کد خبر: ۱۰۶۷۰
۱۴ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۰

۵۰ سال زندگی حسن جوان با پیچ و مهره

حسن جوان ۵۰ سال است که با پیچ و مهره و ابزار سر و کار دارد. او بزرگ و معتمد محله است؛ به‌گونه‌ای که در اختلافات همسایگی همیشه به‌عنوان قاضی و معتمد محله وارد میدان می‌شود.

آدرسش را اهالی داده‌اند. همان‌هایی که شاید بیش از ۳۰‌سال است که او را می‌شناسند و به عنوان معتمد و بزرگ محله از او یاد می‌کنند. خیلی‌ها هم که سابقه همسایگی‌شان با او اندک است باز هم به همین اصل معتقدند و می‌گویند او بزرگ محله است.

اهالی محله دانشجو مشهد به این موضوع معتقدند که معتمد و بزرگ محله به‌راحتی به کسی نسبت داده نمی‌شود. بر اساس همین اعتقاد است که وقتی از ابتدای بولوار دانشجو سراغ مغازه‌اش را می‌گیریم بلافاصله بعد از عنوان مغازه ابزارفروشی حسن آقا بدون هیچ تعللی آدرسش را درست و دقیق عنوان می‌کنند.

حسن آقا فقط یک کاسب قدیمی محله ما نیست. بلکه بزرگ و معتمد محله است؛ به‌گونه‌ای که در اختلافات همسایگی همیشه به‌عنوان قاضی و معتمد محله وارد میدان می‌شود.

برنامه‌های مناسبتی محله را او هدایت می‌کند و خلاصه علاوه بر همه این خصایص، کاسب قانع و حلال‌خور عنوان دیگری است که او در این سال‌های کاسبی و همسایگی خود در میان اهالی کسب کرده است.

 

۸:۳۰ صبح ابتدای بولوار دانشجو 

از ورودی وکیل‌آباد وارد بولوار دانشجو می‌شوم. ترجیح می‌دهم ادامه مسیر را پیاده بروم. با اینکه آدرس در دست دارم، اما بعد از ورودی بولوار باز هم مغازه ابزارفروشی حسن آقا را آدرس می‌گیرم که اتفاقاهمه کسبه این محله کاملا او را می‌شناسند و درست هم آدرس می‌دهند.

خیلی‌ها هم در ادامه بیان می‌کنند که او از قدیمی‌های محله و بیش از ۳۰‌سال است که در این بولوار کار ابزارفروشی را دنبال می‌کند. مغازه حسن آقا می‌رسم. در مغازه باز است و فروشنده داخل مغازه نیست.

از همسایه کناری سراغ حسن آقا را می‌گیرم که او در پاسخ می‌گوید: حسن آقا معمولا ابتدای صبح بعد از بازکردن مغازه به حال و احوال‌پرسی همسایه‌ها می‌پردازد و سپس کار را شروع می‌کند.

 

۹:۰۰ صبح مغازه ابزارفروشی

حسن جوان متولد ۱۳۲۵ یکی از هم محله‌ای‌ها و کسبه معتمد محله دانشجوست.

او که حدود ۵۰ سال است به فعالیت و کسب‌وکار اشتغال دارد معتمد ساکنان و اهالی این محله است و اتفاقا انعکاس همین موضوع و البته همین ویژگی او باعث شد تا اهالی با مراجعه به دفتر شهرآرامحله گفتگوی ویژه با حسن آقا را درخواست دهند.

موی سپیدش گواه روشنی بر سابقه کاری اوست و البته دستان کارگری‌اش هم حکایت از سال‌های خدمت به شهروندان و مردم دارد.

بعد از شنیدن ماجرا لب به سخن می‌گشاید و می‌گوید: ۶۸‌سال سن دارم و حدود ۵۰‌سال است که در ابتدا کار تزئینات ساختمان و سپس کار ابزارفروشی را دنبال کردم. حدود ۳۰‌سال است که در این محله هم سکونت دارم و هم فعالیت شغلی‌ام را دنبال می‌کنم.

 

حسن آقا ۵۰ سال است که با پیچ و مهره و ابزار سر و کار دارد.

 

ماجرای راه‌انداختن شغل با یک سکه ۵‌تومانی

اوبه سال‌های دور و ابتدای جوانی بر می‌گردد؛ درست همان زمانی که تصمیم گرفت برای مشغول شدن به کار به مشهد بیاید. در این‌باره توضیح می‌دهد: سال‌۴۳ بود که فقط با داشتن یک سکه ۵‌تومانی برای کسب و کار از روستای خودمان دهسرخ به مشهد آمدم.

جوان ادامه می‌دهد: آن زمان تمام دارایی‌ام همان سکه پنج‌تومانی بود، اما باورتان نمی‌شود با اینکه پول کمی داشتم، باز هم ناامید نبودم و بلافاصله بعد از ورود به مشهد به کارگری در کار تزئینات ساختمان پرداختم.

حسن آقا با بیان اینکه برای شروع هر کاری ابتدا باید در آن حرفه شاگردی کرد می‌افزاید: به اعتقاد بنده و خیلی از بازاری‌ها بهتر است قبل از شروع هر کار در آن حرفه شاگردی کرد من هم همین روش یعنی شاگردی در کار تزئینات ساختمان را تجربه کردم و بعد از چند سال با کمک و توکل به خداوند توانستم برای خود مغازه بزنم.

او تاکید می‌کند: در سن ۲۴‌سالگی و بعد از ۶‌سال کار شاگردی ازدواج کردم و امروز ثمره ازدواجم پنج‌فرزند است که یکی از پسرانم با خودم در این شغل مشغول هستند.

 

اول: اعتماد و توکل به خدا  

حسن آقا در ادامه صحبت‌هایش از راز و رمز موفقیت‌های کاری‌اش می‌گوید و می‌افزاید: من در ابتدای ورود به مشهد هیچ سرمایه مالی نداشتم، اما به خدا توکل کردم و او نیز درهمه مراحل زندگی یار و همراهم بود.

اعتماد به خداوند در هر کاری باعث می‌شود آرامش نصیب افراد شود و میوه آرامش هم رسیدن به چیز‌هایی است که می‌خواهی. او به همه جوان‌تر‌ها؛ آنهایی که قرار است در این‌گونه حرفه‌ها تازه قدم بگذارند هم توصیه‌ای دارد. می‌گوید: جوان‌تر‌ها بدانند اگر توکل در کارشان باشد اوضاعشان روبه‌راه خواهد شد.

سایه مهر و لطف خداوند که بر سر کاسب قرار گیرد حتی در شرایط کسادی بازار باز هم رزق و روزی حلال یا به اصطلاح خرج زن و بچه را خدا می‌رساند.

دوم؛ تخصص و تجربه 

او در ادامه به داشتن تخصص و تجربه برای شروع هر کار آزاد اشاره می‌کند و می‌گوید: من در حرفه خودم تخصص نداشتم. با شاگردی مهارت و تجربه لازم را به‌دست آوردم. پس جوانان بدانند با جوش‌آوردن و منیت کار پیش نمی‌رود. باید در ابتدای هر کار تجربه و تخصص لازم داشته باشند.

 

سوم؛ مشتری مداری  

جوان یادآوری می‌کند: اگر در هر کار اعتماد و رضایت مشتری را جلب کنی، در آن کار موفق خواهی شد. او در این‌باره خودش را مثال می‌زند و می‌گوید: به‌عنوان مثال من هنوز که هنوز است برخی مشتریانم از دیگر مناطق شهر و حتی مسافت‌های دور به‌سراغم می‌آیند.

اگر در کاسبی؛ حلال خدا را حرام نکردی، خودبه‌خود مشتری جذب تو می‌شود

او لازمه جلب حمایت و اعتماد مشتری را هم قانع‌بودن و کسب روزی حلال و طمع‌نداشتن عنوان می‌کند و می‌افزاید: اگر در کاسبی؛ حلال خدا را حرام نکردی، خودبه‌خود مشتری جذب تو می‌شود. حلال خدا را حرام نکردن یعنی همان سود مجاز را برای فروش اجناس درنظرگرفتن.

 

همه چیز کار نیست  

از حسن اقا  در مورد رموز موفقیت و روابط همسایگی می‌پرسم؛ درست همان موضوعی که باعث شد او امروز سوژه گزارش ما باشد که در این‌باره بیان می‌دارد: من معتقدم همه چیز کار نیست، در زندگی کاری بعضی چیز‌ها مهم‌تر از خود کار است و البته لازمه آن.

 

تاکید بر رعایت حقوق همسایه 

او اضافه می‌کند: حدود ۳۰‌سال است که در این محله مغازه دارم. در روز‌های اول کسب‌وکار در این محله شاید هیچ آبادانی و ساخت‌و‌سازی در این محله نبود. همسایگان به‌تدریج اضافه شدند، اما از همان سال‌ها همواره یک اصل را در روابط خود رعایت می‌کردم. آن هم احترام به همسایه و رعایت حقوق متقابل.

او می‌گوید: من این اصل را در رفتار خود رعایت می‌کنم  و نتیجه آن می‌شود که امروز همسایگان و کسبه این بولوار با لطف و ارادت خویش مرا معتمد محله خطاب کنند.

او یادآوری می‌کند که در رفتار و کردار باید مراقب زبان خود بود. صله‌رحم فقط معطوف به فامیل نمی‌شود. به همین دلیل خود را مقید ساخته‌ام که هر روز قبل از شروع کار از حال و احوال همسایه‌ها و کسبه با خبر شوم.

 

حسن آقا ۵۰ سال است که با پیچ و مهره و ابزار سر و کار دارد.

 

همسایگان جدایی‌ناپذیر 

او می‌گوید: ما کسبه در این محله در زندگی کاری خود گروه جدایی‌ناپذیری هستیم. در برنامه‌ریزی‌های مناسبتی و محلی همه با هم پای کار هستیم. درباره مشکلات محله همه با هم نظر می‌دهیم و خلاصه تمام امور محله‌مان بر پایه مشورت است.

او ادامه می‌دهد: اگر خدای ناکرده اختلافی بین همسایگان به‌وجود آید همه دور هم جمع می‌شویم و سعی می‌کنیم ریشه اختلاف را در میان خود ریشه‌کن کنیم.

 

از شیر مرغ تا جان آدمیزاد 

مشتری‌مداری حسن آقا به اندازه‌ای است که وقتی مشتری وارد مغازه‌اش می‌شود مصاحبه را قطع می‌کند و کار مشتری را راه می‌اندازد. در همین حین نگاهی به چپ و راست مغازه حسن آقا می‌اندازم.

در مغازه او همه چیز یافت می‌شود؛ از شیر مرغ تا جان آدمیزاد. سمت راست مغازه میخ و انواع پیچ و مهره، کمی آن طرف‌تر انواع شیلنگ‌های آب‌رسانی و در انتهای مغازه هم انواع ابزارآلات ساختمان و وسایلی مانند آچار و انبر و ...

بعد از رفتن مشتری، حسن آقا نگاهی به ساعت می‌اندازد، گویا وقت قرار دارد. اهالی درست گفته‌اند، حسن آقا به قول‌وقرار هم مقید است.

زیاد معطلش نمی‌کنم و از او می‌خواهم یک جمله به‌عنوان حسن‌ختام یا هدیه به همه خوانندگان بگوید: به همه توصیه می‌کنم احترام به حقوق پدر و مادر و توکل و اعتماد به خداوند را فراموش نکنند.

نمونه آن را همواره در ذهن داشته باشند که حسن ابزارفروش فقط با یک سکه پنج تومانی به مشهد آمد و کسب‌وکار خود را شروع کرد.

 

* این گزارش پنج شنبه، ۲۷ آذر ۹۳ در شماره ۱۲۷ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.  

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44