نمایشگاه

هنرم گیاهی است که ریشه اش در این خاک نهفته
اولین بار بود استاد بابک بابازاده من را می دید اما یک صندلی برای نشستن من گذاشت و بیش از دو ساعت درباره کارش، رنگ ها و... به من توضیح داد. برایم جالب بود که این همه وقت صرف من می کند. به خودش هم گفتم. حرفی زد که تکانم داد. او گفت: اگر استعداد داشته باشی و من این مطالب را به تو نگویم، بیست سال بعد به جای اکنون من خواهی رسید اما اگر امروز به تو بگویم و یاد بگیری، می توانی تا چند سال دیگر من را پشت سر بگذاری. به این ترتیب، نقاشی ایران پیشرفت خواهد کرد. ملاقات و دیدار عجیب و اثرگذاری بود. این روایت مهدی امینی از مراحل پیشرفتش است.
اینجا خانه است، نه داروخانه
در قفسه های داروخانه دکتر جلالیان فرد هم جعبه های ریز و درشت داروست و هم عروسک های یک دختر هنرمند، هم لوازم لوکس بهداشتی و هم قیچکی که پس از سال ها نوازندگی، حالا دارد دوران بازنشستگی اش را می گذراند، کنار هرکاره و سماور قدیمی و مجموعه ای از شیشه ها. در فضای بیرونی داروخانه، چندین نمایشگاه هم برگزار شده است. داروخانه دکتر جلالیان فرد هم «خانه» است و هم «دارو نگارخانه»، و همین ها باعث شده تا اینجا احتمالا متفاوت ترین داروخانه مشهد باشد.
لوح سپاس جشنواره «بوم جهانی» در دست نقاش نوجوان محله احمدآباد
سیدفرداد حسینی خیلی زود و بعد از برگزاری نمایشگاه نقاشی داخلی در نه‌سالگی با حضور در مسابقه بین‌المللی بوم جهانی نقاشی، لوح سپاس این مسابقات را دریافت می‌کند. حالا در یازده‌سالگی با استعداد و تلاشی که در زمینه نقاشی دارد راه برای حضورش در مسابقات جهانی نقاشی فراهم شده است. می‌گوید: مادرم در خانه نقاشی می‌کشید. من هم از همان بچگی به نقاشی و مجسمه‌سازی خیلی علاقه داشتم. یادم هست زمانی که مادرم درحال نقاشی روی بوم بود مقداری لوازم کاردستی و خمیر بازی دراختیارم می‌گذاشت تا من نیز مشغول بازی شوم و مزاحم کار او نشوم. سه یا چهار سال بیشتر نداشتم با این وسایل خودم را مشغول می‌کردم. با خمیر مجسمه می‌ساختم.
گشودن فصل جدید در زندگی زندانیان با اهدای کتاب
دکتر مهسان اخوان مهدوی سال1400 در حالی‌که مدرک دکترای روان‌شناسی بالینی را گرفته بود، کانون «یاریگران زندگی» را در محله تربیت تأسیس کرد. او طی یک‌سال گذشته با همراهی دوستانش با تهیه 580جلد کتاب، کافه کتاب رایگان دایر کرده‌اند، به درمان بیماران دارای اختلالات جنسی و کارآفرینی برای آن‌ها پرداخته‌اند. به شهرک صنعتی رفته و به کارگران و کارفرمایان خدمات مشاوره‌ای رایگان داده‌اند و اکنون هم چند ماهی است که با زندان مرکزی مشهد ارتباط گرفته‌اند و کتاب‌هایشان را برای مطالعه به دست زندانیان می‌رسانند.
کوچه پست مشهد
همانند بسیاری از خیابان‌های قدیمی مشهد این کوچه نیز مزارع و باغ بوده و با ساخت‌وسازهایی که شکل می‌گیرد معنای خیابان پیدا می‌کند. خیابان امام خمینی50 در بین مردم به کوچه پست معروف است و دلیل این موضوع قرار گرفتن اداره‌کل پست خراسان رضوی در این معبر است. به گفته قدیمی‌ها در گذشته به کوچه پست و تلگراف شناخته می‌شده است، کوچه‌های فرعی تا چندی قبل به نام شهید محمود تولائی بود اما از ابتدای امسال کوچه‌ها نیز به نام پست تغییر یافته است.
از بازارچه‌های محلی تا صادرات به آن سوی خلیج فارس
صدیقه پاشنه‌طلا از بیست‌ویک‌سالگی دست‌به‌کار شده‌است. او که قبل از ازدواج هم اهل خلق آثار هنری بوده است، بعد از ازدواج، به دلیل مخالفت همسرش با کار بیرون از خانه، دست به کاری خانگی می‌زند. «قبل از ازدواج اهل کارهای هنری بودم و به مناسبت تولد دوستانم، برای آن‌ها چیزهایی با خاک رس درست می‌کردم. هم‌زمان کار بیرون هم داشتم و در آتش‌نشانی کار دفتری انجام می‌دادم. ازدواج که کردم، همسرم گفت با کار بیرون مخالف است و دوست ندارد بیرون از خانه کار کنم. من هم قبول کردم. در خانه کارهای هنری انجام می‌دادم.»
سرزمین رنگ‌ها در خانه هنرمند مشهدی
هرجا ردپایی از هنر باشد این بانوی هنردوست ساکن محله رضاشهر خودش را می رساند. روی دیوارهای شهر هم نقاشی های او دیده می‌شود. چند سالی است مجوز چاپ کتاب های هنری اش را هم گرفته تا از هر روشی برای کمک به شاگردانش استفاده کند. برای یادگرفتن هنر حتی سختی غربت را هم به جان خریده و چند سالی را در اصفهان زندگی کرده است.