در محله کوشش شهروندی ساکن است که با تمام مشغلههایش در زمینههای کوهنوردی، سنگنوردی و یخنوردی و تحقیق و تفحص در این عرصه و همچنین تالیف کتب بیشمار درباره شناخت جاذبههای گردشگری کشورمان، همسایه بسیار خوبی نیز هست.
منزل خوشدل بهجای دیوار، قفسههایی دارد پر از کتاب درزمینههای کوهنوردی، روانشناسی، جامعهشناسی، گردشگری و... او علاوهبر اینها کلکسیون بسیار زیبایی از کبریتهای ایرانی و خارجی دارد و کلکسیونی از قوطیها و پول ایران و کشورهای دیگر را نیز جمعآوری کرده است.
نکته جالبتر در زندگی این کوهنورد پرمشغله این است که هنوز هم همسایههای او اگر نردبانی بخواهند یا کمکی لازم داشته باشند، درِ خانه او را میزنند و با وی مراودات دوستانهای دارند.
خوشدل هنوز هم در منزل پدریاش که به مدت چند دهه در همین محله بوده است، زندگی میکند و باوجودیکه بسیاری از همسایههای قدیمی این خانه، تغییر کردهاند، برای او رسم همسایگی محترم است و هنوز مراودات خانوادگی خود را با همسایهها حفظ کرده است.
همسایه برای خوشدل، قدیم و جدید ندارد؛ او به این مهم اعتقاد دارد که خبرداشتن از حال همسایه یک ضرورت است و جالبتر اینکه حتی زائران آقاامامرضا (ع) نیز برای او همسایه تلقی میشوند و با افتخار میگوید اگر زائری بیمکان مانده باشد، این وظیفه منِ همسایه امامرضاست که نگذارم در شهر آقا به او بد بگذرد.
او همانقدر که به مراوده با همسایههایش معتقد است، درمورد صلهرحم و تاثیر آن بر روحیه افراد نیز تحقیقات جالبی کرده است و میگوید اگر آدمها بدانند که ارتباط با اقوام و دوستان و همسایگان چه تاثیر مثبتی میتواند بر جسم و روح آنها بگذارد، آن را در اولویتهای خود میگذارند.
معتقد است آدمها حلقههای زنجیری هستند که قدرت آن زنجیر به اندازه ضعیفترین حلقه آن است، پس چه خوب است که همه آنقدر با هم ارتباط مناسب داشته باشند که سبب قوی شدن آن زنجیره و درنهایت استحکام آن زنجیر شوند و باز معتقد است که اگر آدمها سخاوت را از کوه بیاموزند، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
از سال ۶۹ هر سال بهطور متوسط ۵۰۰ کارآموز را در رشته کوهنوردی تربیت کرده که تاکنون به ۱۳ هزار نفر میرسند
رضا خوشدل متولد سال ۵۱ است و ۳۰سالی میشود که مربیگری کوهنوردی در خراسان را برعهده دارد. از سال ۶۹ که جوانترین مربی بوده، هر سال بهطور متوسط ۵۰۰ کارآموز را در رشته کوهنوردی تربیت کرده است که این تعداد، تاکنون به ۱۳ هزار نفر میرسد؛ البته این آمار بهجز آموزشهایی است که در مدارس و سازمانها و دانشگاهها فراداده است.
او از سال۱۳۶۲ کار کوهنوردی را با رضا طالبی، روحانیای که در همسایگیاش به کوهنوردی میپرداخت و بسیار نیز اهل مطالعه بود، آغاز کرد که آن روحانی هنوز هم با وجود اینکه در تهران سکونت دارد، با او در ارتباط است و گاه حتی برای استفاده از کتابخانه غنی خوشدل که شامل کتابهای کوهنوردی، جامعهشناسی، گردشگری و روانشناسی میشود، به نزد او میآید و میگوید: «چه کسی فکرش را میکرد یک روز من تو را به کتابخوانی تشوبق کنم و حالا خودم به نزد تو بیایم تا از منابع غنیات استفاده کنم».
«پس از اینکه آن روحانی ورزشکار، من را با طبیعت و کوه آشنا کرد، جذب گروههای حرفهای کوهنوردی شدم و در ماههای نخستین، کار حرفهای را در همان زمان نوجوانی با گروه کوهنوردی احد به مربیگری مرحوم حامد گلکار، استاد شهریاری و آقای ممقانی ادامه دادم.
پس از این مرحله در باشگاه باباکوهی بهمربیگری استادعبدا... عبدا... زاده جذب شدم و از سال۱۳۶۳ بهصورت تخصصی، رشته ورزشی کوهنوردی را دنبال کردم و در سال۱۳۶۹ اولین و جوانترین مربی کوهنوردی استان خراسان بودم. اکنون نیز دارای مدرک مربیگری درجه۲ برف و یخ، سنگنوردی و کوهپیمایی و مدرس رسمی فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی هستم.»
دوران راهنمایی و دبیرستان رضا خوشدل به رشتههای ورزشی دیگری مانند دوومیدانی، هندبال و کشتی نیز گذشت و در رشتههای دوومیدانی و هندبال تا سطح استانی، مقامهایی بهدست آورد. این ورزشکار حدودا ۱۵حکم دوومیدانی و هندبال نیز دارد، اما معتقد است که آن ورزشها دربرابر کوهنوردی، بیشتر شبیه بازی بوده.
خوشدل از همان دوران دبستان، کوهنوردی را بهگونهای پیگیری میکرد که در کلاسهای مدرسه، معلمها نیز او را یک کوهنورد میشناختند و بارها به این نکته که او را در فلان کوه دیدهاند، اشاره میکردند.
حالا کوهنورد کوچک آن سالها به یک کوهنورد حرفهای تبدیل شده است. با زیرشاخههای اصلی کوهنوردی یعنی سنگنوردی و یخنوردی نیز بهخوبی آشناست و معتقد است کوهنوردی که این دو را نداند، اصلا کوهنورد محسوب نمیشود.
این ورزشکار درباره اینکه چرا کوهنوردی را بهعنوان تنها رشته ورزشی تخصصیاش انتخاب کرده است، میگوید: ماجراجویی و فعال بودن، در خون من است و چیزی بهجز سنگنوردی و یخنوردی نمیتوانست این ماجراجویی را در من فروبنشاند.
بیشتر فعالیتهای کوهنوردی رضا خوشدل در منطقه علمکوه و خراسان انجام میشود و با وجود اینکه در ایران دیوارهای نیست که او به آن صعود نکرده باشد، بیشترین گشایش مسیرها، مربوط به منطقه علمکوه و اخلمد بوده است.
در محدوده اخلمد، تقریبا نیمی از مسیرها را این استاد کوهنوردی بهصورت انفرادی یا همراه با شاگردان یا استادانش گشوده و پیش از او و کسانی که با او همراه بودهاند، هنوز کسی وارد آن مسیرها نشده بود.
او در این زمینه عنوان میکند: «در منطقه علمکوه، شاخصترین گشایشها در دیواره نگین و دیواره شاخک و دو مسیر در محل هفتخان است که البته بیشترین گشایش را در منطقه علمکوه انجام داده ام و حدود ششبار این مسیر را بهصورت انفرادی صعود کردهام.»
در هند، منطقه هیمالیا یا حتی ایران، مناطق و قلل زیادی وجود دارد که هنوز صعود نشده و مسیر آنها گشایش نشده و اگر هم شده، در فصل زمستان نبوده است و جای زیادی برای کار کردن در این مناطق وجود دارد. همچنین تمام کشور پاکستان و منطقه اسکاردو برجهای عالی و بینامی دارد که هنوز صعود نشده است.
من اصولا از کار تکراری خوشم نمیآید و کاری را باید انجام دهم که با استفاده از دانش و جوهره خودم باشد نه راهی که بهطور مثال قبلا یک فرانسوی یا یک آلمانی رفته باشد و راهی را میروم که دوستش داشته باشم و خودم، آن را طراحی کرده باشم؛ چراکه کارهای تکراری بهمذاقم خوش نمیآید.
کوهنورد محله کوشش از سال ۱۳۱۴ تاکنون هر کتابی را که در زمینه کوهنوردی به چاپ رسیده است، در کتابخانه منزلش دارد و علاوهبر این هر برنامه کوهنوردی خود را نیز بهصورت گزارش مکتوب، آرشیو و در دفتر گزارشهایش ثبت کرده است و بهجرئت میگوید: «آرشیوی که در حوزه کتاب، نقشه، ابزار و لوازم کوهنوردی دارم، در ایران نمونه ندارد»
«نخستین صعود انفرادی من در سال۷۳ بر دیواره علمکوه بود. قصدم این بود که مسیر فرانسویها را در دیواره علمکوه بهصورت FreeSolo صعود کنم. این چهارمین صعود انفرادی در ایران و در زمان خودش سریعترین آنها بود.
هیئتِ وقت هیچ امکانات و وسیلهای دراختیار من نگذاشت ولی وقتی با موفقیت بازگشتم، در روزنامه چاپ کردند: «جوان شایسته خراسانی، توانست دیواره علمکوه را بهصورت انفرادی صعود کند» که من هنوز بریده این جریده را دارم.
نخستین کتاب استاد خوشدل، «کتابشناسی کوهنوردی، غارنوردی و کویرنوردی ایران» نام دارد که حاصل پنج سال کار تحقیقاتی او در کتابخانههای مختلف کشور ازجمله کتابخانه ملی ایران است و از بررسی کتب مختلف بهنگارش درآمده است.
پیشینه این کتاب برمیگردد به رضا طالبی، روحانی خوشفکری که همزمان با کوهپیمایی به خوشدل، کتابخوانی و فرهنگ آن را نیز آموخت؛ «اولین نوشتههایم، گزارش برنامههای کوهنوردی خودم بود.
در سال۱۳۷۰ گاهنامه اخلمد را برای هیئت کوهنوردی منتشر کردم و بعد از آن دیگر همکاریام در این زمینه با هیئت قطع شد و چهار شماره دیگر را نیز خودم منتشر کردم که بهعلت مشکلات مالی، بیشتر نتوانستم ادامه بدهم و این کار متوقف شد.»
از این کارشناس درزمینه کوهنوردی، تالیفات دیگری همچون تاریخچه کوهنوردی خراسان، غارهای خراسان، آبشارهای خراسان و آثار تاریخی خراسان نیز در مرحله نگارش است که حاصل حدود شش سفر پانزده تا بیستوپنجروزه او با وسیله شخصی است و با عنوان «غارهای خراسان» و «آبشارهای خراسان» ویرایش شده ولی هنوز منتشر نشده است.
وی دو کتاب دیگر با نامهای «چگونه کوهنوردی را آغاز کنیم» و «۱۰۰تکنیک فراموششده در کوهنوردی» را نیز در دست چاپ دارد. کتاب «کوهنوردی در خراسان» از دیگر تالیفات اوست که تمام مسیرهای صعود کوههای استان خراسان را به همراه نقطهگذاری GPS دربردارد.
نخستین کتاب خوشدل، «کتابشناسی کوهنوردی، غارنوردی و کویرنوردی ایران» نام دارد
«صعود به ارتفاع ۷ هزارو ۱۰ متری قله خانتانگری قرقیزستان، تجربه سخت و شیرینی بود. در میانه راه جایی که باید توقف میکردم، هر دو سوی محلی که در آن چادر زدم، پرتگاهی سههزار متری بود و من ناچار به اتراق در آن محل بودم و در آن صعود، سختترین تجربیات دوران کوهنوردیام را کسب کردم.»
او حرفهایش را چنین ادامه میدهد: «زمانی که از این صعود به کشور بازگشتم، شهردار مشهد از من تقدیر کرد، اما اگر از من میپرسیدند، میگفتم بزرگترین تقدیر برای منی که دربرابر مردم شهر و کشورم احساس مسئولیت میکنم، این بود که کوهنوردی را باور میکردند و میگذاشتند مربیان کوهنوردی وارد مساجد و مدارس شوند تا مردم را با همین تعلیمات و اردوهای کوهنوردی، درمقابل بسیاری از گزندهای جامعه امروزی حفظ کنند.»
«کوهنوردی یک نوع عبادت تلقی میشود و طبیعت، فرصت عالی خلوت با خدا و کائنات را میدهد. شاید کوهنوردان باید از مسیری که در آن حرکت میکنند، درس بگیرند و لذت ببرند و فقط به فکر عبور از مسیر و رسیدن به قله نباشند.
در این مسیر، ورود به عرصه مربیگری بهترین فرصت را برای محبوب شدن و دلربایی و ارتباط گرفتن با انسانها فراهم میکند که باید با کمک این موقعیت، ارزش والای مربی را به بهترین شکل به دیگران نشان داد تا آنها بتوانند به شما بهعنوان یک مربی خوب نگاه کنند و از شخصیت انسانی شما الگو بگیرند.»
«در حال حاضر روسای هیئت یا فدراسیون با وجود مشکلات اقتصادی که دارند، تمام تلاش خود را میکنند و درصورتیکه به آنها قدرت داده شود، میتوانند بسیاری از شهروندان را با ترغیب به کوهنوردی، از گرایشهای ناپسند به موادمخدر یا مشروبات الکلی و... بازدارند، اما این موضوع، همت مسئولان را میطلبد و نیاز است که آنها یاریکننده باشند و حامی.
متاسفانه مسئولان ما نمیدانند که کوهنوردی، این ورزش سالم و کمهزینه نسبتبه ورزشهای دیگر، میتواند خیلی از جوانهای ما را از بسیاری از دامها و گزندها حفظ کند. شاید بزرگترین ایراد مسئولان، این است که نمیدانند این ورزش چیست و اهمیت همگانی شدن آن را درک نمیکنند.»
استاد کوهنوردی محله ما با اشاره به اینکه با یک بررسی جزئی بهراحتی میتوان متوجه ظرفیتهای مطلوب مدارس و مساجد در آموزش کوهنوردی شد، میگوید: «شما بهعنوان یک خبرنگار میدانید که در طول روز ساعاتی وجود دارد که از مساجد و مدارس استفاده نمیشود و این بهترین فرصت است برای اینکه جوانان و دانشآموزان را بهخصوص در بافت حاشیه شهر با کمک آموزشهای کوهنوردی و همچنین اردوهای کوهنوردی، از گزند بسیاری از مسائل شایع در حاشیه حفظ کنیم.
در حال حاضر هیئت کوهنوردی، مربیان کارکشته بسیاری دارد که حاضرند در راه ارتقای سلامت اجتماعی جامعه و بهویژه حاشیه شهر همکاری لازم را در این زمینه انجام دهند. کاش مسئولان، برنامهای بچینند تا بشود درراستای ترویج فرهنگ کوهپیمایی، اقداماتی اینچنین را انجام داد، زیرا این امر همکاری مسئولان را میطلبد و هیئت بهتنهایی وضعیت اقتصادی مناسبی برای انجام این کار در مساجد و مدارس ندارد.»
* این گزارش سه شنبه، ۲۵ آبان ۹۵ در شماره ۲۱۶ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.