موضوعی که ما را مقابل محمدعلی پالیزکاران، کارگر فضای سبز شهرداری مشهد نشانده، تصویری است که در فضای مجازی دست به دست چرخیده؛ کارگر فضای سبز به خاطر راه انداختن کار مردم تا سینه در گل فرو رفته است.
همه کارگر های کارخانه حاج حسن دهنوی آدمهایی هستند که اعتیاد را ترک کردند و حالا دارند یک لقمه نان حلال سر سفره زن و بچهشان میبرند.
برخلاف حالا که خودروها برای تعویض پلاک در محله کارخانه قند صف میکشند، در قدیم کامیونها و گاریهای حمل چغندر قند در طول این خیابان به خط بودند.
سیدمحمد جعفریزاوه نه سرمایه پدری داشته و نه کسی به او کمک کرده است. یک اتفاق باعث شده در چهاردهسالگی، درسش را برای همیشه رها کند و بعد از مدت کوتاهی وارد بازار کارشود.
مرحوم پدرم در فصل توت ششهفت کارگر میگرفت که در کنار آنها همه خانواده هم کمکدستش بودیم. از میان ما، چند نفر گوشههای چادر را میگرفتند و یک نفر بالای درخت شاخهها را میتکاند.
به دندانهای آنهایی که اینجا کار میکنند، دقت کنید! بسیاری از دندانهای کارگر ان اینجا بهدلیل گاز متصاعد از زبالهها خراب شده است.
دستهای پر از ترکاش را نشانمان میدهد و میگوید: نان این دست باید حلال باشد، نیست؟ زندگی کارگر ی یادمان میدهد قانع باشیم و وقتی قانع باشی آرامش داری.