درباره حسین برادران فر

حسین برادران‌فر خبرنگار شهرآرا محله ۱ و ۲ است. او از سال ۱۳۹۹ این مسئولیت را برعهده دارد و هر هفته ظرفیت‌های هویتی و فرهنگی محله‌های مناطق ۱ و ۲ مشهد را به مخاطبان معرفی می‌کند.

ورود برادران به دنیای مطبوعات در سال۱۳۸۸ و با روزنامه شهرآرا بوده است.

حسین

نوشته های حسین برادران فر در سایت مشهد چهره

ابداع دستگاه ضدعفونی کلاس از سوی دانش‌آموز تبادکانی

بعد از شیوع کرونا، بارها و بارها شاهد ضدعفونی مکان‌های عمومی محله بودم اما به نظرم این نوع ضدعفونی زمانبر و وقت‌گیر و با دخالت مستقیم انسان همراه بود. با این روش خطر ابتلا به کرونا نیز وجود داشت، من به دنبال استفاده از دستگاهی بودم که بتواند به‌طور اتومات و با کمترین دخالت انسانی، فضاهای بزرگ عمومی مثل سالن بیمارستان‌ها و تالارها را ضدعفونی کند.
کد خبر : ۷۴۳
۱۴۰۰/۰۴/۰۱ - ۰۰:۰۰

طاهره معصومی زمین اطراف خانه‌اش را برای دورهمنشینی اهالی محله وکیل‌آباد سبز کرد

با بزرگ‌ترشدن یا به عبارتی شهری‌شدن محله وکیل آباد، درختان توت بسیاری در داخل و حوالی محله خشک یا قطع شدند و کم کم محله حالت سنتی و روستایی خود را از دست داد. از طرفی محله، فضای سبز قابل ذکری هم نداشت که همسایه‌ها در آنجا گرد هم بیایند و ساعاتی را به گفت و شنود بنشینند، مجموعه این عوامل باعث شد تا زمین بایر و افتاده‌ای را که در اطراف منزل ما قرار داشت با هزینه شخصی به فضای سبزی زیبا بدل کنم.
کد خبر : ۷۳۰
۱۴۰۰/۰۳/۳۱ - ۰۰:۰۰

مربی دارالقرآن یحیی بن زید(ع) از تأثیر قرآن بر دانش‌آموزان مناطق محروم می‌گوید

حمید حق‌طلب در طول سال‌ها قرائت قرآن، هدایای مادی و معنوی بسیاری دریافت کرده است، اما بزرگ‌ترین آرزوی او رفتن به مکه و تلاوت قرآن در محل نزول قرآن است. می‌گوید: چندین سال قبل که در یکی از جلسات قرآنی در حال تلاوت قرآن بودم، یکی از حاضران در آن مجلس تشویقم کرد و هزینه یک سفر زیارتی به کربلا را به عنوان هدیه به من داد، به برکت قرآن این سفر زیارتی نصیبم شد و توانستم در کنار حرم امام‌حسین(ع)، امام علی(ع) و دیگر عتبات مقدسه کشور عراق به تلاوت قرآن بپردازم اما هنوز آرزومند رفتن به مکه و تلاوت قرآن در محل نزول قرآن هستم.
کد خبر : ۷۲۹
۱۴۰۰/۰۳/۳۱ - ۰۰:۰۰

تمرین مداحی پیرغلام محله وکیل‌آباد برای درختان باغ وکیل‌آباد

خدا رحمت کند، حاج آقای وظیفه‌دان که امام جماعت مسجد محله وکیل‌آباد بود، ترس و اضطراب من را هنگام مداحی درک کرد، مرا به گوشه‌ای فراخواند و گفت: تو استعداد مداحی خوبی داری، به باغ وکیل‌آباد برو و در میان درختان با صدای بلند مداحی کن، گویی که درختان باغ، شنوندگان تو در مسجد هستند. خدا خیرش بدهد، چند مرتبه‌ای این کار را انجام دادم تا اینکه ترس و اضطرابم از بین رفت.
کد خبر : ۷۲۳
۱۴۰۰/۰۳/۳۱ - ۰۰:۰۰

صبوری، هدیه ورزش‌کردن نوجوان مدال‌آور محله نوده

نوجوان ورزشکار محله تا به امروز 5مقام قهرمانی کاراته مسابقات استانی و یک مقام دومی استان را کسب کرده و به عنوان یکی از گزینه‌های اصلی برای حضور در مسابقات کشوری کاراته معرفی شده است. اما شیوع کرونا باعث می‌شود مسابقات به تعویق بیفتد؛ با این حال نوجوان موفق محله در این شرایط هم به تمرین مشغول است تا پس از پایان این دوراه به مسابقات برگردد.
کد خبر : ۶۸۷
۱۴۰۰/۰۳/۲۹ - ۰۰:۰۰

اوستا حمید آرایشگری را در نوجوانی از پشت شیشه پنجره یاد گرفت

حمید غریب قصه علاقه‌مندی‌اش به آرایشگری را این‌طور تعریف می‌کند: آرایشگر روستای ما مرد میانسالی بود که برخلاف دیگر اهالی روستا که لباس‌های خاکی و کهنه‌ای به تن داشتند، لباس‌های نو و اتوکرده‌ای می‌پوشید. به دلیل همین علاقه هر روز بعد از آمدن از مدرسه به مغازه آرایشگری می‌رفتم و از پشت پنجره به حرکات دست استاد سلمانی که با قیچی و شانه موهای ژولیده و پریشان اهالی روستا را کوتاه می‌کرد نگاه می‌کردم.
کد خبر : ۶۸۴
۱۴۰۰/۰۳/۲۹ - ۰۰:۰۰

مدیران مدارس و معلمان منطقه تبادکان از معضلات کار در روزهای کرونایی می‌گویند

کرونا همه ما را غافلگیر کرد اما به‌تدریج بر شرایط سخت موجود مسلط شدیم، با تلاش شبانه‌روزی همکاران و معلمان، تا حدودی توانستیم کمبودهای آموزش در شرایط سخت کرونا را جبران و از افت تحصیلی و عقب‌ماندگی درسی دانش‌آموزان جلوگیری کنیم.
کد خبر : ۶۷۲
۱۴۰۰/۰۳/۲۶ - ۰۰:۰۰

کشتی‌گیری که از داوری ضربه خورد، خودش داور بین المللی شد

در مسابقات بین‌المللی افغانستان من در حال کشتی گرفتن با حریف بودم، غدیر هم در تشک کناری با حریف پنجه در پنجه انداخته بود. تمام هوش و حواسم به غدیر بود و بلافاصله بعد از پایان کشتی، درحالی‌که از حریف شکست خورده بودم، خود را به کنار تشک کشتی غدیر رساندم و با صدای بلند گفتم: «غدیر کمرش را بگیر و بلندش کن». غدیر همین کار را کرد. سالن با این حرکت منفجر شد.
کد خبر : ۶۶۰
۱۴۰۰/۰۳/۲۵ - ۰۰:۰۰

روایت زندگی مادر فداکاری که بیش از 20سال از فرزند معلولش پرستاری می‌کند

یک شب که جابر دچار تشنج شده بود بعد از مراقبت و رسیدگی و برگشتن به حالت عادی، با چشمان اشکبار رو به من‌کرد و گفت: «مادر به خدا من راضی به این همه زحمت و سختی تو نیستم، شرمنده‌ات هستم، من قرار بود عصای دستت در روزگار پیری و کوری باشم، اما حالا تو باید عصاکش من باشی، چرا باید این اتفاق برای من بیفتد و شما این همه عذاب بکشی، به‌دلیل این همه سختی و عذابی که دادمت حلالم کن». بهش گفتم مادر پرستاری تو برای من افتخار است، از قدیم گفتند سنگ بشی، مادر نشی.
کد خبر : ۶۴۵
۱۴۰۰/۰۳/۲۴ - ۰۰:۰۰

آموزگار منطقه تبادکان با خرید 3گوشی تلفن همراه هوشمند، دانش‌آموزان خود را شاد کرد

خانواده‌های 3تن از دانش‌آموزان کلاس اول توانایی خرید گوشی تلفن همراه هوشمند را نداشتند و با ادامه این روند دانش‌آموزان از درس و مشق خود عقب می‌افتادند. آگاهی از این موضوع برایم به دغدغه فکری تبدیل شده بود، در نهایت از طریق فضای مجازی و گروه تلگرامی خانوادگی و دوستان اعلام کردم که برای تهیه سه گوشی اندروید برای دانش‌آموزان کلاسم نیازمند به کمک مالی هستیم. به دنبال این درخواست در مدت زمان اندکی مبلغ 10میلیون تومان فراهم شد.
کد خبر : ۶۳۲
۱۴۰۰/۰۳/۲۳ - ۰۰:۰۰