پیداکردن نوجوانان و جوانان آیندهدار محلات کار چندان دشواری نیست. کافی است گوشی را برداری و به یکی از فعالان پایگاههای فرهنگی مساجد زنگ بزنی و سراغ یکی از جوانان بااخلاق و فعال محله را بگیری. مصطفی زاهدی بیستساله، دانشجوی سال دوم رشته دندانپزشکی دانشگاه علومپزشکی مشهد، یکی از امیدهای محله مسلم است که به ما معرفی میشود. کسی که چندین رتبه برتری مسابقات علمی در دوره متوسطه و نیز راهیابی به مرحله استانی را در کارنامه تحصیلی دارد.
کشف و پرورش استعداد ها که بازتابش بالارفتن اعتمادبهنفس و خودباوری دانشآموزان است، از اهداف مهم کسانی است که یک دهه قبل تصمیم به راهاندازی مجموعه علمی شهید تهرانی در دل مسجد محله شهید قربانی گرفتند. این پایگاه روزبهروز قوت بیشتری گرفت و حالا یکی از مجموعههای علمی است که خیلیها روی آن حساب میکنند.
هر کس برای رسیدن به موفقیت راه متفاوت و مختص به خودش را انتخاب می کند اما داشتن انگیزه و تلاش مستمر وجه تشابه همه این مسیرها است. مهران طلایی، دانشآموز نخبه میگوید: با هربار شکست، ارادهام برای پیدا کردن راهحل بیشتر میشود. به یادماندنیترین شکستم، اوایل کلاس دهم بود. در یک آزمون آزمایشی شرکت کرده بودم و نفر آخر شدم.این شکست تأثیر مثبتی روی من داشت چون تلاشم را برای موفقیت دوچندان کرد و باعث شد بتوانم همان سال مدال طلای المپیاد ریاضی را به دست آورم.
تجربه دنیای زیر میکروسکوپ و آشنایی با علوم و بدن موجودات جذاب و شگفتانگیز است. اکنون علاقهام به زیست بیشتر شده است و با دیدن موجوات مختلف در زیر میکروسکوپ به عظمت خدا پی بردهام. این علاقه سبب شده به دنبال کتابهای علمی در این زمینه باشم تا دانش خود را در این حوزه افزایش دهم.
زینب کاظمی نوجوان 17ساله محله رضائیه است. او حافظ 10جزء قران است و در المپیاد ریاضی هم مقام دارد. جریان حفظ قرآن به 11سالگیاش برمیگردد، زمانی که در کلاسهای مرکز جامعهالمصطفی شرکت کرد چون پدرش طلبه این مرکز بود، اما در ادامه خودش شیفته این مسیر معنوی شد.
سال اول دبیرستان به سمت علاقهاش رفت و با وجود ممتاز بودن در مدرسه نمونهدولتی و توان قبولی در رشتههای علومتجربی، دور همهچیز خط کشید. از مدرسه نمونهدولتی بیرون آمد و هنرستان فاطمةالزهرا(س) خیابان پنجتن را برای خواندن رشته تربیتبدنی انتخاب کرد. رشتهای که به قول خودش از اول راهنمایی رؤیای حضور در آن را داشت. در این بین پشتکار و علاقه، کار خودش را کرد و تکرقمی کنکور شد.
فکر میکردم صدا و سیما فقط من را کم دارد و ورود به این سازمان راحت است و حتما من را قبول میکنند! با همین فکر یک روز به خیابان نوفل لوشاتو و سازمان صدا و سیما میرود و از آنها میخواهد به عنوان مجری با او همکاری کنند! آنجا از او میخواهند ابتدا کلاسهای این حرفه را بگذراند و به او کلاسهای گویندگی باشگاه خبرنگاران جوان را پیشنهاد میدهند. یگانه به همراه مادرش در کلاسهای این باشگاه ثبتنام می کند. بعد از اتمام این دوره با پاتوق گویندگی مشهد هنرمند آشنا میشود و از این دورهمی دوستانه درسهای زیادی میآموزد.