
محمدرضا نوروزی، طراح و سازنده اِلمان «هشت قاب تا حیات خورشید» است. این نشان شهری ماندگار در سال ۱۳۹۳ در ابتدای بولوار جمهوریاسلامی نصب شده است و در مسیر مسافرانی خودنمایی میکند که از راههای هوایی و زمینی به مشهد میآیند. بهمناسبت شهادت امامرضا (ع) نگاهی انداختهایم به هشت تابلوی نقش برجسته که هجرت حضرت را از مدینه تا مرو روایت میکند.
نوروزی از زمانی میگوید که برای نخستینبار طراحی المانی با محوریت امامرضا (ع) به او پیشنهاد شد؛ «زمانی که دانشجوی کارشناسیارشد بودم، از آستان قدس رضوی سفارشی به من دادند و خواستند که با توجه به داستان زندگی امامرضا(ع)، هشت قابِ نقش برجسته طراحی کنم. تعداد قابها با درنظر گرفتن عدد ۸ که منسوب به هشتمین امام معصوم است و همچنین درنظر گرفتن لقب «ثامنالحجج (ع)» بود.»
این هنرمند مشهدی ادامه میدهد: پس از اتمام طراحی هشت قاب روی تختههایی در ابعاد دوونیم در چهار متر، آنها در سال ۱۳۸۸ در قسمت کبوترانه حرم که در صحن جامع رضوی قرار دارد، نصب شدند.
پس از کار اجراشده در کبوترانه حرم بود که مظفری، مدیر وقت امورهنری شهرداری مشهد، از نوروزی خواست هشت قاب دیگر طراحی کند و سفر امامرضا (ع) را از مدینه تا مرو به تصویر بکشد.
طراح المان «هشت قاب تا حیات خورشید» بیان میکند: داستانهایی از زندگی امامرضا (ع) نوشته بودند و گفتند نقش برجسته آنها را طراحی کنم. مضمون داستانها، وقایع هجرت امام از مدینه تا رسیدن به مرو و شهادت ایشان بود. به همین منظور بعد از پذیرفتن پیشنهاد مدیر امورهنری، نخست تصویرسازی را انجام دادم و بعد ماکت کار را تهیه کردم.
نوروزی درباره داستانها توضیح میدهد: گروهی به سرپرستی آقای صفاییپور در تهران، پژوهش مفصلی درباره زندگی امامرضا (ع) انجام داده بودند. پیشنهاد اولیه برای به تصویر کشیدن بخشی از این پژوهش و اجرای آن در سطح شهر مشهد، از آنها بود؛ به همین منظور برای اجرای المان، دنبال هنرمندی بودند که سابقه چنین کاری را داشته باشد.
در ابتدا، داستان هر قاب، چند خط و دستنویس بود، ولی قرار بود پس از اتمام ساخت تابلوهای نقش برجسته، برای هر تابلو نیز متن کوتاهی مربوط به تصویر همان تابلو، تهیه و درکنار آن نصب شود.
از هنرمند المان دائمی هشت قاب تا حیات خورشید میخواهیم درباره سخنی بگوید که تابلوها با بیننده دارند. نوروزی در اینباره توضیح میدهد: قاب نخست، وداع امامرضا (ع) است.
در برخی منابع آمده است که گویا حضرت از شهادت خودش در این سفر آگاه بودند و حتی در جمع خویشاوندان خود فرمودند: «بر من گریه کنید، زیرا دیگر به مدینه بازنخواهم گشت»، از اینرو در قاب نخست، حزن و ناراحتی خویشاوندان امام را در زمان خداحافظی کشیدهام.
قاب دوم سفر از گذرگاههای خلوت است؛ چراکه مأمون عباسی، خواسته بود حضرت را از مکانهایی به مرو ببرند که موافقان کمتری در مسیر باشند.
در این قاب، تمثالی از حضرت رضا (ع) درحالیکه فرزندشان امامجواد (ع) را روی دستشان گرفتهاند، کشیده شده است و برای تفهیم بیشتر، اطراف سر نوزاد هم خورشیدی بهنشانه مقام امامت، طراحی شده است.
نوروزی درباره این قاب بیان میکند: در آن دوره، گفته میشد امامرضا (ع) فرزندی ندارد و پس از ایشان، کسی نیست که امامت را بهعهده بگیرد، حتی پس از تولد امام جواد (ع)، بر سَر اینکه قطعا فرزند امام باشد، هم شَک ایجاد کرده بودند.
طراح این نشان شهری ادامه میدهد: قاب سوم، حدیث سلسلهالذهب است که اتفاقا برخی، تابلوها را با همین نام میشناسند. در این قاب، زمان رسیدن امامرضا (ع) به نیشابور به تصویر درآمده است که چند کاتب در حال نوشتن حدیث هستند.
یکی از رویدادهای مهم در جریان هجرت امامرضا (ع) از مدینه به سمت مرو، در شهر نیشابور اتفاق افتاد که به نقل حدیث سلسلهالذهب منجر شد. زمانی که آن حضرت به شهر نیشابور رسیدند، مردم و علما گِرد ایشان جمع شدند و خواستند آن حضرت حدیثی برایشان نقل کنند.
ازآنجاکه بیشتر این افراد اهل تسنن بودند، امامرضا (ع) حدیثی را با سلسله راویان بیان کردند که سلسلهوار از اجداد طاهرین و طیبین ایشان رسیده بود، بنابراین ابتدا سلسله سند را فرمودند و بعد حدیث را بیان کردند: «کَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْنی، فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی»؛ یعنی اعتقاد به توحید الهی، شرط ورود به دژ الهی است و هرکس به دژ محکم الهی وارد شود، از عذاب خدا در امان خواهد بود.
وقتی حدیث تمام شد، راویان، قلمها و کاغذها و دوات خودشان را به زمین گذاشتند و همه خوشحال بودند که بنابراین همه ما اهل توحید هستیم و از عذاب الهی درامانیم. همین موقع حضرت سوار بر کجاوه شدند.
ناگاه سر از کجاوه بیرون آوردند و فرمودند: «بشرطها و شروطها و انا من شروطها» ولی، چون حضار، شناخت کاملی از امام (ع) نداشتند، معنای سخن آن حضرت را درنیافتند؛ سخنی که اعتقاد به امامت را شرط توحید کامل میدانست.
این هنرمند با ابراز رضایت از اجرای مناسب المان، میگوید: خوشبختانه با توجه حضرت، اجرا دفاعپذیر است و توانستم اجزای مهم داستان را در این قاب، بهنمایش درآورم.
در صفحه ۵۰۴ کتاب «رجالالکشی» نوشته محمدبنعمرکشی آمده است: «زمانی که امامرضا (ع) در خراسان بود، دعبل خدمت آن حضرت رسید و پس از اینکه در مجلس حضرت وارد شد، عرض کرد: «من قصیدهاى درباره شما سروده و با خود عهد کردهام که آن را نخست در محضر شما بخوانم.»
امامرضا (ع) فرمودند: «قصیده خود را بخوانید.» پس از اینکه دعبل شعر خود را خواند، حضرت رضا (ع) از مجلس برخاستند و به اندرون رفتند و یک کیسه خز را که در آن ۶۰۰ دینار بود، به یکى از کنیزکان خود دادند و فرمودند: «این کیسه را به دعبل بدهید و بگویید این خرج سفر شماست و ما را معذور بدارید.»
وقتى که کنیز کیسه را به دعبل داد، او گفت: «به خداوند سوگند! من این قصیده را بهخاطر پول نگفته و براى پول گرفتن هم به اینجا نیامدهام، ولیکن از حضرت رضا (ع) بخواهید یکى از جامههاى خود را به من بدهد.» کنیز برگشت و به دعبل گفت: «مولایم میفرمایند این پیراهن مرا بگیر و دینارها را هم بردار که روزى به دردت خواهد خورد.»
طراح قابهای نقش برجسته عنوان میکند: در قاب ششم، تصویری را اجرا کردم که به مجلسی مربوط است که امامرضا (ع)، مأمون و عدهای از علمای عراق و خراسان در آن حضور داشتند. در این مجلس، مناظرهای بین حاضران انجام میشود.
در این قاب، امامرضا (ع) در حال نماز خواندن برای طلب باران به تصویر کشیده شده است. پس از خواندن این نماز، در مرو که خشکسالی شده بود، باران میبارد.
نوروزی با تاثر میگوید: در آخرین قاب، تصویر امامجواد (ع) را میبینیم که بر بالین پدر عزیزانشان نشستهاند. روایت شهادت امامرضا (ع) در این قاب، اندوه خاصی دارد و من همیشه از آن غمگین میشوم.
نوروزی، استاد تماموقت دانشکده فنی وحرفهای ثامنالحجج (ع) در بولوار سجادیه مشهد است. او از روزهایی سخن میگوید که پس از تصویرسازی داستانها، در کارگاه همین دانشکده، جوشکاری، رنگآمیزی و اتصال نقشها را به قابها شروع کرد.
او میگوید: با توجه به اینکه اجرای این کار در ماه رمضان بود، حالوهوای خاصی داشتیم؛ به همین دلیل یقین دارم اینکه من از اجرا راضی هستم و کار به نحو مطلوب انجام شد، خواسته و نظر امامهشتم (ع) بوده است.
نوروزی ادامه میدهد: پس از تصویرسازی، با لیزر، شخصیتها را بُرش دادیم و آنها را رنگ کردیم. برای رنگآمیزی از رنگ متالیک خودرو و دو رنگ نقرهای روشن و تیره بهره گرفتیم، بهگونهایکه کاراکترها را نقرهای روشن و پسزمینه قاب را به رنگ نقرهای تیره درآوردیم.
البته قابها به دو شیوه رنگآمیزی شد و در قاب دوم، ابتدا، نقشهای برجسته را روی پسزمینه کار جوش دادیم و بعد رنگآمیزی کردیم ولی در شش قاب دیگر، ابتدا نقشهای برجسته و پسزمینه را جداگانه، رنگ کردیم و سپس بههم جوش دادیم.
این هنرمند از روزهایی میگوید که برای نصب کار به بولوار جمهوریاسلامی رفته بودند؛ «در چند ساعتی که برای نصب کار، در مسیر کاروانهای پیاده حضور داشتم، توجه مردم به این قابها را میدیدم که برایشان جالب بود.
برخی مردم از خودروهایشان پیاده میشدند و مفهوم تصاویر را از من میپرسیدند و تا دقایقی به نقشها خیره میشدند؛ بهویژه پلان آخر کار که شهادت امامرضا (ع) را به تصویر کشیده است، برای مردم جذابتر بود و بیشتر تحتتاثیر آن قرار میگرفتند.»
استاد تصویرسازی و گرافیک دانشکده ثامنالحجج (ع) عنوان میکند: تابلوهایی که در کبوترانه حرم نصب شده، با حضور نَقال، کامل شده است و کودکان و سایر بینندگان، مفهوم تصاویر آن را بهخوبی درک میکنند، اما نبود متن درکنار تابلوهای قرارگرفته در بولوار جمهوریاسلامی، باعث شده است مردم بهدرستی همه آنچه هنرمند خوانده و به تصویر کشیده است، درنیابند.
تابلوهایی که در کبوترانه حرم نصب شده، با حضور نَقال، کامل شده و کودکان و سایر بینندگان، مفهوم تصاویر آن را بهخوبی درک میکنند
قول مدیر امورهنری شهرداری مشهد هم در ابتدا نصب متن درکنار تابلوها بود که نمیدانم به چه دلیل عملی نشده است.
محمدرضا نوروزی به یکی از مشکلاتی که در مسیر سفارش المانهای شهری وجود دارد، اشاره و بیان میکند: متاسفانه قبل از سفارش و طراحی المانها، مکان نصب آنها مشخص نمیشود که این موضوع، مشکلاتی را برای طراح و اجراکننده بهوجود میآورد.
بهطور مشخص ما برای اجرای این تابلوها مشکل داشتیم، زیرا تابلوها از ورق آهن ساخته شده بود و ابعاد آنها نیز بزرگ بود و هیچکس هماهنگی ابعاد موضوع با مکان را درنظر نگرفته بود.
مکانهای مختلفی برای نصب کار پیشنهاد شد که در آخر با توجه به عبور زائران پیاده و مسافرانی که از راه هوایی به مشهد میآیند، بولوار جمهوریاسلامی برای این کار تایید شد. من از نصب تابلوها در مکان فعلی و از اینکه در مسیر توجه زائران پیاده قرار دارد، بسیار خوشحالم.
نوروزی میگوید: با وجود اینکه المان هشت قاب تا حیات خورشید، جزو نخستینهای کارهای من است، برایم بسیار خاطرهانگیز است. همه روزها و شبهایی که با زبان روزه آن را اجرا میکردیم، پُر از خاطره است، حتی شبِ نصب با مشکلی روبهرو شدیم و در نیمهشب سیمجوش تمام شد، ولی با کمک خواستن از حضرت، مشکل برطرف شد و نصب که کار سختی بود، با موفقیت به پایان رسید.
او از امامرضا (ع) سپاسگزاری و بیان میکند: چند کاری که با موضوع امامرضا (ع) انجام دادم، باعث برکت زندگیام شده است و از این بابت خدا را شکر میکنم. این هنرمند در پایان از خانواده و بهویژه همسرش که در اجرای این المان، او را حمایت کردهاند، قدردانی میکند.
* این گزارش سه شنبه، ۹ آذر ۹۵ در شماره ۲۱۸ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.