صحبت های محسن رحیم دل، پاکبان بوستان بهشت، پر از بوی کلمه است؛ از تعداد تألیفاتش می گوید و از کتاب هایی که به دیگران هدیه داده است، از عشق و علاقه وافری که به ادبیات و نویسندگی دارد و از حوصله ای که بین کار پاکبانی برای نوشتن به خرج می دهد. او مرد آرامی است و وقتی کنارش می نشینیم، قصه گو هم می شود. شاید خیلی از شهروندان محسن رحیم دل را نشناسند. پاکبان میان سالی که با جارویش بر تن خشک شده برگ های زرد می کشد و از گیاهان بادقت خاصی مراقبت می کند، یک داستان نویس است.
حاج احمد احمدیان، از قدیمیهای محله سیسآباد، است. او به دلیل یک خواب زندگیاش را وقف سرسبزی روستای فارمد میکند و هرکجا که زمینی مساعد مییابد دستبهکار میشود و نهالی در آنجا مینشاند. کارش را با کاشتن نهالها تمامشده نمیداند و در نگهداری آنها نیز تلاشش را به کار میبندد. او کیلومترها زمین را لولهکشی میکند تا به پای درختان آب برسد و خنکای سایه آنها را به رهگذران هدیه بدهد.
زندگی این مرد تنها به کاشت نهال و درخت خلاصه نمیشود. اهالی فارمد او را مردی نیکوکار میشناسند که از تأمین جهیزیه تا تهیه سبد غذایی برای نیازمندان رویگردان نیست. حاج احمد همراه با همسرش که همراه او در زندگی و کارهای خیر برای اهالی روستاست، فعالیتهای خیرخواهانهاش را انجام میدهد.
حتما تاکنون نام «ناظر فضای سبز » به گوشتان خورده است. افرادی که کارشان نظارت بر فضای سبز شهری است و تعطیل و غیرتعطیل و سرما و گرما ندارد. آنها همیشه در میان فضای سبز ی هستند که به آنها سپرده شده است تا بتوانند از آن مراقبت کنند. دورنمای زیبای این شغل سبب شد تا بهسراغ حسن سلجوقی، کارشناس فضای سبز بوستان کوهسنگی، برویم تا بیشتر با کارشان آشنا شویم.
او 7سال است که کارشناس ناظر فضای سبز در شهرداری است و قبل از آن هم در دهیاری مشغول به خدمت بوده است. خودش میگوید: «یکی از کارهای دهیار نظارت بر فضای سبز است و بخشی از کارم در ارتباط با فضای سبز بود.» سلجوقی در دانشگاه کارشناسی کشاورزی گرایش زراعت و اصلاح نباتات را خوانده است. رشتهای که در ابتدا بهطور تجربی و از طریق کار روی زمینهای پدریاش آموخته است.
اعضای شورای اجتماعی محله عسکریه ما را دعوت کردند تا درباره مشکلاتشان صحبت کنند. قرارمان احسان7 بود، در ابتدای کوچه طنابی بسته بودند که روی آن با مقوا نوشته شده بود، بنبست است. وارد کوچه که شدیم انتهای کوچه جمعیتی ایستاده بودند، مرد و زن، پیر و جوان که گلایمند از این شرایط بودند. همین که خودمان را معرفی کردیم سر درددلشان باز شد و با هم شروع کردند به صحبت. به نظر ما این همهمه نشان از فراوانی مشکلاتشان بود که دوست داشتند تمام آنها را همانجا بیان کنند. در بین آنها اعضای شورای اجتماعی محلهشان هم حضور داشتند که از آنها خواستند مشکلات را تک تک برای ما بگویند.
«حالخوبکن زمین هستم.» این حرف را حسن سالاری، کارگر فضای سبز شهرداری و فعال در بوستان نرگس محله عباسآباد میزند و میگوید: بیشتر مردم به من میگویند کارگر فضای سبز ، اما خودم به خودم میگویم حالخوبکن زمین، چون کارم کاشت نهال، چمن، گل و نگهداری از آنهاست و افتخارم همین کارگری است که خاک را سبز میکند.
هر وقت نازنینزهرا غیبش میزند، میتوان او را در لابهلای گیاهان باغچهاش پیدا کرد. او برای گیاهان موسیقی پخش میکند، گلها را نوازش میکند، خودش باید باغچهاش را آبیاری کند و هر موقع امتحان و درس سختی دارد به فضای آرامشبخش گلخانه پناه میآورد. دراین باره میگوید: همیشه خرید گل، نگاهکردن و کاشتن گل، سبب خوشحالی، دوری از غم و آرامشم میشود، رنگهای گوناگون و رایحههای متفاوت انواع گلها و گیاهان را خیلی دوست دارم و از بودن در اینجا احساس شادی میکنم.
کار کردن با گل و گیاه حس فوقالعادهای به انسان میدهد، در مدتی که ساکن تهران بودم از این همراه همیشگی دوران کودکی و نوجوانی خود دور افتاده بودم و حالا که در این فضا مشغول به کار هستم، وقتی گلی میکارم و بعد از کنار آن رد میشوم و متوجه حضور کسی میشوم که آن را نگاه میکند یا آن را بو میکند لذت میبرم.