قصه قالی، با آن رجها و کوکهای پرشمارش حکایت «هزارویکشب» است و از زوایای گوناگون میتوان به آن پرداخت. شب اول این قصه، ماجرای برپا کردن «دارها» است و در ادامه نوبت به «چلهکشی» میرسد. سر آخر باید آمیزهای از انتظار و صبر ساخت تا کار پیش رود و آنگاه که قیچی میاندازند و ریشهها را از دار میبرند حیاتِ نوی قالی آغاز میشود. فاطمه حاج جمهوری یکی از هنرمندان منطقه 3 است که تا کنون به صورت جهادی هنرش را به دیگران انتقال داده است.
وجه تسمیه قرقی به دیواری برمیگردد که در گذشته دور روستا کشیده شده بود و به همین واسطه کسی بهجز اهالی اجازه ورود به روستا را نداشت و در اصطلاح قرق شده بود. اهالی روستا به محافظت و مقاومت معروف بودند، از آن همه شکوه فقط یک برج مانده است که آن را «یکلنگه» مینامند.

چند سالی می شود که این کوه اسطوره ای دارد فرو می ریزد و همراه با خود، میراث هزاران ساله ایرانیان، رزق و روزی فارمدیان، پاتوق کوه نوردی خراسانیان و... را می برد. معدن کاران، نفس مردم فارمد را بند آورده و خواب و آرامش را از آنان ربوده اند. آنان برای برداشت آهک، تخریب را از بخشی از کوه که به «دُم اژدها» معروف است، شروع کرده اند. دینامیت هاشان را بر رگه های سرخ رنگی که نشانه خون اژدهاست، فرود می آورند و هم زمان چندین و چند زخم به پیکر تاریخ، گردشگری، محیط زیست، منابع طبیعی، اشتغال روستایی، ورزش کوه نوردی و... می زنند. آن هم تنها به بهای برداشت آهکی که به خاطر میل ترکیبی شدیدش با فلزات، حتی دیگر در صنعت ساختمان سازی هم کاربردی ندارد و فقط برای زیرسازی جاده ها از آن استفاده می شود.
۸ سال از پیوستن روستای قرقی به شهر میگذرد اما متاسفانه بی عدالتی در توزیع امکانات، باعث شده است این روستا پیشرفت خوبی نداشته باشد طوری که مردم دوست دارند قرقی دوباره همان روستای سابق شود و شهرداری هیچ دخل و تصرفی در اداره این محله نداشته باشد. این محله بنا به گفته نائب رییس شورای اجتماعی محله بیش از سی هزار جمعیت دارد اما هنوز دبیرستان دخترانه ندارد، اتوبوس به اندازه کافی ندارد و نداردهای زیادی که در این گزارش شهروندان به آن اشاره میکنند.
«گروه تئاتر سلما» برآمده از مؤسسهای قرآنی است که سالهاست معارف دینی را برای مخاطبان نوجوان و جوانش آموزش داده است. الهام فکور سالهاست که در قالب همین گروه، تئاترهای مذهبی را سروسامان داده و همراه با 30بازیگر نمایشی برگرفته از رویدادهای عاشورای حسینی و مدافعان حرم را بهصورت ترکیبی نگاشته و اجرای صحنهای داشته است. او نویسنده آثار مذهبی و همچنین مربی تئاتر برای فراگیران مؤسسه قرآنی است. بازیگران این تئاتر از میان خانمهای دانشجو و طلبه انتخاب شدهاند و بدون دریافت دستمزد تئاتر را روی صحنه بردهاند. آنها معتقدند میتوان معارف دینی را در قالبهای نوین هنری متناسب با ذوقیات مخاطبان امروزی ارائه داد.
نوشتن از کارگاه شیشه گری که زیبایی و سختی را با هم دارد، دشواراست. از همان سوژه هاست که دل دل می کنی از کجایش شروع کنی و چطور بنویسی که حق مطلب ادا شده باشد. آن هم از جماعتی که نانشان را از دل آتش بیرون می کشند و حرف هایشان حرف حسابی است. شیشه گری جزو مشاغل سخت است. آنها انواع و اقسام شیشه ها را تولید میکنند. تنوع کارشان زیاد است؛ از شیشه عطر گرفته تا انواع و اقسام ظروف میوه و پذیرایی.
خبر درگذشت محمدرضا اکبریان، نماینده ایثارگران شورای اجتماعی محله قرقی ، هنگام اذان ظهر روز تاسوعا آنقدر تلخ و تکاندهنده بود که کسی نمیتوانست باور کند او با انرژی و اشتیاق فراوانی که برای کارکردن در محله داشت، ناگهانی و یکدفعه خاموش شده است. 42ساله بود و اصالتش نیشابوری، اما از کودکی در همین محله بزرگ شده بود و نمیتوانست از خدمت به مردم محلهاش چشمپوشی کند.
شهید حاج رضا محمدی قرقی، فرمانده نامدار جنگ، از روستای قرقی بوده است. به گفته دوستان همرزمش حضور پرشور او باعث جلبتوجه عموم مردم به جبههها شد بهنحویکه تنها از روستای قرقی ۳۶ شهید تقدیم اسلام و انقلاب شد. در بین این شهدای گرانقدر قرقی میتوان از دوست صمیمی و همرزم شهید، سردار شهید اسدا... کشمیری قرقی، معاونت طرح و عملیات لشکر ویژه شهدا و معاون شهید محمود کاوه نام برد.