تاریخ شفاهی

پرسه در کوچه ارگ
روزگاری به اقتضای مجاورتش با قبرستان «میرهوا» و مسیحی‌نشین بودنش، در آن تابوت می‌ساختند و دوره‌ای عکاس‌خانه‌های مختلفی برای گرفتن عکس ارباب رجوعان اداره ثبت در آن مشغول به کار بودند. با برچیده شدن بساط سوگواری و محو شدن قبرستان‌ها، با راه‌اندازی سینماها و کلوپ‌های مختلف، کوچه ارگ میزبان بنگاه‌های شادی و فروشگاه‌ها و تعمیرات ساز و آواز می‌شود و کم‌کم آنتیک و عتیقه‌فروشی و بعدها سمساری و امروز ملغمه‌ای از هر دوی این‌ها به علاوه تعداد زیادی فروشگاه دست چندم‌فروشی ارزان قیمت.
در فرهنگ جبهه «کار نشد ندارد»
شنیده ام فریدون حسین زاده، فرمانده گردان ۲۱ امام رضا(ع) در دوران دفاع مقدس ، از آن جانبازان شیمیایی اعصاب و روان است که هیچ وقت به دنبال ثبت جانبازی خود نرفته و از این حق قانونی خود استفاده نکرده است. وقتی دلیل مراجعه نکردنش به بنیاد جانبازان را جویا می شوم، درحالی که لبخندی بر لب دارد، تنها با یک جمله پاسخ می دهد: با دیگران کاری ندارم. هیچ کس را هم برای رفتن یا نرفتن، داشتن یا نداشتن درصد جانبازی سرزنش نمی کنم، اما درون خودم معتقدم با خدا معامله کرده ام و نیازی به این موارد ندارم.
شارستان به جای ته‌پل محله
از مغازه آقارضا که همین چندسال پیش طعمه آتش شد و از مغازه «اسمال لخه» که تنها پینه‌دوز ته‌پل‌محله بود هم دیگر اثری نیست. از آن همه هیاهو و خوش‌بش‌های همسایه‌ها از خروس‌خوان تا شغال‌خوان. از آن همه خاطره 2 مسجد و خانه تاریخی موسوی‌نژاد به‌جا مانده است. این روزها جوان‌ها ته‌پل‌محله را به نام شارستان می‌شناسند و برج‌های سفید تجاری‌مسکونی.
پر از نوای کربلا
کوچه کربلا یکی از معابر قدیمی محله عنصری است که نامش را از زائران و عزاداران سیدالشهدا(ع) گرفته است. به گفته اهالی قدیمی این محدوده، کاروان‌سرایی در انتهای کوچه کربلا وجود داشته که محل اعزام کاروان‌های مختلف به شهر کربلا بوده است.
مشتری‌مداری و به‌روز بودن
در سال‌هایی که او شروع به این‌کار کرده کلیدها ساختار ساده‌ای داشته‌اند. آن‌قدر طرز کار کلید‌ها و قفل‌ها ساده بوده که با یک کلید امکان باز شدن قفل‌های زیادی بوده است. این کلیدساز قدیمی محله امام خمینی(ره) درباره قفل و کلیدهای قدیمی توضیح می‌دهد: «آن‌ها دست‌ساز بود، آخر آن زمان دستگاه جوشی نبود. بعدها که دستگاه جوش آمد ساختار کلیدها هم تغییر کرد و پیشرفته‌تر شد.»
ما افسانه نبودیم
سال‌های سال ادبیات و کتاب‌های منتشر‌شده در‌زمینه دفاع مقدس، با غلو و بزرگ‌نمایی، مقدس‌سازی و متمایز جلوه‌دادن رزمندگان همراه بود و در اکثر قریب‌به‌اتفاق این آثار، نقد شرایط موجود در جبهه، انسان‌های حاضر در جنگ و انتقاد از برخی رویه‌ها، شیوه مدیریت در جنگ و‌... به تابویی تبدیل شده بود که شکستنش کار آسانی نبود اما طی سال‌های اخیر از روایتگری صرف در این‌گونه آثار به ثبت تاریخ شفاهی رسیده‌ایم.
پرونده‌ای درباره دکتر ابراهیم شکورزاده؛ صدای مردم کوچه و بازار
دکتر شکورزاده پس از ۲۰ سال خدمت آموزشی و انتشار مقالات و کتاب های متعدد و طى درجه های استادیاری و دانشیاری در سال ۱۳۷۱ به مقام استادی ارتقا یافت و در همین سال، شورای انقلاب فرهنگی و کمیته جذب نخبگان وی را به عنوان استاد نخبه انتخاب کرد. دکتر شکورزاده یکی از قدیمی‌ترین پیش کسوتان آموزش زبان و ادبیات فرانسه در ایران بود. وی علاوه بر تالیف کتاب های متعددی در رشته زبان وادبیات فرانسه و فارسی، تحقیقات مفصلی نیز در فرهنگ عامه یا فولکلور خراسان کرد