نسلی که به آبوهوای اینجا عادت دارند و هویت خود را در قرقی شناختهاند، دل به شهر و زندگی شهری نمیدهند.
وجه تسمیه قرقی به دیواری برمیگردد که در گذشته دور روستا کشیده شده بود و به همین واسطه کسی بهجز اهالی اجازه ورود به روستا را نداشت و در اصطلاح قرق شده بود. اهالی روستا به محافظت و مقاومت معروف بودند، از آن همه شکوه فقط یک برج مانده است که آن را «یکلنگه» مینامند.

خشکسالی و افزایش قیمت علوفه باعث شدهاست برخی از اهالی قرقی عطای دامداری را به لقایش ببخشند.
حاج حسن حشمتینیا، از بزرگان و ریشسفیدان قرقی از رسمی قدیمی اینطور میگوید: اگر گوسفند در سال گردش بیرون از آغل باشد، سال آینده که بیاید دیگر لازم نیست برایش علوفه تهیه کنی.
بیشتر به مناره شبیه هستند تا دودکش. شاید اگر توریستی گذرش به مشهد بیفتد و برایش توضیح بدهیم که اینها دودکش کورههای آجرپزی هستند، فکر کند او را دست انداختهایم.
تعمیرگاه سیدمهدی موسوی آنقدر تمیز و مرتب است که انگار چند روزی بیشتر نیست که راه افتاده. میپرسیم تازه به اینجا نقل مکان کردهاید؟ میگوید از سال ۱۳۵۸ که مغازه راه افتاد روی تمیزی تعمیرگاه حساس بودم.
بیشتر از شلۀ نذری خانوادۀ ناصریان، تنور نانپزیشان معروف است که زنهای محله برای چسباندن یکنان به دیوارۀ آن صف میکشند.
از حدود سال ۸۷، سازمان فردوسهای شهرداری مشهدخاکسپاری در آرامستان قرقی و سیسآباد را ممنوع کرد، با این حال گزارشهای مردمی حاکی از آن است که هنوز اموات در این قبرستان قدیمی به صورت غیرمجاز دفن میشوند.