«همسایهبههمسایه» بخش جدیدی است که در آینده درباره آن بیشتر در مشهدچهره خواهید خواند. برای نوشتن این بخش به سراغ شما در هر گوشه از شهر میآییم و از نام همسایه خوبتان میپرسیم. در اولین قدم، به محله وحید رفتیم. برای پیدا کردن همسایه خوب، از یک روضه خانگی در خیابان وحید15 شروع کردیم، از همان خانههای قدیمی و کوچکی که مساحت زیادی ندارند و زنها تا لب پردههای سفید پشت پنجرهها، زیر طاقچههای گچی، کیپبهکیپ هم نشستهاند. از بودن بین این همه همسایه در دو اتاق کوچک حس خوبی داشتیم.
داستان هیئت توانیابان متوسل به حضرت رقیه(س) که ادعا دارند بزرگترین هیئت مذهبی این گروه در ایران هستند گاهی روایت شده است اما شاید کمتر کسی بداند این گروه وسیع و گسترده بهواقع از یک جمع دوستانه چهارنفری در محله گاز پا گرفته است.
پاییز است و سه جوان که معلولیت دارند، میهمان یکی از دوستان خود به نام سید محسن نیرومند میشوند. سید قرائت دعای توسل را به میهمانانش پیشنهاد میدهد. سپس خودش پیشقدم میشود و آن را قرائت میکند. دعا خوانده میشود. همه سکوت میکنند. معلوم است به دل جمع نشسته است. همه در حال خودند که سید محسن این سکوت را با پیشنهاد دلنشین دیگری میشکند: «به دلم افتاده است این جمع کوچک آینده خوبی دارد.»
قدمت کلاسهای رایگان آموزش مداحی استاد خوشچهره با نام «متوسلین عاشقان ثارالله» به 38سال رسیده است و حاصل این تجربیات، پرورش شمار زیادی از کودکان و نوجوانان مستعد و علاقهمند به روضه خوانی و مداحی است؛ افرادی که در کنار این ذاکر اهلبیت(ع) جز فراگیری فنون و روش، میآموزند که متواضع باشند، پیشقدم در سلامدادن باشند، خوشکلام باشند، مغرور نشوند و مقبول نظر مردم باشند.
مسعود بهروزیان حدود سال89 که نوجوانی هجدهساله و از اعضای فعال هیئت بود، با خانوادهای آشنا شد که اهل روضه و روضه خوانی بودند. از آنها خواست اجازه دهند مراسم هفتگیشان را در منزل این خانواده برگزار کنند. آنها هم موافقت کردند اما بهمرور آنقدر تعداد شرکتکنندگان جلسه زیاد شد که دیگر این خانه هم برایشان کوچک بود. چندی نگذشت که پدر خانم مالک خانه که زمینی هزار متری در حاشیه بولوار وکیلآباد داشت، 500متر از زمینش را وقف حسینیه کرد و در اختیار این هیئت قرار داد.
آنجا منزل آقای شاهی است که همه شور از آنجا آغاز میشود. در حیاط همسایه بغلی هم بساط چای برپا میشود. همسایه آنطرفی هم کلید خانهاش را به صاحب این روضه میسپارد تا از محوطه خانهاش استفاده شود. همه همسایههای این کوچه در برپایی این روضه قدیمی مشارکت دارند و این راز مهربانی میان آنهاست.
حاج رضا بانپژوه که در محله او را حاج رضا نجار میشناسند، گنجینهای از تاریخ شفاهی است که این روزها در بستر بیماری افتاده است. 9دهه زندگی یعنی حتی روز فاجعه مسجد گوهرشاد در حرم مطهر رضوی بوده و از آن ماجرا برایمان روایت میکند. از دوندگیهای بسیار برای آبادانی محله رضائیه میگوید و تعریف میکند که به درخواست استاد بنا، او اولین ردیف خشت دیوار مسجد امام رضا(ع) را در این محله گذاشته، چون حتی یک وعده نماز قضا نداشته و ندارد.
سیدمولا مردی مخلص و بیپیرایه بود که نامش به نام امام حسین( ع) مهر شده بود و ناداری او را از میزبانی زائران امام هشتم غافل نکرده بود؛ مردی که خودش را وقف هیئت سیدالشهدا( ع) کرده بود و درِ خانهاش در محله قدیمی قبر میر در پایینخیابان به روی زائران حضرت رضا( ع) باز بود.سیداحمد گلابگیران که میان هیئتهای مذهبی و مردم کوچه و بازار به سیدمولا معروف بود، در ساخت یکی از درهای چوبی حرم نیز مشارکت داشت تا یادگارش در حرم مطهر رضوی نیز باقی بماند.






