سَربُرجیها با کل پولی که توانسته بودند روی هم بگذارند، یعنی حدود ۴۵۰ هزارتومان به اینجا آمدند تا زمینی بخرند. ولی از آنجا که قیمت زمین دوبرابر پول آنها بود، کسریاش را خیّری از اهالی همان روستا تامین کرد.
علیاکبر محمدینیشابوری، یکی از ساکنان محله بهشتی است که تمام هموغمش عمران و آبادانی روستا هاست و با وجود اینکه ۸۲ سال از زندگیاش میگذرد، همچنان مشغولبهکار است.
«شهیدچمران»، «صاحبالزمان (عج)» و «بشارت» درکنار «حجت» و «شهید ساداتفریزنی» نامهای قبلی این معبر بوده است. برخی اهالی بهویژه ساکنان قدیمی ترجیح میدهند بهجای این نامهای متغیر، همچنان از نام «مالآباد» برای دادن نشانی استفاده کنند.
حاجعباس فراهانی از اهالی محله کلاته برفی میگوید: نمیدانم چندسالهام فقط میدانم که مال دوره احمدشاهم، در دوره رضاشاه، برای جنگ با او به صولت و بقیه یاغیها پیوستم، اما صولت که مُرد ما هم فراری شدیم.
سایه برجهای ارتفاعات جنوب سالهاست بر سر روستا ی «کلاتهسرهنگ» سنگینی میکند، روستا یی که با وجود نزدیکی به شهر آب لولهکشی و کنتور گاز و مدرسه و اتوبوس ندارد.
کدخدا برای همه اهالی مهرآباد مثل پدر بود. با ما همینطور رفتار میکرد که با بچههای خودش. مثلا وقتی من هفتسال داشتم، عمو دوتومان عیدی داد به من. خداوکیلی هیچکس آن زمان دوتومان عیدی نمیداد.
در مزرعه سمزقند، کارگاههای دباغی، رونق فراوان داشت که بیشترشان موقوفه آستانقدس بود و بهاجاره دراختیار صاحبان این شغل قرار میگرفت.