این محفظه برای حفاظت از جان است، اما اینکه اهمیت این برانکارد در این روزها برای چیست و مگر جابهجایی بیمار با همان برانکاردهای سابق چه مشکلی تولید میکند پرسشی است که دکتر سیداحسان تهامی به آن پاسخ میدهد: در بحث بیماری کرونا میدانیم که این ویروس میتواند از فرد بیمار به دیگران سرایت کند. حال تصور کنید که کادر درمان باید با بیمار ناقل که میتواند دستش آلوده باشد و آن را به محیط بزند یا حتی هنگام جابهجایی بیمار با تنفس یا ترشحات بینی و سرفه بیمار برخورد داشته باشند تا چه حد سلامتی آنها را به خطر بیندازد.
بچهمسجدیهای محله هاتف نیز همچون یکسالونیم گذشته با قرمزشدن وضعیت شهر با دعوت از خیران و داوطلبان فعالیتهای خود را برای کمک به بیماران کرونایی از سر گرفتند و در یکماهونیم اخیر اقدامات بسیاری را در قالب گروه جهادی انجام دادند که نمونه کوچکی از آن سرکشی و باخبرشدن از اوضاع مبتلایان در روند طول درمان بیماری کرونا بود.
با وجود شغل سختی که دارد، اما بسیار صبور و بامتانت رفتار میکند و صحبتهایش ما را به ۳۰ سال قبل، زمانی که برای نخستینبار به پایگاه انتقال خون رفته است میبرد: «نوزدهساله بودم که همراه یکی از دوستانم به تهران رفته بودم. او که از قبل برای اهدای خون میرفت، من را به اینکار تشویق کرد و همراه هم به پایگاه رفتیم. هنوز آن حس خوشایند را به خاطر دارم، اما فکر نمیکردم که بخواهم این کار را ادامه دهم.»
سیما شکوری ۳۶ ساله ساکن محله بهشتی، دانشجوی دکترای فیزیولوژی ورزشی از سال ۹۰ فعالیت ورزشی خود را بهطور جدی آغاز کرده است. او که یکی از خلأهای موجود در جامعه برای بانوان را توجه نکردن به ورزش و تغذیه سالم میداند، سه سالی است که سازمانی مردمنهاد در حوزه سلامت و ورزش بانوان را راهاندازی کرده و در این سمن خدمات مختلفی از جمله مشاوره تغذیه، اهمیت ورزش، آموزش و مراقبتهای دوران بارداری و سالمندی را ارائه میدهد.
خدیجه مؤمنی، عضو گروه جهادی مدرسه علمیه رضویه مشهد و جزو نیروهای بسیجی گردان الزهرا(س) تیپ امام صادق(ع) است و از طریق این پایگاه به عنوان نیروی جهادی به بسیج دانشگاه علوم پزشکی معرفی شده است. او از ابتدای شیوع کرونا با کادر پزشکی همکاری دارد و با گذراندن دورهی آموزشی همیار سلامت دانشگاه علوم پزشکی توانسته در این مدت کمکهای زیادی به کادر درمان در بیمارستانهای شریعتی و امام رضا(ع) کند.
ایمان سکنایی پرستار بیمارستان شریعتی شاهد مرگهای بسیاری بوده است. میگوید: بیماری داشتم که پسر جوانی بود و با سرطان دست و پنجه نرم میکرد این بار برای کرونا بستری بود حالش خوب شد و برادرش با ماشینش که یک پراید بود به دنبالش آمد. بیمار که مرخص میشد خیلی خوشحال بود. 20دقیقه بعد از ترخیص با صدای بوقهای ممتد خودرو خودمان را به حیاط بیمارستان رساندیم. پسر جوان در دوراهی طرقبه ایست قلبی کرده و از دنیا رفته بود.
این متن جزیره خاطرات علی سروی بازنشسته دانشگاه علوم پزشکی مشهد است که همه عمر خدمتش را در بیمارستان شهید کامیاب پرستار بوده است. او کارش را به صورت رسمی از سال 62 شروع کرده و سال 91بازنشسته شده است. از روز اول جنگ که به عنوان رزمنده به جبهه میرود تا روزی که به عنوان کادر درمان به جبهه اعزام میشود، خاطراتش شنیدنی است. سروی از سال 62 تا پایان جنگ پرستار مجروحان جنگی است.