
فعالیتهای مدرسه علمیه حضرت خدیجه (س) با همت بلند، خیرخواهانه و دینجویانه همسایههای محله بهشت، گسترش مییابد. مکان اولیه حوزه در طبقه بالای حسینیه نصرت است؛ فضایی کوچک که در آن امکان فعالیتهای فراوان نیست. همسایههای خیرخواه با آگاهی از این موضوع، مکان مدرسه علمیه را در کوچه بهشت ۵، خریداری میکنند و یک سال بعد هم ساختمانی مستقل را برای پژوهشکده و آن هم در کنار مدرسه درنظر میگیرند.
در این میان، شرایط آمدن مدیر مدرسه علمیه را برای زندگی به این کوچه نیز فراهم میکنند تا همگی مصداق این مصراع شعر مولانا شوند: «نوریان مر نوریان را طالبند»، اما هر کدام از این همسایههای خیّر به ویژگی خاصی آراستهاند. یکی عروس خانوادهای است که دانشگاه صنعتی شریف نامش را از خانواده آنها گرفته است.
دیگری خواهرزاده کسی است که حسینیه نصرت خیابان ابنسینا وقف اوست. مدیر این مدرسه حاج خانم نیک نیز چندسال قبل به عنوان بانوی نمونه و نوآفرین ایران شناخته میشود و از طرفی سابقه درخشان فعالیتهای انقلابی را در کارنامه دارد. زندگی او که با علماندوزی گره خورده، خواندنی است و آدمی را سر ذوق میآورد.
در این گزارش، ابتدا گفتگوی شهرآرامحله با این بانوی پرتلاش را میخوانید، سپس در جمع همسایههایی خواهید رفت که آستین همت برای گسترش دین بالا زدند و در پایان با مختصری از فعالیتهای مدرسه علمیه آشنا خواهید شد.
«در خانوادهای مذهبی بزرگ شدم. پنجسالگی به مکتب رفتم و در ششسالگی تمام قرآن را بدون غلط میخواندم. در خانه هم کتابهایی با خط شکسته مثل خزائنالاشعار، کلیات سعدی و... را مطالعه میکردم. با اینکه معنی کلمات را نمیفهمیدم، میتوانستم درست از روی آن بخوانم.»
حاجخانم نیکِ آن روزها، بهدلیل مخالفت پدر با رفتن به دبستان، در ۱۰ سالگی به اکابر (مدرسه شبانه) میرود و درسهسال، ششپایه را میخواند: «پساز گرفتن تصدیق ششم، جذب حوزه شدم و برای تحصیل به مکتب «پیروان زهرا» در خیابان امام رضا رفتم که با مدیریت حاجخانم فاطمه زندی اداره میشد.»
حاجخانم زندی از همان نخستین روز با چند پرسش متوجه فهم این دانشآموز میشود و سفارشش را به استادان دیگر میکند. مدیر مدرسه علمیه حضرت خدیجه (س) با نشاط از آن روزها یاد میکند: «شروع کردند به آموزش درس عربی کتاب «صرف و نحو» دکتر خوانساری.
هر جلسه یک باب را به ما آموزش میدادند که به نظر من بسیار آسان میرسید. بنابراین، در تعطیلات نوروز تمام بابهای ثلاثی مجرد و مزید را خودم خواندم و حفظ شدم، بهطوریکه پساز تعطیلات، تمام بابها را بدون مکث طی یک ساعت نزد استادم صرف کردم. حاجخانم زندی که سر ذوق آمده بود، پرسید اینها را چطور یاد گرفتی که در پاسخش گفتم: هزارو ۲۰۰ بار بابها را صرف کردهام.»
استاد آنقدر خوشش میآید که از جلسه بعد به دانشآموزش، کتاب «جامعالمقدمات» را که شامل ۱۵ کتاب است، شخصی آموزش میدهد: «کتاب خطهای ریزی داشت که به چشم من آشنا بود، چون از کودکی سروکارم با این خطوط بود. هنوز یک سال از ورودم به حوزه نگذشته بود که بهجای خانم زندی، عربی، تفسیر نمونه و احکام درس میدادم.»
او ادامه میدهد: «پساز خواندن کتاب جامعالمقدمات، شروع به خواندن کتاب سیوطی کردم و کنارش هزار بیت عربی کتاب الفیه ابنمالک را حفظ کردم. اشعار آن کتاب فرمولهای صرفونحو عربی است که در کتاب سیوطی این فرمولها شرح داده میشود.»
کنار تحصیل در حوزه، وارد مدرسه در مقطع راهنمایی میشود تا تحصیلاتش با گرفتن مدرک همراه شود. چون آن زمان هنوز به طلبهها مدرک داده نمیشد. سال ۱۳۵۵ ازدواج میکند و بهدلیل علاقه به علم و دانش، شرط ضمن ازدواجش میشود حق تحصیل در چهارروز هفته؛ «گرچه همسرم بازاری است، تا همین الان از من حمایت کرده است و خودم نیز هیچگاه از امور منزل، همسر و پنج فرزندم، غفلت نکردهام.»
با فرارسیدن انقلاب و فشار ساواک، مدیران حوزه از سخنرانی و تبلیغ منع میشوند؛ مدیرانی، چون خانم طاهایی (مدیر مکتب نرجس)، حاجخانم زندی (مدیر مکتب پیروان زهرا) و خانم مقدسی (مدیر مکتب اسلام شناسی). «فقط ۲۱ سال داشتم، اما چون سخنرانی بلد بودم و ساواک روی من حساب نمیکرد، پیامهای این سه بزرگوار را در قالب سخنرانی به گوش مردم میرساندم. در کنار گفتن از اخلاق، احکام و تفسیر قرآن، تأکید میکردم که زن باید در صحنه اجتماع حضور داشته باشد و یاریرسان دین خدا شود.»
مدیر مدرسه علمیه حضرت خدیجه (س) خاطرهای هم از آن روزها تعریف میکند: «در مسجد المنتظر کوهسنگی سخنرانی میکردم که خانمی بدون مقدمه وسط صحبتهای من پرسید خانم، اگر یکی مثل شهربانو فرح کاری ضداسلامی کرد باید با او چه رفتاری کرد؟ از سؤالش فهمیدیم که ساواکی و بهدنبال واکنش من است. چون آن زمان کسی جرئت نداشت اسم فرح را ببرد. من هم حرف را پیچاندم و به بهانهای جمع را ترک و با تاکسی تلفنی فرار کردم.»
در کنار گفتن از اخلاق، احکام و تفسیر قرآن، تأکید میکردم که زن باید در صحنه اجتماع حضور داشته باشد
پساز انقلاب با رتبهای عالی در رشته الهیات دانشگاه فردوسی تحصیل میکند و کارشناسیارشد را نیز با رتبه یک در دانشگاه آزاد و رشته فقه و حقوق به پایان میرساند از سال ۱۳۷۵ جذب گروه معارف این دانشگاه میشود و تا همین امروز در رشته اخلاق و آیین زندگی دردانشگاههای مختلف تدریس میکند.
درکنار تحصیل در دانشگاه، دروس حوزه را نیز تا مکاسب ادامه میدهد، اما بهدلیل واردشدن در کارهای اجرایی، تحصیلش متوقف میشود؛ «رساله کارشناسیارشدم را با نمره ۱۹ قبول شدم؛ نخستین نمره عالی دانشگاه آزاد. این رساله به کتابی به نام «حقوق زن و شوهر در اسلام» تبدیل و در سال ۱۳۷۵ چاپ شد. از این کتاب مقام معظم رهبری، رئیس مجلس و رئیس حوزه علمیه قم تقدیر و تمجید کردند.»
«با مادرم از کنار حسینیه نصرت که در حال ساختهشدن بود رد میشدیم. او با حسرت گفت خوشبهحال «نصرتالحاجی» که اینجا را وقف کرد. این حرف در ذهنم مانده بود. میخواستم در قم سرمایهگذاری کنم، اما با دیدن پرده توسعه مدرسه علمیه حضرت خدیجه (س) و نیاز به حمایت، تصمیمم عوض شد و برای مدرسه علمیه اقدام کردم.»
اینها را خانم فروغ مقدس میگوید؛ دخترخاله مهری برزگر که سال ۱۳۷۳ در طبقه بالای حسینیه نصرت که آن هم وقف مادرش نصرت برزگر است، سنگبنای مدرسه علمیه را بنا مینهد. دوسال پیش هم فروغ مقدس برای گسترش فعالیتهای حوزه، خانهای را در بهشت ۵ در اختیار مدرسه میگذارد.
حاجخانم نیک در ادامه صحبت او توضیح میدهد: «فضای کم و برگزاری مراسم تعزیه در حسینیه مناسب مدرسه نبود و با عمل خداپسندانه خانم مقدس، ملکی در کوچه بهشت خریداری شد. بدینترتیب هم تعداد طلبهها افزایش یافت و هم فعالیتهای حوزه گسترش پیداکرد.»
بعد هم به شوخی میگوید: «من سه وزیر دارم که برای خرج و مخارج حوزه به آنها مراجعه میکنم؛ خانمها مقدس، شریف و رضازاده. آنها مثل خواهرهای من هستند و هر کدام در پیشبرد کارهای حوزه مسئولیتی قبول کردهاند. همین خانم رضازاده، ناظم حوزه و هماهنگکننده کارهاست و از طرفی هوای مرا خیلی دارد.»
وی ادامه میدهد: «پس از خریداری این خانه در کوچه بهشت ۵ سال گذشته دیدیم که برای پژوهشکده جایی نداریم و اینبار خانم شریف و خانم مقدس، واحدی را از مجتمع آپارتمانی کنار مدرسه علمیه که محل سکونت آنها نیز هست، دراختیار پژوهشکده گذاشتند.»
خانم شریف که دانشگاه صنعتی شریف به نام برادرشوهر اوست، در ادامه صحبت او میگوید: «پس از آمدن حوزه به این کوچه و بالارفتن تابلوی سردر به نام مدرسه علمیه حضرت خدیجه (س) با آن حضرت که تمام ثروت خود را پای دین اسلام گذاشت، پیوند بستم و حالا به همسایگی با حوزه و پژوهشکده افتخار میکنم.»
همسایهها با همت و پیگیری خود، شرایط حضور خانم نیک در کوچه و همان مجتمع آپارتمانی پژوهشکده را نیز فراهم میکنند تا مدیر مدرسه راحتتر به امور آن رسیدگی کند.
حاجخانم نیک میگوید: با دیگر همسایههای کوچه نیز دوست هستیم و وقت اقامه نمازهای ظهر که در حوزه برپا میشود و در اعیاد و مناسبتهای مذهبی، دیدارهایمان تازه و دوستیهایمان استوار میشود.
مدیر مدرسه علمیه حضرت خدیجه (س) سکینه بیکخُرمیزی با شهرت «نیک» متولد سال ۱۳۳۶ است. تحصیلات وی، حوزوی است و کارشناسارشد رشته فقه و حقوق دارد. هم اکنون نیز علاوه بر مدیریت مدرسه علمیه حضرت خدیجه (س) در رشته اخلاق در دانشگاههای آزاد، پیام نور، علمی و کاربردی، خاوران، علوم پزشکی و ... تدریس میکند. این بانوی پرتلاش در سال ۱۳۸۳ به پاس خدمت در حوزه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بهعنوان بانوی نوآفرین و نمونه در کشور انتخاب میشود. همچنین مبلّغ نمونه استان، مشاور نمونه در حرم مطهر، استاد و داور راهنما در حوزه علمیه خراسان و ... از شایستگیهای اوست.
وی در ۳۰ شهر استان خراسان درباره عفاف و حجاب سخنرانی کرده و تاکنون دهها مقاله از او منتشر شده است؛ بهطوریکه مقالهاش به نام «آشتی و پیوند میان زندگی و کار» در کنفرانسی در بلژیک ارائه شد. این بانوی پرتلاش، از سال ۱۳۷۳ در مدرسه علمیه حضرت خدیجه (س) تدریس میکند و سرانجام در سال ۱۳۷۸، مدیر این مجموعه میشود. او اکنون روزهای چهارشنبه در «دارالاجابه» حرم ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰ سخنرانی دارد.
* این گزارش شنبه ۱۰ اسفند ۹۲ در شمـاره ۹۵ شهرآرا محله منطقه یک چاپ شده است.