهیختهبودن مد بوده! مد بوده که بگویند علم بهتر است!»
فاطمه بوشهری
فاطمه همه رشتههای پزشکی را دوست دارد و برایش مهم نیست که در چه شاخهای ادامه تحصیل دهد. او ابتدا علم را انتخاب میکند، اما بعد از بحثی با بچهها نظرش تغییر میکند: «اگر واقعا عالم باشی و در یک حوزه عمیق شدهباشی، میتوانی ازطریق آگاهیات به پول برسی. هرجا گیر کنی، میتوانی گلیم خودت را از آب بیرون بکشی. اما به قول بچهها، با ثروت میتوانی درنهایت علم را هم به دست بیاوری. الان کسی که پول دارد، لباسهای خوب میپوشد و به سر و وضع زندگیاش میرسد، ارج و قرب بیشتری در نظر بقیه دارد.»
من ثروت را انتخاب میکنم؛ چون ثروت آزادی عمل بیشتری برای آدم به ارمغان میآورد
سمیرا قرائی
سمیرا فعلا استرس امتحان نهایی را دارد و هدفش گرفتن نمرات خوب در این آزمون است، چون این نمرات تأثیر زیادی در رتبه کنکور دارد: «من ثروت را انتخاب میکنم؛ چون ثروت آزادی عمل بیشتری برای آدم به ارمغان میآورد. انتخابها و گزینههای بیشتری پیش رویت میگذارد. مثلا اگر ثروت بیشتری داشتم، در مدرسه خصوصی درس میخواندم نه دولتی. از یک مدرسه دولتی نمیتوان انتظار خاصی داشت، اما مدرسه خصوصی امکانات بیشتری دارد و طبیعتا در آن محیط، پیشرفت بیشتری خواهی داشت. این فقط مختص محیط مدرسه نیست؛ در مراحل بعدی زندگی هم ثروت گزینههای بهتر و بیشتری برای تو فراهم میکند.»
پریا فدایی
برای پریا سخت است که بین این دو گزینه یکی را انتخاب کند، او آرامش را وابسته به این انتخابها نمیداند: «بسیاری از بازیگران هالیوود و ثروتمندان دنیا را میبینیم که در زندگی آرامش ندارند. آنها همهچیز دارند و به هر موفقیت و آرزویی رسیدهاند، اما از درون خوشحال نیستند. این چیزها نشان میدهد که درنهایت، ثروت همهچیز نیست! من ترجیح میدهم یک آدم معمولی با یک زندگی عادی باشم، ولی آن بازیگری که کارش به خودکشی میرسد، نباشم.»
حسن محدثیگیلوایی، جامعهشناس و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی
پرسش «علم بهتر است یا ثروت؟» سؤالی انحرافی است. هر دو، مفید و مهماند. بههمیندلیل است که میگویم مطرحکردن این پرسش در مدارس ما در طی سالهای طولانی تداوم یک اشتباه است.
آدمی یک جهان و زندگی بیرونی دارد و یک جهان و زندگی درونی. ثروت بیشتر به کارمان میآید که جهان و زندگی بیرونیمان را آباد کنیم و مسائل بیرونیمان را حل کنیم تا فراغت بیابیم و به زندگی درونیمان بپردازیم؛ اما معرفت علاوه بر کمک به شناخت جهان بیرون و ایجاد تغییرات لازم در آن، برای غنیسازی جهان و زندگی درونی و غنای شخصیتی و لذت معنوی و ذهنی ضروری است.
البته آرامآرام باید یاد بگیریم که دانشها و معرفتها با هم خیلی فرق دارند و هر دانشی ارزش این را ندارد که وقتمان را برایش تلف کنیم. مجبوریم از میان آنها گزینش کنیم. نتیجه اینکه برای داشتن یک زندگی باکیفیت در این جهان، زندگیای که دیگر تکرار نخواهد شد، هم به ثروت نیازمندیم و هم به دانش.
هر دو برای تحقق رستگاری دنیوی ضروریاند؛ اگر چه به چیزهای مهم دیگری هم نیاز است، مثل یک محیط اجتماعی مطلوب و روابط اجتماعی باکیفیت. لاجرم، ازاینپس هر کسی از شما پرسید «علم بهتر است یا ثروت؟»، در پاسخ بگویید: هردوانه.
* این گزارش دوشنبه ۱۴ آبانماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۹۹ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.