مسابقه

کاپیتان عرفان
عرفان اباذریان، متولد مهرماه سال1385 است. علاقه‌ به ورزش از همان کودکی در درون او نمود داشته است و به قول مادرش بی‌تحرکی و یک جا نشستن را نمی‌پسندد. خودش می‌گوید: ورزش را دوست داشتم و خانواده‌ام در این زمینه من را حمایت کردند تا بتوانم در رشته‌های مختلف مهارت کسب کنم. به همین دلیل از زمانی که وارد مدرسه شدم در کلاس‌های شنا، والیبال، بسکتبال، اسکیت و فوتبال آموزش دیدم.
دختر جشنواره‌ای
6سال پیاپی کسب معدل20 کار سختی است اما به دست آوردن عنوان پرکارترین دانش‌آموز استان باید چیزی بیشتر از شرط معدل باشد. او با لبخند می‌گوید: در هر مسابقه ‌ای که برگزار می‌شد شرکت می‌کردم. یعنی غیر از اینکه درس‌هایم را طوری می‌خواندم که نمره‌هایم همه 20 باشد هر مسابقه یا برنامه غیردرسی هم که در مدرسه برگزار می‌شد شرکت می‌کردم. هر روز در نماز جماعت حضور داشتم و فرمانده بسیج مدرسه هم بودم. در مسابقه احکام و کتاب‌خوانی هم چندین‌بار رتبه آوردم. قبل از دوره دبیرستان هم در المپیادهای مختلف رتبه‌های زیادی آورده بودم.
پدر و پسر «پاطلایی» دیار فردوسی
پهلوان بهروز پرهیزگار ازکودکی وارد گود‌های زورخانه و کشتی باچوخه می‌شود و در مدت ۱۰ سال بیش از ۵۰ مقام بین‌المللی را در رشته‌های کشتی پهلوانی، باچوخه و جودو کسب می‌کند. فرزندش علی پرهیزگار نیز ۸ سال عضو تیم ملی ایران در رده‌های سنی نونهالان، نوجوانان و جوانان بوده و دو، سه جین مدال رنگارنگ را از تورنمنت‌های بین‌المللی جودو برای پرچم ایران به ارمغان آورده است. این پدر و پسر هر دو از جودوکارانی هستند که ورزش قهرمانی را با کشتی باچوخه آغاز کرده‌اند، به همین سبب تبحر خاصی در استفاده از «فن لنگ» دارند و ورزشکاران، مربیان و داوران خارجی به آن‌ها لقب «پا طلایی» داده‌اند.
هیچ‌وقت با زور درس نخواندم
خیلی‌ها می‌گفتند باید رشته ریاضی را انتخاب کند، اما سارا و خانواده‌اش خوب می‌دانستند شرط اول موفقیت در هر راهی، علاقه است. پدرش هم که فرهنگی است او را تشویق می‌کند دنبال علاقه‌اش برود بنابراین به رشته انسانی می‌آید تا بتواند در کنکور، رشته مدنظرش یعنی روان‌شناسی را دنبال کند. سارا رحمانی‌جامی با اشاره به حضورش در المپیاد جغرافیا، می‌گوید: بهمن ماه، اولین مرحله آزمون المپیاد را دادم. فکر نمی‌کردم در آن قبول شوم بنابراین دنبال نتایج نرفتم غافل از اینکه نتایج در اسفندماه اعلام شده است و من جزو قبول‌شدگان بودم.
چرخ‌های ویلچر حریف مهرداد و توپ تنیسش نشد!
شب با پای خودش به بیمارستان می‌رود و بستری می‌شود، اما صبح احساس می‌کند نمی‌تواند از تخت پایین بیاید. سومین روزی که در بیمارستان بستری بود، دکترش تشخیص می‌دهد توموری بدخیم روی نخاعش نشسته که او را قطع نخاع کرده است. بدون اینکه تومور را از بدنش بردارند، او را از بیمارستان مرخص می‌کنند و می‌گویند حداکثر تا ۶ ماه دیگر زنده می‌ماند. هرچند مهرداد محمدپور از آن زمان تاکنون روی ویلچر است، اما این چرخ‌های دایره‌ای هیچ‌وقت او را ناامید نکرده و نه تنها مانع شور و نشاطش نشده، بلکه او را در تحمل سختی‌ها و تلاش برای رسیدن به پله‌های بالاتر، راسخ‌تر کرده است.
تیم فوتبال  «بهارسلون» 43 ساله شد
پرویز بهارلو از همان کودکی به ورزش علاقه خاصی داشته است. فوتبال را با بچه‌های محله در کوچه‌ها و زمین‌های خاکی شروع کرده و برهه‌ای از زمان را به والیبال و کشتی پرداخته است. همیشه ورزش کرده و زندگی سالمی داشته است طوری که به قول خودش تاکنون یک نخ سیگار هم به لبش نخورده است. اما اینکه چطور به سرپرستی یک تیم و حمایت از آن پرداخته، به روحیه فوتبالی همکاران قدیمش برمی‌گردد. می‌گوید: چند سالی است که در هوای گرم در چمن‌ها و در هوای سرد در سالن‌های ورزشی تمرین می‌کنیم. نه تنها فوتبال بازی می‌کنیم بلکه فوتسال هم داریم. با توجه به استقبالی که از بازی در گروه می‌شود، از تمام طول و عرض زمین استفاده می‌کنیم.
زینت‌بخش مجالس هیئت و مدرسه
محمدیزدان آفرین، قاری قرآن کریم می‌گوید: تمرینات را با سوره الرحمن آغاز کردیم و الان جزء 30ام هستیم. تمرین و تکرار زیاد، سرلوحه کار محمدیزدان است و هر روز بعدازظهر چند ساعت تمرین قرائت دارد. زمانی که می‌خواهد تمرین کند پدر و مادر و خواهرش نیز با او شروع به خواندن قرآن می‌کنند. مادرش می‌گوید: محمد استاد کوچک خانه است. اشتباهات ما را برطرف می‌کند و نکات لازم را به ما تذکر می‌دهد.