دیگر هیچ راه پس و پیشی نمانده بود. یک ربع پس از آنکه قایق رفت گلوله به پای من خورد و مجروح شدم. فقط چند دقیقه گذشت که تانکهای عراقی همه سرشان به سمت ما رزمندههای ایرانی چرخید. یکی از این عراقیها که شیعه هم بود از کانال عبور کرد و به سمت ما آمد. روی دکمهام عکس امام داشتم و پشت آن هم کربلا بود. او جلو آمد و آن دکمه را کند و آن را روی سرش گذاشت و گفت: «علی عین، علی عین، علی راسی» مشخص بود که خیلی به امام خمینی(ره) علاقه داشت. با اشاره و با زبانی که ما نمیفهمیدیم گفت شما باید با من از کانال عبور کنید چون اگر همراهم نشوید آنها شما را خواهند کشت.
محله فلسطین که اکنون خیابان فلسطین اصلیترین معبر آن است، پیش از انقلاب به واسطه خیابان «کاخ» به دلیل نزدیکی آن به باغ ملکآباد و کاخ شاه به نام کاخ شناخته میشد. تا چند سال بعد ازانقلاب، میدان فلسطین تقاطع کوچکی بود که به معبرهشتمتری خیابان فلسطین راه داشت و مسجد قبا تنها نشانه این محله برای آدرسدهی بود.

مهربانیاش زبانزد دوست، آشنا، همسایه و خانواده بود. روزی هم که رفت کوچه را صندلی چیدند و همه با رعایت فاصله اجتماعی برای گفتن تسلیت به خانوادهاش و قدردانی از زحماتی که برای محله کشیده بود آمدند. 25 تیرماه بود که تب 38 و 39 درجهای خانوادهاش را نگران کرد. وقتی برای انجام آزمایش به بیمارستان امام رضا(ع) رفتند آزمایش کرونا مثبت شد. عکس رادیولوژی نشان میداد که ریههایش 60درصد درگیر شده است.
روزهای عجیبی بود، فیزیوتراپها برای معالجه من نمیآمدند و میگفتند که پولتان را هدر میدهید. ضمن اینکه هر فیزیوتراپی هم نمیتوانست روی عصبها کار کند و عدّهای هم میگفتند که رزومه ما خراب میشود! پس از پیگیریهای خیلی زیاد یک فیزیوتراپ تازهکار قبول کرد که مرا معالجع کند. اما گفت که نتیجه با خداست. پس از آن سه بار در روز فیزیوتراپی میشدم و هر بار یک ساعت ونیم طول میکشید.
بسیاری از بچههای دهه هشتاد و نود او را میشناسند و صدایش را از شبکههای مختلف صدا و سیما شنیدهاند. مداح است و مداحی برای ائمه معصوم(ع) را از کودکی آغاز کرده است. در 11سالگی نماهنگ «زیارت» با صدای او به مناسبت میلاد امامرضا(ع) از شبکه خراسانرضوی پخش شد. کار اخیرش نیز سال گذشته همزمان با شهادت سردار قاسم سلیمانی با نام «سردار آسمانی» و «سردار دلها» از شبکه خراسانرضوی به نمایش درآمد.