زهرا کاظمی و رضا رضایی حدود ۱۰ سال قبل عقد ازدواج شان به ثبت رسید. زندگی مشترکی که ضمن ثبات و پویایی، شیرینی و آرامش را هم به ادعای این زوج خوشبخت، برایشان به همراه داشته است.
وقتی در سمزقند عروسی یا عزایی بود، همه اهالی وظیفه خود میدانستند که در مراسم حضور یابند. بههمیندلیل غذای عروسی و عزا آبگوشت بود.
ما رسم داریم وسایلمان را اینطوری بیرون بچینیم تا فامیل ببینند چه چیزهایی به خانه داماد میفرستیم. اگر اینها را در خانه بچینیم شاید خیلی به چشم نیاید یا فامیل همه چیز را نبینند.
بیبی مریم حسینیان معتقد است واسطه ازدواج شدن بینش خاصی میخواهد. نمیتوانیم بدون شناخت افراد را به هم معرفی کنیم.
رؤیا بسکابادی بانی ازدواج است و دختر و پسرهای دمبخت را به هم معرفی میکند؛ البته نه اینکه فقط معرف باشد، از زمان خواستگاری تا چندسال اول زندگی مشترکشان آنها را همراهی میکند.
این دفتر ثبت ازدواج اول مردادماه سال ۱۳۱۵ توسط ترابی غرقی تأسیس شده، اما چند ماه پس از بازگشایی، عمرش کفاف نمیدهد و پسرش راه پدر را ادامه میدهد.
برادر همسرم صدایش زد که بالا را نگاه کند و قابلمهای را بهعنوان عقل عروس بگیرد. همین که برادرم سرش را برگرداند، یک قابلمه پر از خاک و زغال روی سرش ریختند.