اکبر تهرانی سال۱۳۵۳ وارد جمعیت شیروخورشید سرخ میشود و با عدهای از بچهمذهبیها که آن زمان تعدادشان خیلی کم بود، همگروه میشود؛ «تعداد بچهمذهبیها کم بود و بهدلیل شرایط خفقانی که حاکم بود، کسی جرئت نداشت در مسائل انقلابی حضور فعال داشته باشد، اما مادر من فردی مذهبی بود و در بیشتر مواقع با صحبت درباره اوضاع، ما را آگاه میکرد.»
بسیجی ۶۳ ساله محله کوی کارگران مشهد، ۲۳ سالش بود که از تهران به مشهد آمد و با مدرک دیپلم اتومکانیک در اداره ساختمان جمعیت شیروخورشید سرخ بهعنوان راننده مشغول به کار شد.
او یکی از کسانی است که میتواند جو حاکم در سالهای قبلاز پیروزی انقلاب را برای جوانان بازگو کند؛ «مادرم روی بعضی از مسائل تاکید بسیار داشت و میگفت با شیوهای که رژیم درپیش گرفته است، نمیتوانیم بهعنوان مسلمان از آن پیروی کنیم. به همین دلیل بود که در سالهای قبلاز تبعید امام خمینی (ره) موضوع تقلید از ایشان بهعنوان یک مرجع در خانه ما مطرح بود.»
صحبتهای آگاهیبخش مادر و گرایش مذهبی تهرانی، از او نیرویی بسیجی و انقلابی میسازد؛ آن هم در جمعیت شیروخورشید که کاملا وابسته به رژیم بود.
تهرانی متولد نخستین روز از نخستینماه سال ۱۳۳۰ است. او در خانوادهای مذهبی در مشهد متولد میشود، اما تا سال۱۳۵۳ در تهران زندگی میکند.
پس از آن با خانواده به مشهد میآید و در جمعیت شیروخورشید سرخ اشتغال مییابد. او درباره محل کارش میگوید: مکان جمعیت سابق، نرسیده به میدان دهدی بود. من ابتدا بهعنوان راننده و بعد بهعنوان مسئول اجرائیات نقلیه در آنجا مشغول به کار شدم.
کارکردن در آن محیط، سختیهای خودش را داشت؛ چون وابسته به رژیم بود و برای بچهمذهبیها که آن موقع «اُمل» خطابشان میکردند، شرایط سنگینی بود.
اما شرایط برخلاف میل برخی افراد محافظهکار که تمایل داشتند موقعیت رژیم ثابت بماند، پایدار نمیماند و انقلاب مردم ایران با رهبری مدبّرانه امام خمینی (ره) به پیروزی میرسد.
بعد از این اتفاق بزرگ و در سال۱۳۵۸، هیئتهای پاکسازی که زیرنظر قوه قضائیه آن زمان فعالیت داشتند، در ادارات دولتی شروع به کار میکنند.
تهرانی، آن زمان یکی از اعضای هیئت پاکسازی در جمعیت بود؛ «باوجودی که انقلاب پیروز سده بود، هنوز در همه ادارات نیروهایی بودند که بهدلیل تعلقخاطر به رژیم قبل، اخبار محرمانه را منتشر میکردند.
وظیفه هیئتهای پاکسازی در درجه اول، شناسایی این افراد و در مرحله بعد افراد مخبر بود. هیئتهای پاکسازی درحقیقت تیم دفاعی نظام بودند.
حضرت امام (ره) فرموده بودند ملاک عمل در این هیئتها، حال فعلی افراد است و به همین دلیل ما سعی میکردیم کسانی را که نظام و انقلاب را پذیرفته بودند، برخلاف مشکلاتی که قبل از آن داشتند، از سیستم طرد نکرده بلکه جذبشان کنیم.»
در سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی، تهرانی و خانوادهاش در «بیستمتری سیدی» که اکنون اهالی، آنجا را به «بیستمتری شهید بهشتی» میشناسند، زندگی میکردند. او میگوید: در همه راهپیماییها و تظاهراتهایی که در سالهای۵۶ و ۵۷ انجام میشد، جنبه خدایی و اسلامی قضیه برای مردم اهمیت داشت.
بهگفته تهرانی باوجودیکه حرکتهای مردمی از چهارراه شهدا و خانه آیتا... شیرازی شکل میگرفت و این مکانها هسته مرکزی و اصلی تجمعات بودند، اهالی سیدی، محمدآباد، اسماعیلآباد و طرق نیز در اجتماعات پرشور انقلاب حضور داشتند.
گریز دوباره او به سالهای بعداز پیروزی انقلاب، حرف را بهسمت هیئتهای پاکسازی میبرد؛ «حضور در راهپیماییهای سال ۵۸ به بعد، یکی از راههای شناسایی افراد بود. البته باتوجهبه اینکه نیروهای انقلابی و ضدانقلاب تا پیشاز تشکیل هیئتهای پاکسازی همکار هم بودند، شناسایی راحت بود، اما ما سعی میکردیم بنا به دستور امام به گذشته افراد اتکا نکنیم.
در این میان کسانی حضور داشتند که نهتنها خودشان همسو با انقلاب نبودند؛ بلکه افراد را به دوری از فعالیتهای انقلابی تشویق کرده و سعی میکردند زنجیره انقلاب را درهم بشکنند. آنها معتقد بودند انقلاب اسلامی پایدار نمیماند و شاه دوباره برمیگردد!»
بعداز پیروزی انقلاب اسلامی، نام «جمعیت شیروخورشید سرخ ایران» به «جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران» تغییر مییابد و بهدنبال تشکیل هیئتهای پاکسازی، در همه ادارات، فرمان تشکیل انجمنهای اسلامی و بعد از آن پایگاههای بسیج صادر میشود.
اکبر تهرانی پساز آنکه اقدام به تشکیل انجمن اسلامی در جمعیت هلال احمر مشهد میکند، با همکاری سیدابوالفضل موسوی، حسین نصرت و... پایگاه بسیج هلال احمر را نیز تشکیل میدهد؛ «قبلاز تشکیل پایگاههای بسیج ادارات، بسیج محلات شکل گرفته بود که کمکم اقشار مختلف هم به بسیج پیوستند و بسیج مهندسان، کارگری و... ایجاد شد.»
قبلاز تشکیل پایگاههای بسیج ادارات، بسیج محلات شکل گرفته بود که کمکم اقشار مختلف هم به بسیج پیوستند
تهرانی سال ۵۷ در برخی وقایع مهم مشهد حضور داشته است و حملات عوامل رژیم به مردم و در و دیوار شهر را به خاطر میآورد؛ «شاید این برداشت صحیح باشد که ارتش قصد کشتن مردم را نداشت و فقط میخواست در دل مردم رعب و وحشت ایجاد کند؛ نمونه این تحرکات، آثار باقیمانده از تیر و گلوله روی ساختمان هلال احمر است.»
پایگاه شهیدکامیاب (حوزه ۸ سیدالشهدا (ع)) همان جایی است که تهرانی بههمراه تعدادی از هممحلهایهایش در خیابان چمن در سال۵۸ به آنجا میپیوندند؛ پیوندی که درباره آن میگوید: «از سال۵۸ وارد بسیج شدهام. آن زمان فرمانده پایگاه مرحوم سیدمیرزا سرور بود. وظیفه اصلی بسیجیها ازجمله ما در پایگاه بسیج، حفظ و حراست از مسائل انقلاب بود. هفتهشتماهی در آنجا بهعنوان عضو عادی مشغول بودم تا بنا به صلاحدید فرمانده، یکی از اعضای شورای پایگاه شدم.»
او همچنین یادی از همدورهایهایش در پایگاه بسیج مسجد ولیعصر (ع) میکند و میگوید: حسینسالم، احمد جانقربان، احمد صمدی، خدیوی، موذن، محمد عبدیزاده، سعید ممتاز و محمد صاحبنام ازجمله افرادی بودند که در شورای پایگاه و بخشهای دیگر فعالیت داشتند.
* این گزارش سه شنبه، ۲۱ بهمن ۹۳ در شماره ۱۳۱ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.