کد خبر: ۱۰۵۵۱
۰۴ آبان ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۰

خون جمیله کیمیایی در رگ‌های کودکان مشهدی جریان دارد

جمیله کیمیایی یکی از بانوان فعال اهدای خون در مشهد می‌گوید: از زمانی که متوجه شدم به خاطر سالم بودن خونم، آن را به کودکان تزریق می‌کنند، انگیزه‌ام برای اهدای مداوم خون خیلی بیشتر شده است.

۲۴ خرداد گذشته، مراسمی را سازمان انتقال خون خراسان رضوی در فرهنگ‌سرای سلامت برگزار کرد. در این مراسم که مصادف با ۱۴ ژوئن، روز جهانی اهداکنندگان خون سالم بود، از تعدادی از اهداکنندگان خون تقدیر شد.

جمیله کیمیایی با ۳۸ مرتبه اهدای خون، یکی از این افراد بود که به عنوان فعال‌ترین اهداکننده خون در بین خانم‌های استان بالای سن رفت و مجری، او را به گفتن چند جمله رو به حاضران میهمان کرد.

کیمیایی با گفتن این مطلب که برای صحبت کردن آمادگی ندارد، تنها به بیان چندجمله اکتفا کرد. او گفت: «من سال‌هاست خون می‌‎دهم، اما از زمانی که متوجه شدم به خاطر سالم بودن خونم، آن را به کودکان تزریق می‌کنند، انگیزه‌ام برای این کار خیلی بیشتر شده است.»

شهرآرامحله هم‌زمان با روز‌های ماه مبارک رمضان که معمولا آمار اهداکنندگان خون کاهش می‌یابد، گفتگویی را با این بانوی نیکوکار که ساکن محله فارغ‌التحصیلان مشهد، ترتیب داد.

بعد از شنیدن حرف‌های صمیمانه کیمیایی بر این باور شدیم که تاثیر صحبت‌های او  برای تشویق مردم به این کار خداپسندانه، بسیار بیشتر از تبلیغات خشک رسانه‌هاست.

فقط کافی است تریبون‌ها را در اختیار او و امثال او بگذارند تا صادقانه از حس خود  با مخاطبان حرف بزنند.

 

اهدای خون برای من امری واجب است

متولد سال‌۱۳۴۱ است. دیپلم دارد و خانه‌دار است. از نخستین‌باری که خونش را اهدا کرده است، سال‌ها می‌گذرد.

خودش تا پیش از مراسم روز ۲۴‌خرداد امسال، آمار اهدای خونش را نمی‌دانسته، چون برایش مهم نبوده و نیست. می‌گوید: «من این کار را برای دل خودم انجام می‌دهم. درواقع با خدا معامله می‌کنم. چرا باید تعدادش را بشمارم؟»

گروه خونی‌اش O مثبت است؛ یعنی دهنده همه گروه‌های خونی است، اما فقط می‌تواند از گروه خونی مشابه خودش خون بگیرد. طبق قانونی که برای بانوان وجود دارد، هرچهار ماه یک‌بار اجازه دارد خونش را اهدا کند.

سعی می‌کند حساب زمان را داشته باشد و وقتی که موعد اهدای خونش فرامی‎رسد، به گفته خودش مثل مرغ سرکنده می‌شود و تا این‌کار را انجام ندهد، آرام نمی‌گیرد، چون این موضوع را برای خودش امری واجب فرض می‌کند.

 

خانم‌ها نگران اهدای خون نباشند

در چندسال اخیر که پایگاه انتقال خون در منطقه سکونتش راه افتاده است، برای اهدای خون به آنجا مراجعه می‌کند، اما پیش‌تر از آن به پایگاه‌های میدان استقلال و میدان تقی‌آباد می‌رفته است.

به نظر او حسی که آدم موقع اهدای خون دارد، با هیچ مبلغی معاوضه‌شدنی نیست.

یک‌بار از پزشکی که در پایگاه حاضر بوده، می‌پرسد: «خون من به عنوان یک عضو مستمر با اهداکننده عادی چه تفاوتی دارد؟» خانم دکتر جواب می‌دهد: «چون خون شما سالم‌تر و مطمئن‌تر است، به کودکان اهدا می‌شود.»

حالا کیمیایی رو به ما می‌گوید: «الهی برای هیچ‌کس پیش نیاید، ولی اینکه والدین یک بچه، پشت در اتاق عمل در انتظار اهدای خون یک‌نفر برای فرزندشان باشند، خیلی سخت است.

کودکانی که تالاسمی دارند یا شیمی‌درمانی می‌کنند، به‌شدت به خون نیاز دارند. وقتی فکرش را می‌کنم که تنها با ۴۰۰ سی‌سی خون می‌توانم جان چندکودک را نجات دهم، انگیزه‌ام برای این کار بیشتر می‌شود.»

بعد می‌پرسد: «به نظر شما چرا آمار اهداکنندگان خانم در استان در مقایسه با آقایان فقط باید ۸‌درصد باشد، درحالی‌که در بیشتر کار‌های خداپسندانه خانم‌ها پیشقدم هستند؟ آنها نباید نگران کمبود خون خود باشند، چون پزشکانی که در پایگاه‌ها هستند، اگر تشخیص دهند سلامتی فردی با اهدای خون به خطر می‌افتد، خودشان مانع این کار می‌شوند. افراد قبل از خون دادن، معاینه می‌شوند تا مشکلی برایشان پیش نیاید.»

 

شب‌های قدر، فرصتی مناسب برای اهدای خون

خبر‌ها همیشه نشان می‌دهد که آمار اهداکنندگان خون در ماه مبارک رمضان کاهش می‌یابد. کیمیایی در این‌باره می‌گوید: «ماه رمضان و غیررمضان نباید فرقی کند. مگر ما در ماه رمضان هزار کار خیر دیگر انجام نمی‌دهیم و خیلی‌ها در همین ماه به سفر‌های زیارتی مکه و کربلا نمی‌روند؟ خب، اجر این کار نیز چه‌بسا کمتر از آنها نباشد؛ چون با جان آدم‌ها سروکار دارد، پس افراد نباید در ماه رمضان از انجام این کار منصرف شوند. اتفاقا در شب‌های احیا که ثواب هرعمل خیر چندین‌برابر می‌شود، باید آمار اهدای خون نیز بیشتر شود.»

 

تاثیر دعای خیرشان را حس کرده‌ام

سه فرزند دارد و همسرش ۱۵ سال است که سرطان مغز و استخوان دارد. می‌گوید: «تا پیش از اینکه همسرم بیمار شود، همیشه با هم برای اهدای خون می‌رفتیم.»

به گفته خودش، زندگی‌اش بالا و پایین زیاد داشته و زمان‌هایی بوده که عرصه به او تنگ آمده است اما: «درست در همین لحظات بن‌بست بوده که در‌ها به رویم باز شده و من حس‌کرده‌ام از تاثیر دعای خیر همان‌هایی است که خونم به آنها اهدا شده است.»

 

جمیله کیمیایی یکی از بانوان فعال اهدای خون استان است

 

مردم آگاهی کافی ندارند

از رسانه‌ها گله‌مند است و می‌گوید: «تبلیغات برای اهدای خون از تبلیغات چیپس کمتر است. چطور وقتی با کمبود آب مواجه می‌شویم، برای صرفه‌جویی در مصرف آن، این همه تبلیغ می‌شود؟ کمبود ذخایر خونی هم برای بیماران، مشکلات زیادی پیش می‌آورد.

چه اشکالی دارد که رسانه‌ها بدون دریافت پول برای این کار تبلیغ کنند؟ همین الان در راسته بولوار وکیل‌آباد ده‌ها بنر به مناسبت ماه رمضان نصب شده است، خب چندتا از این بنر‌ها را برای تشویق مردم به اهدای خون اختصاص می‌دادند.»

معتقد است خون ندادن بسیاری از افراد به خاطر نداشتن آگاهی است، وگرنه مردم هنوز آن‌قدر جوانمرد هستند که برای کمک به دیگران پا پیش بگذارند.

حرفش را این‌طور ادامه می‌دهد که: «درست است که هر فرد بیمار، خون موردنیازش را از سازمان انتقال خون می‌گیرد، اما بالاخره باید یک‌نفر پیدا شود برود به سازمان، خون بدهد. خون که ساختنی نیست، اهدا کردنی است.»

 

به برادرم خون دادم

خاطره یکی از دفعاتی را که خون اهدا کرده، به یاد دارد و درباره‌اش می‌گوید: «سال‌ها پیش زمانی که هنوز دوتا بچه داشتم، مطلع شدم برادرم در تهران عمل جراحی دارد. او جانباز است و تابه‌حال عمل‌های خیلی زیادی انجام داده است.

بعد از شنیدن این خبر، فوری به تهران رفتم و زمانی که به بیمارستان رسیدم، متوجه شدم برای عمل به خون نیاز دارند. اعلام آمادگی کردم و با وجود اینکه تازه از راه رسیده بودم، خونم را اهدا کردم.

برادرم جانباز است و تابه‌حال عمل‌های زیادی انجام داده است که در یکی از این عمل‌ها من به او خون دادم

بیست‌روز بعد از آن ماجرا فهمیدم که باردار هستم و طبق مقررات پزشکی، یک زن باردار نباید خون بدهد، اما خوشبختانه برای من اتفاقی نیفتاد.»

 

اهالی محله به هم اعتماد دارند

۱۵‌سال است ساکن محله فارغ التحصیلان است. قبل از آن، در خیابان سجاد زندگی می‌کرده، اما به توصیه پزشک همسرش به اینجا نقل‌مکان کرده‌اند که هوای بهتری برای تنفس دارد و سروصدا نیز کمتر است.

از محل زندگی‌اش کاملا راضی است و می‌گوید: «ما چهار واحد در یک ساختمان هستیم. در این ۱۵ سال، کوچک‌ترین بدی از همسایه‌هایمان ندیده‌ام. اهالی محله از همسایه گرفته تا کاسب‌ها منصف و خوش‌برخورد هستند، چون همه بومی آن منطقه به حساب می‌آییم و بینمان اعتماد ایجاد شده است.»

 

جای این یک قلم خالی است

حرف از ورزش که به میان می‌آید، می‌گوید: «متاسفانه جای این یک قلم در زندگی‌ام خالی است، چون وقت کافی ندارم و زمان فعالیت باشگاه نزدیک خانه با ساعتی که وقت من آزادتر است، مطابقت ندارد.»

کیمیایی در پایان گفتگو به خوانندگان شهرآرامحله توصیه می‌کند از مراجعه به پایگاه‌های انتقال خون نترسند و برای این‌کار در اولین فرصت اقدام کنند: «نه‌تن‌ها جای نگرانی از اهدای خون وجود ندارد، بلکه انسان با انجام این کار شاداب‌تر و سرحال‌تر نیز می‌شود، چون شادابی جسم انسان به نشاط روحی او بستگی دارد.

چطور وقتی صدتومان در صندوق صدقه می‌اندازی، خوشحال می‌شوی و حس خوبی پیدا می‌کنی؟ حالا اگر بدانی که با اهدای خون خود می‌توانی جان پنج‌نفر را نجات دهی، چه حسی به تو دست می‌دهد؟

اینکه خالق نباشی، پزشک هم نباشی ولی بتوانی جان یک‌نفر را نجات بدهی، حس خیلی خوبی به تو می‌دهد.»


* این گزارش پنج شنبه، ۱۹ تیر ۹۳ در شماره ۱۰۵ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.  

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44