او از ۲ سال پیش چیزهایی را تولید میکند و میفروشد. از چهارسالگی در مدرسه طبیعت درس خوانده و در برنامههای طبیعتگردی آن مدرسه شرکت کرده است. حالا گرچه آن مدرسه را تعطیل کردهاند، اما آن تجربه، هدف مشخصی را برای امیرسام زرافشان خراسانی، ساکن محله فلسطین در جوانیاش ترسیم کرده است.
او از همین سن و سال میداند که دوست دارد وقتی بزرگ شد مهندس کشاورزی شود. گزارش پیشرو شرحی از فعالیتهای اقتصادی او است. میگوید شاید من در این مسیر گاهی خسته شدهام، اما این خستگی نتوانسته من را متوقف کند و به ادامه راه امیدوار شدم. توصیهاش به همسن و سالانش هم همین است که پشتکار داشته باشند و از ادامه راه و تلاش ترسی نداشته باشند.
امیرسام زرافشان خراسانی ۱۲ سال دارد. اولین باری که فعالیت اقتصادی را تجربه کرده است به دهسالگی او برمیگردد. میگوهای مغازه آکواریومفروشی برای او جالب به نظر میرسند. کنجکاویهایش درباره چگونگی پرورش آنها او را در همین کم سن و سالی در مسیر شکوفایی شمّ اقتصادیاش هدایت میکند. خودش میگوید: سال ۹۶ بود که آن میگوهای تزیینی را دیدم وقتی برای خرید ماهی به آکواریومفروشی رفته بودم. دربارهشان از فروشنده سؤال کردم. برای من جالب بود. میخواستم بدانم تولید آنها به چه شکل است و اطلاعاتی درباره میگوها گرفتم. آن روز وقتی به منزل برگشتم دیدم پرورش میگو باید تجربه جالبی باشد. اول ۷ میگو خریدم تا پرورش میگوی خانگی راه بیندازم. چون به این کار علاقه داشتم خیلی درباره میگوها مطالعه میکردم و قصد داشتم شرایط بهتری برای زندگی آنها مهیا کنم و میگوهایی که پرورش میدهم باکیفیتتر باشد. همزمان تحقیق هم کردم و متوجه شدم از این نوع میگو در بازار بسیار کم است.
با وجود اینکه شرایط نگهداری از میگوها سخت بود، اما من همه را رعایت کردم و به تدریج تعداد میگوهایم به ۳۰۰ عدد رسید که آنها را در سه آکواریوم نگهداری میکردم. با حمایت پدر و مادرم تمام آن امکانات را مهیا کردیم و مادرم بخشی از اتاق پذیرایی خانه را به پرورش میگوی من اختصاص داد. پدر و مادرم در انجام اینکار مشوقم بودند. وقتی آن کار به بهرهبرداری رسید هر زمان که برای هزینه نگهداری آنها پولی لازم داشتم میگوها را به مغازههایی که آکواریوم و ماهی داشتند میفروختم و تعدادی از میگوها را هم نگه داشته بودم که نمایشگاه بزنم، اما به دلیل شیوع ویروس کرونا مجبور شدم ۸۰ تای آخرشان را هم بفروشم.
هر زمان که برای هزینه نگهداری آنها پولی لازم داشتم میگوها را به مغازههایی که آکواریوم داشتند میفروختم
اتاق پذیرایی خانه برای امیرسام جای دنجی است برای فعالیتهایی که او را به سمت و سوی بلوغ اقتصادی سوق میدهد. مادرش گلایهای ندارد از اینکه پذیرایی خانه در این دو سال شلوغ شده و مکانی برای وسایل و تجهیزات کاری امیرسام شده است. امیرسام میگوید: پرورش میگو تنها کار من نبود. سال پیش وقتی برای خرید ماهی به آکواریومفروشی رفتم متوجه چمنهایی شدم که در آکواریوم رشد میکردند و بسیار متنوع بودند. درباره نحوه کشت آنها پرسیدم و برای من کار جالبی به نظر آمد. تا آن موقع جایی ندیده بودم کسی در تنگ، چمن درست کند. وقتی به خانه برگشتم اول تصور کردم باید کار سختی باشد؛ بنابراین با آکواریومفروشی تماس گرفتم و گفتم اینکار چه چیزهایی لازم دارد. او هم توضیحات لازم را به من ارائه داد.
اطلاعاتم را بیشتر کردم و درباره پرورش آنها مطالعه کرده و بعد از آن تولید را شروع کردم. اولش فکر نمیکردم کسی آنها را از من بخرد، اما وقتی چمنها را پرورش دادم، دیدم اقوام و آشنایان هم از این چمنهای آبی خوششان آمد. وقتی دیدم اینکار خواهانش زیاد است کارهایم را در نمایشگاهی که در یک کتابفروشی در محله سجاد برگزار شده بود ارائه دادم. استقبال خیلی خوبی شد و ۴۰ تنگ متنوع که با چمن آبی و ترکیب آن با ماسه رنگی آماده کرده بودم فروخته شد.
این دومین تجربه موفق امیرسام در فعالیتهای اقتصادی بود که به ثمر رسید و توانست با فروش آن تنگهای تزیین شده یک میلیون و ۸۰۰ تومان درآمد کسب کند. او برای آن تنگها زمان زیادی گذاشته بود و حتی چند تنگ پیش از رسیدن به نمایشگاه خراب شد. مادرش حامی مالیاش شده بود تا او دوباره بتواند مواد اولیه را بخرد و تنگهای دیگری را جایگزین آنها کند، اما نتیجهای که حاصل شد خستگی او را از بین برد و خاطره خوشی از آن فعالیت هم برای او بر جای گذاشت.
این دومین تجربه موفق امیرسام در فعالیتهای اقتصادی بود که به ثمر رسید و توانست با فروش تنگهای تزیین شده یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان درآمد کسب کند
چه پرورش میگو و چه چمنهای آبی، دردسرهای خاص خودش را داشت، اما تمام این سختیها باعث نشد که امیرسام خستگی در خود احساس کند و همان موقع بود که با دیدن گلدانهای کاکتوس مادرش فکر دیگری به سرش زد. چندین ماه است که پرورش کاکتوس را شروع کرده است. خودش میگوید: قلمه زدن کاکتوس در پرورش گل راه آسانتری است. خیلی زودتر به ثمر میرسد. من کاکتوسهایم را در نمایشگاه کتابفروشی فروختم و پرورش آنها بسیار بیدردسر بود.
اگر قرار باشد یکی از این راهها را برای کسب درآمد در کنار درسم ادامه بدهم، پرورش کاکتوس است.البته او در این راه همراه دیگری هم داشته است. دوستش محمدصدرا صادقیمقدم که همکلاسیاش است. او در این باره میگوید: دوتایی با هم شروع کردیم و اگر اوضاع امسال کرونایی نماند، برای امسال هم برنامه نمایشگاه کاکتوس را داریم.امیرسام در کنار تمام این فعالیتها پیانو میزند، در مسابقات باشگاهی شنا مدال طلا دارد و دانشآموز ممتازی هم هست.