سیدمرتضی اخلاقی میگوید: اینجا خانوادههایی هستند که بهخاطر بیماری فرزندشان نمیتوانند به هیئت بروند. این خیمه برایشان مثل یک حسینیه کوچک است؛ جایی که اشک میریزند، دلشان را سبک میکنند.
محبوبه حسینزاده میگوید: هشتماهه بودم که پزشکان جوابم کردند. پدرم نذر کرد اگر عمرم به دنیا باشد، هرسال دهه آخر صفر برای زائران هرکاری که از دستش برمیآید، انجام بدهد.
احمد زارعزاده میخواست بانی خیر شود و مسافر جامانده را به اتوبوسی برساند که از محله عازم کربلا بود، اما دست بر قضا زیارت امامحسین(ع) نصیب خودش و همراهانش هم شد.
سهم پاکبانان در زیارت اربعین، چیزی فراتر از کار روزمره است: جاروزدن در اوج گرما، جمعآوری زباله در ازدحام جمعیت، و حفظ بهداشت مسیری که زائران از آن عبور میکنند. آنها معتقدند طلبیده شدهاند!
بتول بهرامی از سال۱۳۸۱ که روزگار، همسرش را از او گرفت، قرار شبانهاش با حرم ترک نشده است. او نیمهشب راهی زیارت میشود و تا بعداز طلوع خورشید آنجا میماند.
صباغ میگوید: بچههای نوجوان دلشان میخواست از آقا علیبنموسیالرضا(ع) تبرکی داشته باشند. لحظه خروج از حرمرضوی اتفاقی بستههای تبرک برایشان جور شد و بعد هم به صرف شام هیئت دعوت شدند.
محمد نباتیان نجار قدیمی محله طلاب است. او سالها بعد، درست پس از جانبازی حرفه نجاری را کنار میگذارد و خادم افتخاری حرم امام رضا (ع) میشود. او درحال حاضر بانی تورهای زیارت ی برای هم محلهای هایش است.