فرصت شهادت در نوجوانی از سید محمد حسینی دریغ میشود؛ جاییکه او را در اتوبوس اعزام رزمندهها پیدا میکنند و مانع پیوستن به برادر شهیدش میشوند، اما درِ شهادت سالها بعد به رویش گشوده میشود.
حمیده پاینده، همسر شهید مرادعلی پاینده از نوروز و خاطرات روزهای تنهاییاش میگوید
بیبی فاطمه رضایی، ۲۵ سال از همسر جانبازش پرستاری کرد. علی اکبر جرات همسر فاطمه خانم دوماه پس از ازدواجشان در شلمچه شیمیایی شد.
ربابه تقیپور بانوی ناشنوایی است که ۳۰ سال از همسر جانبازش پرستاری کرد، همسری که سال ۹۳ بابت ترکشهای دوران جانبازی ربابه را برای همیشه در سکوتش تنها گذاشت.
راضیه عرفانیان از همسر شهید ش میگوید: در همان زمان کوتاهی که میآمد، حواسش خیلی به من بود. هر بار که به خانه میآمد، مینشست کنارم و میگفت بیا برای من صحبت کن و درددلهایت را بگو. اگر مشکل و کمبودی داری بگو که رفع کنم.
آمنه کفاششمسآبادی، همسر شهید محمدعلی دبوری میگوید: ۱۸ سال بیشتر نداشتم که شهید دبوری رفت و مرا با دوبچه تنها گذاشت. تنها مانده بودم. به اصرار خانواده همسرم، با برادرشوهرم ازدواج کردم.
سال۱۳۷۵ بود که واقعه تلخ سقوط هواپیمای ارتش جمهوری اسلامی ایران در اثر برخورد با کوههای بینالود رخ داد و ۸۸ نفر به شهادت رسیدند. امیر سرتیپ محمدمهدی گلابچی یکی از شهدای آن حادثه بود.