مونا لوخی متولد 1389 و ساکن محله شهید قربانی است و دبستان غیردولتی شکوفههای انتظار درس میخواند. او یک برادر دارد که پنج سال از خودش بزرگتر است و در رشته مکاترونیک هنرستان مشغول تحصیل است. همچنین دو خواهر دوقلو دارد که پنج سال از خودش کوچکترند. میگوید: «عاشق شعر خواندن هستم و این عشق سبب شده است در نقالی هم موفق باشم. معلمها هم بیتأثیر نیستند. خانم بیات، معلممان، هم تشویقم کرد تا در مسابقات در رشته نقالی شرکت کنم.»
برای هرکس با هر علاقه و استعدادی که دارد، در کانون شهید اشرفی اصفهانی محله گلشور شرایط یادگیری فراهم است.
شکلگیری این مجموعه که مثل خیلی از مجموعههای دیگر در روزهای نخست امکانات چندانی نداشت، به سال 1384 برمیگردد. بچههای کانون مجبور بودند جلسات کوچک و مختصرشان را هر جایی که ممکن است برگزار کنند. سالهای سال زمان برد تا در قالب مجموعه فرهنگی و هنری متبلور شود.
زندگی این بانوی چهلویکساله ساکن محله لادن سالهاست با شعر و ادب گره خورده است. از نوجوانی دلش میخواسته شیوه خودش را در شاعری داشته باشد و در همان سن برای همراهشدن با شعر فارسی بهای زیادی پرداخته است، به همین دلیل دغدغهاش نوجوانان هستند. او احساس و عاطفه را عنصر غفلتشده شعر نوجوان میداند. هر جا که ببیند نوجوانی علاقهمند ادبیات است بیدرنگ او را در مسیر درست هدایت میکند.
اینجا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شماره 2 مشهد واقع در پارک کودک است. یکی از مجموعههایی که از سال 47 در همین مکان دایر بوده است و در تمام طول سال برای کودکان برنامههای ویژهای برگزار میکند. بسیاری از والدین با فرا رسیدن فصل تابستان و تعطیلی مدارس به دنبال پر کردن اوقات فراغت کودکان خود هستند، به همین منظور نیز با ثبتنام آنها در کلاسهای مختلف به نوعی میخواهند در کنار ایجاد فضای لذتبخش، بحث آموزشی نیز پیگیری شود. این مرکز با داشتن وسیعترین کتابخانه و کلاسهای فرهنگی و هنری در ایام تابستان کلاسهای خاصی نیز برگزار میکند.
کمکم مادر متوجه شد که فرزندش موقع بازی با عروسکها داستان خودش را تعریف میکند. حالا یگانه شمسنیا یازدهساله ساکن محله امام خمینی(ره) توانسته بیستداستان بنویسد و بعضی از آنها را با تصویرگری خودش به شکل کتاب دربیاورد، او همچنین مقامهای مختلفی در مسابقات داستاننویسی آموزش و پرورش دارد.
اینجا کودکان فقط هزینه عضویت را برای فعالیتهای کتابمحور پرداخت میکنند اما استفاده از کارگاههای تخصصی شهریه دارد که نسبت به آموزشگاههای آزاد کمتر است.
«خورشید در آسمان معرکه گرفته بود. نمیدانستم گریه کنم یا خویشتندار باشم. دیگر کسی نبود که بچههای قد و نیم قد همسایهها را سرگرم کند یا به سالمندان و کودکانکار یاری رساند. با صدای دخترعموی آرش به خودم آمدم. بفرمایید خرما! ....» اینها بخشی از داستان بهار بهلول، نوجوان سیزدهساله و داستاننویس محله فارغالتحصیلان است که چندی پیش در مسابقه داستاننویسی «قهرمان محله من» شرکت کرد و مقام آورد.